به گزارش ایران اکونومیست، سری جدید برنامه تلویزیونی «هفت» با اجرای محمدحسین لطیفی ویژه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر، شامگاه یکشنبه چهاردهم بهمن میزبان عوامل فیلمهای به نمایش درآمده در پنجمین روز از جشنواره فجر بود. در بخش میز نقد نیز مسعود فراستی با همراهی محمدتقی فهیم و جواد طوسی به بررسی تازهترین ساخته نرگس آبیار پرداختند.
بخش اول پنجمین قسمت با حضور مرتضی علی عباس میرزایی کارگردان، سیاوش حقیقی تهیهکننده و رضا اخلاقی بازیگر فیلم سینمایی «خون خدا» برگزار شد.
مرتضی علی عباس میرزایی درباره ایده اصلی فیلم خود گفت: من همواره دوست داشتم کاری برای علاقه همیشگیام به امام حسین (ع) بسازم، آن هم در ادبیاتی که آن را بلد بودم. خوشبختانه با پیدا کردن تیم تنها در ماه محرم، توانستیم همه فیلم را ضبط کنیم.
سیاوش حقیقی درباره این فیلم گفت: آنچه برای ساخت این فیلم برای من به عنوان تهیهکننده مهم بود، زدودن «جهالت» و «خرافات» بود.
رضا اخلاقی بازیگر فیلم نیز در سخنان کوتاهی گفت: در روزهای نخست جشنواره سیاوش حقیقی تصمیم گرفت که فیلم را از جشنواره بیرون بیاورد و تنها دلیلی که این کار را نکرد، دیده شدن بازی من بود و من باید از هر دو بزرگوار سپاسگزاری کنم.
بخش دوم این برنامه با حضور آرش خوشخو و پیام فضلینژاد با موضوع سینمای آرمانی برگزار شد که آرش خوشخو منتقد و روزنامهنگار در ابتدای این بحث با اشاره به وجود تنوع ژانرها در دهه ۶۰ گفت: ما در دهه ۶۰ فیلمهای شاخصی در حوزههای مختلف داشتیم. اما در دهه هفتاد تنوع ژانرها کمکم به دلیل شرایط اجتماعی و بدبینی به طبقه متوسط، منجر به گسترش و رونق ملودرامهای آپارتمانی و کمدیهای نیمه جنسی شد و، چون خوب میفروختند کمکم تنوع ژانر از بین رفت. اما خوشبختانه این سالها دوباره ژانر به سینما بازگشته است. امسال با وجود فیلمهایی، چون «شبی که ماه کامل شد»، «ماجرای نیمروز» و «تختی» اوضاع ژانر بهتر شده است.
پیام فضلینژاد در ادامه صحبتهای خوشخو با اضافه کردن فیلم «دیدن این فیلم جرم است» به فهرست فیلمهای متفاوت جشنواره گفت: این فیلمها گویا پوسته محافظه کاری مرگ آوری که در بعضی از نهادهای حاکمیتی ما در مورد سینما وجود داشته را شکسته است. اما نکته مهم این است که سینمای ایران در چهل سالگی خود نتوانسته به آرمانهای خود برسد.
این روزنامهنگار بیان کرد: آنچه که همواره برای من سوال بوده این است که سینمای انقلاب بعد از ۴۰ سال بالاخره چه زمانی میخواهد لذت و سرگرمی را به رسمیت بشناسد. سالهاست به نام سینمای انقلابی، به سینمای عامه پسند بی اعتنا بودیم. به بهانه سینمای آرمانی سینمای گیشه را محکوم کردیم و همیشه خودمان را در دوگانههایی انداختیم که نتوانستیم از آنها بیرون برویم.اما می توانیم سینمایی داشته باشیم که هم تفکر و هم نظر مثبت بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند.
لطیفی در ادامه گفت: مقصود من از سینمای آرمانی آن چیزی نبود که ممکن است در ذهن مردم شکل ببندد. آرمانی بودن به این معناست که امید باید در آن وجود داشته باشد اما بسیاری از فیلمها را که میبینیم عاری از امید است.
