پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۸
توسط نشر گویا؛

ترجمه دیگری از خاطرات میشل اوباما به بازار نشر آمد

ایران اکونومیست-کتاب خاطرات میشل اوباما با ترجمه خدیجه صفایی توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۳۱۱۰۴۴

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «بانوی اول‌شدن» شامل خاطرات میشل اوباما همسر باراک اوباما رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا به‌تازگی با ترجمه خدیجه صفایی توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

از این کتاب، چندین ترجمه در بازار نشر ایران منتشر و عرضه شده است.

میشل اوباما متولد سال ۱۹۶۴ و همسر چهل و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکاست. او می‌گوید: «هشت سال در کاخ سفید به سر بردم. آن‌قدر پله داشت که نتوانستم همه آنها را بشمارم. به اضافه آسانسورها، یک محل برای بازی بولینگ و یک گل‌آرای داخل کاخ. در بستری می‌خوابیدم که ملحفه‌های ایتالیایی داشت. غذای ما را گروهی از آشپزها در مقیاس جهانی می‌پختند. کسانی‌که غذا را سرو می‌کردند بیشتر از گارسون‌های رستوران‌ها و هتل‌های پنج‌ستاره و آموزش‌دیده بودند. ماموران سرویس مخفی با تفنگ‌هایی در دست و گوشی‌هایی که در گوش داشتند با لحن و زبانی بی‌روح و بی‌احساس در برابر اتاق ما ایستاده بودند و همه تلاششان را می‌کردند که پا در زندگی خصوصی ما نگذارند. در نهایت ما در خانه جدید به این شکوه عجیب و حضور آرام و همیشگی دیگران در کنارمان خو گرفتیم.»

خاطرات میشل اوباما در ۳ بخش اصلی تدوین شده‌اند که فصل‌های مختلف این کتاب را شامل می‌شوند. «چگونه خودم را یافتم»، «چگونه ما شدیم» و «چگونه فراتر رفتیم» عناوین این ۳ بخش هستند که به‌ترتیب فصول اول تا هشتم، نهم تا هجدهم و نوزدهم تا بیست و چهارم کتاب را در خود جا داده‌اند.

نویسنده کتاب در پایان مقدمه خود برای این اثر درباره پایان ریاست‌جمهوری همسرش و خروج از کاخ سفید نوشته است: … دخترانم که با تعدادی عروسک، یک پتو و یک ببر پارچه‌ای وارد کاخ سفید شدند، حالا نوجوان شده‌اند. اکنون زنان جوانی با برنامه‌هایی برای آینده و حرفی برای گفتن. و شوهرم هم بعد از ترک کاخ سفید حالا در حال نفس تازه‌کردن و وفق‌دادن خودش با زندگی جدید است. من هم در وضعیت جدیدی هستم با حرف‌های بسیاری که می‌خواهم بگویم.

ترجمه دیگری از خاطرات میشل اوباما به بازار نشر آمد

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

از نظر من این مراسم فقط مرا از هدف اصلی‌ام که فکر می‌کردم کار موثرتر و مفیدتری باشد دور می‌کرد، ولی با این حال سعی کردم راههایی پیدا کنم که بتوانم این‌گونه جشنهای سنتی را مفیدتر یا دست‌کم بعضی از آنها را کمی مدرن‌تر کنم. این کار مثل خم کردن میله‌ای بود که باید به آهستگی انجام می‌شد. در کل، در این فکر بودم که زندگی در کاخ سفید می‌تواند بدون کنار گذاشتن تاریخ و سنتهای نهادینه شده در آن، رو به پیشرفت هم باشد. به مرور زمان من و باراک اقداماتی در این راستا انجام دادیم. به عنوان مثال، آثار هنری انتزاعی‌تر را که هنرمندان آمریکایی سیاهپوست خلق کرده بودند به دیوار آویختیم و مبلمان قدیمی را با وسایل روزآمدتر ترکیب کردیم. در دفتر بیضی، باراک مجسمه نیم‌تنه وینستون چرچیل را برداشت و به جای آن مجسمه نیم‌تنه مارتین لوترکینگ جونیور را قرار داد. همچنین ما به کارکنان کاخ سفید که همیشه کت و شلوار رسمی به تن داشتند این امکان را دادیم که در روزهایی که مراسم عمومی در کاخ نداریم لباسهای راحت‌تری بپوشند. پیشنهاد خودمان تیشرتهای ورزشی و نخی به رنگ خاکی بود. من و باراک هر دو دوست داشتیم کاخ سفید را مردمی‌تر کنیم تا از این حس بکاهیم که آنجا فقط مخصوص خواص است و آن را به روی همه باز کنیم. وقتی مراسمی در کاخ برگزار می‌شد اصرار می‌کردم که مردم عادی هم بتوانند شرکت کنند نه اینکه فقط جماعت کت و شلوارپوش رسمی بتوانند حاضر شوند.

دوست داشتم بچه‌ها بیشتر به آنجا بیایند، چون بچه‌ها همیشه همه‌چیز را بهتر می‌کنند. امیدوار بودم بتوانم کمک کنم مردم عادی بیشتری بتوانند در جشن تخم‌مرغ‌رنگی شرکت کنند، برنامه‌های بیشتری برای بچه‌مدرسه‌ای‌ها و خانواده‌های نظامیان اضافه کنیم و ترتیبی دهیم که آنها بتوانند از بلیتهایی که مخصوص بچه‌ها و نوه‌های اعضای کنگره و دیگر مقامات رده بالا بود، استفاده کنند. در نهایت، به این فکر افتادم که اگر قرار است در کنار همسران نمایندگان و اعضای سنا بنشینم و ناهار بخورم، چرا نتوانم آنها را دعوت کنم با هم به طرحهای خدمات عمومی در شهر سری بزنیم.

این کتاب با ۶۴۰ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان منتشر شده است.

آخرین اخبار