ایران اکونومیست- در متن نوشتار رضا سخایی با عنوان "برای علیرضا داودنژاد و مصائب شیرینش"آمده است: «اول به آخر، آخر به اول. نه پایانی است و نه آغازی، که انگار آخرش قرار به شروع دوباره در آیندهایی که شاید همین حالا باشد همانطور که گذشتهاش باز حال است.
ارتباط میان دو نسل که هردو جوانی شان همین گونه است: جسور، آرمان خواه، سرشار از آرزو، عاشق بازی آنهم به شکل زندگی و فراوان از سوال و نقطه مشترکشان عشق، عشق، عشق که تمام نخ ارتباطی خارج و داخل، این مقوله نیست بلکه معقوله است آنهم دو جوان که اصلاً عقلانی نیست، ولی کافیست صدا و دوربین رفته باشند، حرکت را خودشان اعلام میکنند، بدون هیچ کات و تکراری و این خاصیت عشق است.
"مصائب شیرین ۲" بدون هیچ تلاشی برای نمایش خودش همراه با یک ساده بودن است و احساس و عقل را درگیر خودش می کند و سینما بهانهایی میشود که جغرافیا و تاریخ باهم آمیخته شوند تا متوجه شویم همه چیز می تواند فیلم باشد حتی زندگی.
فضای مجازیش کاملا حقیقی ست و موجب وصل می شود نه فصل.
و وطن، می تواند آنجایی باشد که عشق وجود دارد.
مصائب سرشار از زندگی و خانواده است، آنقدر زندگیست که گویی کارگردان ندارد ولی تمامش کارگردانی است.
سخت و شیرین همراه با یک رضا داودنژاد عالی.»