فضلی نژاد در پاسخ به لطیفی گفت: ما در جامعهای زندگی میکنیم که ۴۰ تا ۵۰ درصد مردم آن یا فقیرند یا به سمت فقر مطلق میروند. سینماگر چه امیدی میتواند به این جامعه بدهد در حالی که از واقعگرایی دور نشود؟
وی با بیان اینکه در ۴۰ سال گذشته، سینمای ما در یک بحران ساختاری به سر میبرد،گفت: سینما را تابع دیوان سالاری حکومت کردهایم. معاونت برایش تعریف کردیم، خانه سینما را با اصناف مختلف درست کردیم و هنر را در دام بروکراتها، سیاست مداران و قدرتمندان انداختیم. جا دارد انقلابی که به بلوغ میرسد، این نوع برخورد را با هنر داشته باشد. آزادی اندیشه بخشی است که این بروکراسی آن را محدود میکند. اما از آن طرف، چون همین بروکراسی هم به درستی تعریف نشده است، ما نمیتوانیم حتی برخورد درستی با فرآیند پولشویی در سینما داشته باشیم.
خوشخو در ادامه با تاکید در واقعگرایی در سینما گفت: مخاطبان سینما نشان دادهاند که واقعیت را بیشتر از تخیل مرسوم نویسنده دوست دارند. اتفاقات واقعی این کشور پتانسیل جذب تماشاگر زیادی دارد. به همین دلیل فیلمهایی که از فکتهای تاریخی استفاده میکنند پوستههای مرسوم را میشکافند و موجب میشوند تماشاگر عام در سینما چیزی را تجربه کند که تاکنون از او دریغ شده بود.
جوان در این نشست در پاسخ به سوال محمدحسین لطیفی درباره این فیلم گفت:محمد شایسته کار اصلی تهیهکنندگی را در فیلم سینمایی «طلا» انجام داد. ما گروهی بودیم که تصمیم گرفتیم سرمایه خود را در سینما که عاشق آن بودیم هزینه کنیم. در قدم اول هزینه تولید فیلمهای دوستانمان را دادیم و «قانون مورفی»، «طلا» و «زیر نظر» ساخته شد.
وی درباره فیلم طلا گفت: پرویز شهبازی کارگردان خوب و جذابی است و حرفهایی که میزند، صحبتهای جامعه و جوانان است. قصهای که در این فیلم تعریف میکند جانبداری هیچ گروهی نیست که این موضوع را جذاب کرده است.
جوان ادامه داد:پرویز شهبازی فیلمی ساخته است که فکر میکنی ساده است، ولی در عمق ماجرا خیلی پیچیده و مهندسی است و این تمام جذابیتهای یک کارگردان است که پرویز شهبازی آن را انجام داده است.
رامبد جوان در ادامه گفت: سعی ما بر این بود که به جوانانی که در ابتدای مسیر هستند کمک کنیم. شرایط فنی و ساخت را به جوانان بر مبنای تجربه در اختیار آنها بگذاریم.
وی در ادامه در واکنش به حضور نام فیلم «طلا» در لیست وام گیرندگان از بنیاد فارابی گفت: ما برای فیلم طلا ۳۰۰ میلیون از بنیاد فارابی وام گرفتیم. این در مقایسه با مبلغی که فیلم تختی یا برخی دیگر از فیلمها از این بنیاد گرفتند، و به طور کلی در حوزه ساخت فیلم، عدد قابل توجهی نیست.
آبیار در ابتدای این نشست درباره انتخاب موضوع فیلم گفت: من موضوعات زیادی را داشتم بررسی می کردم و دوست داشتم روی موضوعات تروریستی و برخورد رادیکالی با اسلام کار کنم. چند فیلمنامه و طرح را بر مبنای داعش نوشتیم، ولی دلچسب نبود. بعد، اما طرحی به دست من رسید که قرار بود سریال شبکه نمایش خانگی باشد. ماجرای ریگی برای من به شدت جالب بود و شروع به نگارش این فیلم از بُعدی دیگر کردم.
