به گزارش ایران اکونومیست، ملکیان شامگاه یکشنبه در دومین روز نشست «مِهرِ مولانا» که در کتابخانه ملی ایران برگزار شد، افزود: صلح درون، یگانه مقدمه گریزناپذیر صلح بیرون است، از نظر عارفان به خصوص مولانا این گونه معنا میشود، برای اینکه در مناسبات اجتماعی با صلح، آشتی و مسالمت داشته باشیم راهی جز این نداریم تا صلح درون در باطن هر کدام از ما محقق شده باشد.
وی خاطرنشان کرد: به تعبیر دیگر اگر صلح درونی در انسان وجود نداشته باشد همه فعالیتهای دیگر که برای استقرار صلح صورت می گیرد، بدون ثمر خواهد بود و نهایتا این فعالیتها صلحی شکننده و موقت به بار می آورد.
این استاد فلسفه و عرفان افزود: معمولا در ادبیات عارفان مسلمان، آنچه به صلح درون تعبیر میشود، صدق است و گاهی هم خلوص معنا میشود. عارفان ما معمولا صدق را با این معنا به کار میبردند که « بود تو عین نمود تو باشد و نمود تو عین تو باشد» وقتی سخن از نمود گفته میشود ناظران بیرونی هم نظارهگر هستند، بنابراین این سخن به این معناست که گفتار و کردار بیرونی باید عین آنچه در درون آدم میگذرد باشد و آن چه در درون ما میگذرد باورها، احساسات و عواطف، خواستهها، آرمانها و اهداف است.
او تصریح کرد: وقتی این جمله را میگوییم به این نتیجه میرسیم که بود و نمود یکسان است و باید با هم هماهنگ باشد، بنابراین سه ساحت درونی ما که احساسات و عواطف، خواستهها و باورهای ما هستند، با دو ساحت بیرونی یا همان گفتار و کردار یکسان خواهد شد و بر همدیگر انطباق خواهند داشت. کسی که این مطابقتها را در خود داشته باشد، میتوان گفت که اهل صدق است و اگر اینگونه نباشد و به طور فرض فرد دروغی بگوید، این انطباقها با یکدیگر در ستیز خواهد بود.
ملکیان ادامه داد: اگر این صدق در انسان شکل گیرد، در وجود او چیزی شکل میگیرد که روانشناسان به آن یکپارچگی وجودی میگویند، در حالت صداقت است که انسان با خود در صلح است، وقتی گفته میشود کسی با خودش در صلح و آشتی نیست یعنی یک یا دو ساحت او با هم ناسازگار هستند.
او با توضیح اینکه فیلسوفان اگزیستانسیالیستی صدق را وفاداری به خود تعبیر میکنند، گفت: در این نگاه گفته میشود خواستهها، گفتهها، عواطف و احساسات، متناسب با باور باشد. در این صورت میگویند چنین کسی به خود وفادار است و زمانی کسی به خود پشت میکند که بخشی از وجودش به سویی میرود و بخش دیگر به سوی دیگر. برای ارتباط این موضوع که اگر با خودمان در آشتی باشیم با دیگران هم در آشتی خواهیم بود، باید بگوییم که سه تبیین می توان در بیانات مولانا در نظر گرفت و دید.
این استاد فلسفه و عرفان در ادامه گفت: در اولین تبیین میتوان گفت زمانی بیشترین اختلافات، مناقشات و جنگها با یکدیگر به وجود میآید که احساس ضعف داشته باشیم. وقتی که احساس ضعف داریم گمان میکنیم آسیبپذیر هستیم و بنابراین هر کسی ممکن است به ما ضربه بزند. از طرفی وقتی خودمان را قوی میبینیم و فکر میکنیم آسیب پذیر نیستیم، گمان میکنیم دیگران یا نمیتوانند و یا نمیخواهند با ما دشمنی کنند، بنابراین هر زمانی که خودمان را در موضع ضعف حس کنیم، جهان هم مانند ارتشی در برابر ما میشود. فردوسی که میگوید «ز نیرو بود مرد را راستی، ز سستی کژی زاید و کاستی» یعنی هرچه انسان نیرومندتر باشد راستتر است و این ناراستیها برای احساس ضعف است.
او افزود: آدمی که یکپارچه است نیروی خود را صرف جنگ داخلی خود نمیکند، به این معنا که جنگی بین ساحتهای پنجگانه او وجود ندارد و کل وجود او قوی است، بنابراین دیدِ او به دیگران به عنوان دشمن نیست. از نظر کسی مثل مولانا صدق قوت میآورد و از نتیجه همین نگاه مولانا، کارهای شگفتانگیز انبیا و اولیا ناشی از صدق آنها بوده است. مولانا معتقد است موسی (ع) و حضرت محمد (ص) که معجزاتی داشتند، به خاطر قوت قلبی بوده که از صدق آنها به وجود آمده است.
ملکیان ادامه داد: در تبیین دوم، مولانا معتقد است هر کس با خود صادق باشد پی میبرد که هیچ چیز او از آن خودش نیست و داده خداوند است. کدام یک از امتیازاتی که انسان دارد، از آن خود اوست؟ اما شخص میتواند بگوید خودم سختکوش و پرتلاش بودهام و از دادههای خداوند خوب استفاده کردهام بنابراین هیچ یک از مواهبی که ما داریم خودمان به خودمان ندادهایم و این موضوع استدلال فلسفی نمیخواهد، در این صورت است که خودشیفتگی هم در ما از بین میرود.
وی بیان کرد: مولانا میگوید زمانی که فردی خودشیفتگی دارد، منفعت شخصی برایش اهمیت دارد، همچنین زمانی که فردی خودشیفتگی دارد پیشداوری هم میکند. گاهی ممکن است درباره دین و مذهب پیش داوری کند و گاهی هم جامعه و فرد را، بنابراین پیشداوری منفی ناشی از خودشیفتگی است. همه جنگها از دل نفع شخصی، پیشداوری، جزم و جنود و تعصب است. مولانا معتقد است که اگر باور کنیم که هیچ چیز انسان برای خودش نیست، دیگر خودشیفتگی هم نخواهد داشت و در این صورت است که دیگر با کسی جنگ هم نخواهد کرد.
او افزود: در تبیین سوم نیز مولانا میگوید چرا زمانی که انسان در درون با خودش آشتی دارد، با دیگران هم آشتی دارد، در این باره باید گفت که انسانها صدق یکدیگر را به تعبیری بو میبرند. زمانی که در یکدیگر صدق میبینند نمیخواهند با هم وارد نزاع شوند. به تعبیر مولانا همانگونه که دروغ بوی زنندهای دارد، راستی هم بوی خوشایندی دارد و در این صورت است که اصلا با او مخاصمه نخواهند داشت.
ملکیان تاکید کرد: این واقعیت روانشناختی درست است که هر کس هر چقدر ناپاک و خبیث باشد، بیشتر با همکیشان خود میل به ستیز دارد، اگر هر سه این تعبیر را بپذیریم انگار ریشهای ترین کاری که میتوان برای افزایش صلح بیرون کردهایم را انجام دادهایم.
هشتمین نشست «مهر مولانا» با عنوان «صلح از نظرگاه مولانا»، روزهای شنبه و یکشنبه، 8 و 9 دی ماه در تالار قلم سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.