ایران اکونومیست- «و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود: تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که، چون شبِ سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای درگرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت» این متن بخشی از کتاب تاریخ بخارا نوشته ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی است و اگرچه در آن نامی از چهارشنبه نیامده، اما با توجه به آنچه دیده و خوانده میشود گویا منظور از عادت قدیم همان چهارشنبهسوری فعلی است.
البته برخی از کارشناسان معتقد هستند که رسم چهارشنبهسوری نمیتواند متعلق به دوران پیش از اسلام باشد، زیرا ایرانیان قبل از اسلام، هفته نداشتند و هریک از روزهای ماه را به نامی میخواندند. دلیل دوم آن است که بیاحترامی به آتش و پریدن از روی آن با سنت زرتشتیان سازگار نیست، اما ابراهیم پورداوود، ایرانشناس معاصر، اوستاشناس و نخستین مترجم فارسی اوستا گفته است چهارشنبهسوری ریشه درگاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم زرتشتیان و نیز جشن نزول فروهرها دارد که شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشد.
بنا بر آنچه که در تقویم ایرانی و زرتشتی آمده است، نوزدهمین روز از هر ماه به نام فروهر نامیده شده و تقارن نام روز با نام ماه فروردین نیز جشن فروردینگان نامیده میشود. جشن فروردینگان، جشن نزول فروهرها است. زرتشتیان در قالب این جشن به دشت و صحرا رفته و با این عمل فروهر عزیزان از دست داده خود را تا مسافتی بدرقه نموده و سپس به خانه خود برگشته و به یاد آنها شمعی را میافروختند. برخی دیگر نیز در این روز به یاد هر عزیز فوت شده گلی میکاشتند.
برخی از صاحبنظران نیز تصور میکنند که چهارشنبهسوری شکل تحولیافتهای از جشن سده است، اما چنین ادعایی بعید است. جشن سده یکی از جشنهای ایرانی است که در ساعات اول عصر روز دهم بهمنماه یا همان روز آبان ماه بهمن برگزار میشد. به روایت تاریخ مردم در قالب این جشن در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت میکردند، سپس یک آتش بزرگ برپا میکردند و در اطراف آن جمع میشدند. بنابراین جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردم است.
ابوریحان بیرونی گفته است هرمزد یکم، سومین پادشاه ساسانی دستور دادهبود در نوروز، مکانهای مهم را با آتش پاکیزه کنند، زیرا معتقد بود که عناصر ناسالم در هوا وجود دارند. البته یک نظر غیر آیینی نیز تا حدودی این امر را تأیید میکند، زیرا کارشناسان معتقدند برافروختن آتش کاربردهای بهداشتی و خاصیت گندزدایی دارد.
گروهی از صاحب نظران نیز میگویند چهارشنبهسوری یادمان عبور سیاوش از آتش می باشد. سیاوش یکی از شخصیتهای شاهنامه است که کیکاووس، یکی از فرمانروایان کیانی او را برای تربیت شدن و آموختن مهارتهای جنگی به رستم سپرد. رستم او را با خود به زابلستان (مناطق وسیعی از جنوب و مرکز سرزمین کنونی افغانستان) برد. بنابراین سیاوش سالها از خانه و خانوادهاش دور بود، اما بعد از بازگشت به ایران با توطئه سودابه (نامادریاش) به خیانت به پدر متهم میشود و به توصیه موبدان از آتش میگذرد تا گناهکار از بیگناه مشخص شود البته سیاوش از این امتحان سربلند خارج میشود.
این احتمال نیز مطرح است که چون در برخی از متون تاریخی روز چهارشنبه را روز نحسی دانستهاند، مراسم چهارشنبهسوری در قرون اولیه اسلامی ابداع شده باشد. البته برخی از صاحب نظران نیز تصور میکنند که چهارشنبهسوری بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفی است. آنها باور دارند که قیام مختار به خونخواهی امام حسین (ع) در روز چهارشنبه و با روشن کردن آتش روی پشتبامها شروع شد. البته شواهد تاریخی این پیشینه را تأیید نمیکنند.
در این میان امیر اسماعیل آذر، استاد ادبیات فارسی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی به ما گفت: اصولاً آنچه به نام چهارشنبهسوری مشهور است، از بعد از اسلام در آیینها ظاهر شده است. اعراب چهارشنبهها را نحس میدانند و میگویند یومالاربعا دارای نحوست است و برای اینکه این نحوست را برطرف کنند، چهارشنبه شبها خاصه چهارشنبه شبهای آخر سال به آتشبازی و گاهی آبپاشی به هم روزگار میگذرانند.
وی افزود: هیچ وقت ایرانیها در روزگار کهن چنین حرف خطایی را نزدند که «زردی من از تو، سرخی تو از من». این شعار، شعار زیبایی نیست.
این استاد ادبیات فارسی اظهار کرد: موضوع آتش در روزگار باستان این بوده است که ایرانیها برای رفتگان خود احترام قائل و بر این باور بودند که ۱۰ روز به نوروز مانده، ارواح به خانهشان برمیگردند که دوستان و کسانشان را ملاقات کنند. به همین جهت خانهها را تمیز میکردند که به اصطلاح خانهتکانی گفته میشود و آتش بر بامها مینهادند تا نور آتش سبب شود، ارواح خانه خود را گم نکنند. بنابراین حرفهای دیگری که در زمینه ریشه چهارشنبهسوری میآید، از نظر تاریخی پشتوانهای ندارد.