این کارگردان اضافه کرد: من میخواستم اگر مبنا بر ساخت فیلم است منبع مالی از جای خصوصی تامین شود تا حرف و جدیث مطرح نشود. من با این شرط که بودجه خصوصی باشد این فیلم را ساختم.
سامان لطفیان تصویربردار این فیلم گفت: تصویربرداری این فیلم در سه جغرافیای متفاوت بود. برای اینکه این فضاسازیها مشخص شود و جغرافیای کار به هم نریزد باید اقداماتی انجام میشد. ما تمام تلاش خود را به کار بردیم که تصاویر یک دست به نظر برسد.
پدرام شریفی بازیگر این فیلم گفت: از نتیجه کار راضی هستم. شهاب در این فیلمنامه بسیار جذاب و سخت است. نقشهای مکمل همیشه این سختی را دارد و یک ریسک است. ولی این نقش در کاغذ انقدر درست نوشته شده بود که مرا جذب کرد.
آبیار در پایان درباره هزینه ساخت این فیلم گفت: ۴ میلیارد تومان برآورد ما برای ساخت فیلم بود، اما شروع فیلم با گرانی دلار همراه شد و ما، چون در بنگلادش و پاکستان تصویربرداری داشتیم، این اتفاق قدری هزینه ها را بالاتر برد.
محمد تقی فهیم درباره فیلم «شبی که ماه کامل شد» گفت: به نظرم چند سینماگر جوان وارد چرخه ساخت فیلم شدهاند که به راحتی نمی توان از کنار فیلمهای آنها گذشت. این فیلم از جمله فیلمهای شاخص این دوره است. به خوبی سینما و نیاز و التهاب قهرمان، داستان را فهمیده و به ورطه زن ستایی نیفتاده است که این کار ارزشمند است.
وی اضافه کرد: مقدمه آن طولانی است و در فضای بسته حرکت دوربین اذیت کننده بود، ولی به شدت محتوا و فرم شکل گرفته است.
فهیم تاکید کرد: این فیلم از تمام فیلمهای نرگس آبیار قویتر است. برای اولین بار بلوچستانی دیدیم که غده مملکت نیست و در مجموع فیلم جذابی است. اما خاکستری نشان دادن شخصیتهای تروریستی معنایی ندارد.
جواد طوسی نیز درباره این فیلم گفت: سیر تکاملی نرگس آبیار را تایید می کنم. در این فیلم به نظر من در شخصیت پردازی مقداری کم کاری کرده است. نتیجه گیری این فیلم آن سوء تفاهم منطقهای را برطرف نمی کند و بازی فرشته صدرعرفایی به شدت چشم گیر بود.
مسعود فراستی نیز درباره «شبی که ماه کامل شد» این که کار سختی را قبول کرده و بسیاری از کارگردانها نتوانسته اند و آبیار توانسته اتفاق مثبتی است. فیلم دو بخش دارد که بخش اول عاشقانه سطحی و همانند فیلم هندی در تکنیک و فرم است و اینکه یک فیلم سیاسی را به یک فیلم هندی تبدیل میکند.
وی افزود: از اول فیلم ساز ما مرد را سمپاتیک می کند. مرد دفورمه میشود و به یک تروریست تبدیل میشود، ولی همچنان عاشق است. ما با یک فیلم تروریستی طرف هستیم. از وقتی که ما ریگی را میشناسیم میدانیم که آنها خشن هستند. ما چه نگاهی به خشونت داریم؟ ما صحنه بریدن گلو را نشان میدهیم تمام قبح این خشونت را از بین میبریم. در فیلم آدم مثبت ما آن پلیسی است که مخاطب با آن همراه نیست. چرا پلیس ما کنشمند نیست؟