به گزارش ایران اکونومیست، حضرت امام محمد جواد (ع) نهمین امام شیعیان به تصریح تمام منابع در مدینه و در سال ۱۹۵ هجری قمری دیده به جهان گشود. قول مشهور و منحصر به فرد، درباره زادروز ولادت ایشان، دهم رجب است که شیخ طوسی در مصباحالمتهجد نقل کردهاست. امام جواد تنها فرزند امام رضا علیهالسلام است. ظاهراً امام سه بار به بغداد سفر کرده است. به نوشته سیدجعفر مرتضی عاملی، سفر نخست بلافاصله پس از ورود مأمون به بغداد در سال ۲۰۴ بوده که وی امامجواد (ع) را از مدینه به بغداد فراخوانده است. سفر دیگر امام به بغداد در سال ۲۱۵ بوده است.
هنگامی که مأمون عازم جنگ با روم بود، امامجواد (ع) از مدینه به بغداد رسید. ایشان برای دیدن مأمون به شهر تکریت رفت و در آنجا، ام فضل با اجازه مأمون به امام پیوست. امام تا رسیدن موسم حج در بغداد سکنی گزید، سپس با همسرش برای اعمال حج به مکه رفت و از آنجا به منزلش در مدینه بازگشت. آخرین بار، در اواخر محرّم ۲۲۰، معتصم عباسی امام را به بغداد فراخواند و وی به همراه امفضل به بغداد سفر کرد و تا هنگام شهادت در آنجا اقامت داشت.
در اینکه ازدواج حضرت با امفضل، پیش یا پس از وفات امامرضا بوده، اختلاف هست. در منابع شیعی گزارش مفصّلی وجود دارد که شیخ مفید آن را در الارشاد آورده که مؤید ازدواج امام پس از رحلت پدر است.
معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای امفضل فرستادند. امفضل نیز آن را در میان کاسهای گذاشت و مقابل امام جواد (ع) نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال امفضل پشیمان شد و گریه کرد. حضرت به او فرمود: «چرا گریه میکنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا میشوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبرانپذیر نباشد.»
بر اثر نفرین آن حضرت، امفضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبتبارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بیجانش را از چاه بیرون آوردند. مدفن حضرت جواد (ع) مقابر قریش در بغداد، پشت قبر جدّش، موسی بن جعفر علیهماالسلام، است که امروزه کاظمین نامیده میشود.
به مناسبت شهادت حضرت امام جواد (ع) با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسین حائریزاده، از اساتید حوزه و خطیب بعثه مقام معظم رهبری در عتبات گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
نحوه ولادت حضرت امام جواد (ع)، آن هم در سنین بزرگسالی حضرت امام رضا (ع) را توضیح دهید.
چند نکته در امامت امام جواد (ع) موجود است که اگر به آن توجه شود و خوب بررسی شود، عامل بسیار مهمی برای رسیدن به توحید است. یکی مساله ولادت ایشان است. در روایات متواتر، چه روایاتی که اهل سنت در کتابهایشان نقل کردهاند و چه روایاتی که علمای شیعه نقل کردهاند، حد تواتر دارد. تواتر آن حدیثی است که دیگر هیچگونه تردیدی درباره آن نیست و آن روایت این است که حضرت رسول الله (ص) مکرر فرمودند: من ۱۲ جانشین دارم.
از حضرت امیرالمومنین (ع) تا امام زمان (عج) را نام برده و ویژگیهای هرکدام مشخص شده است. این در حالی است که حضرت امام رضا (ع) به سن ۵۰ سالگی رسیده بودند، ولی هنوز فرزندی نداشتند. بنیعباس نه تنها با ولایت ائمه (ع)، بلکه با اصل دین مخالف بودند.
اهل مطالعه میدانند که بنیعباس همه توان خود را به کار بستند تا اثبات کنند حرف حضرت سول الله (ص) دروغ درآمده و هشتمین جانشینش فرزند ندارد. وقتی این شایعات را مطرح کردند، خداوند حضرت جواد (ع) را به امام رضا (ع) هدیه دادند. حضرت رضا (ع) درباره ولادت حضرت جواد (ع) فرمودند، ولادت فرزندم، اثبات توحید است.
پس با ولادت ایشان، همه توطئههای بنیعباس خنثی شد و وعده پیامبر تحقق پیدا کرد. امام جواد (ع) تنها فرزند امام رضا (ع) هستند و ایشان فرزند دیگری ندارند.
آیا در ابتدا برای عموم جامعه شیعیان، پذیرش امامت امام جواد (ع) در سنین کودکی، سخت نبود؟
ما درباره مسأله امامت معتقدیم که تمام پیامبران از طرف خدای تبارک و تعالی انتخاب و انتصاب شدند. همین اعتقاد را درباره امامان معصوم (ع) داریم، یعنی همانطور که پیامبران مصطفی و برگزیده هستند، امامان هم انتخاب شده از طرف خداوند هستند. خداوند برای نشان دادن قدرتش، یک بچه هفت ساله به امامت میرسد، و تمام کار امامت را در مدت ۱۷ سال انجام میدهند. در هیچ جایی نیامده که سوالی از امام پرسیده باشند و امام گفته باشد نمیدانم. مساله دیگری که در امامت امام جواد (ع) وجود دارد این است که امامت ایشان در سن هفت سالگی، زمینه را برای امامت امام زمان (عج) آماده میکند. مثال دیگری که در اینجا میتوان اشاره کرد، وجود مبارک حضرت عیسی (ع) است.
دلیل ازدواج حضرت امام جواد (ع) با امفضل چه بود؟
مساله، ازدواج حضرت جواد (ع) است. ایشان با دختر مأمون ازدواج کردند. باید دید چرا مامون اصرار داشت دخترش با حضرت جواد (ع) ازدواج کند و به اصرار و اجبار این مسأله صورت گرفت. مامون از این ازدواج دو هدف کوتاه مدت و بلندمدت داشت. پس از شهادت حضرت رضا (ع) شیعه آماده قیام علیه حکومت عباسی شده بود. مأمون دخترش را به حضرت جواد (ع) داد و گفت که ما خصومتی نداریم و همانطور که حضرت رضا (ع) را ولیعهد کردم، دخترم را نیز به ازدواج حضرت جواد (ع) درآوردم. این هدف کوتاه مدت مأمون بود. مأمون هیچگونه اعتقادات دینی نداشته، اما میدانست وعده پیامبر حق است و طبق فرموده پیامبر، دوازدهمین جانشین پیامبر، صاحب حکومت جهانی خواهد بود. مأمون میدانست این مسأله تحقق پیدا میکند و دنبال این بود که یکی از مادران آن آقایی که قیام خواهد کرد، دخترش باشد و از بنیعباس باشد تا به خیال خودش بنیعباس هم در آن حکومت سهمی ببرند.
حضرت جواد (ع) فرزندان زیادی دارند؛ یکی از آنها حضرت موسی مبرقع در قم است؛ حضرت امام هادی (ع) و دیگر فرزندان. اما به اراده الهی از ام الفضل صاحب فرزند نشدند و نقشههای مامون خنثی شد. امام جواد (ع) پس از ازدواج با ام الفضل، کاخها را رها کرد و به سمت مدینه حرکت کرد تا اثبات کند که این ازدواج به اجبار بوده است که در نهایت منجر به مسموم شدن و شهادت حضرت جواد (ع) میشود.
پس از شهادت امام معصوم (ع)، شیعیان امام بعدی را چگونه میشناختند؟
خود ائمه ما (ع) به اصحاب خاص، امام بعد از خود را معرفی میکردند. از باب همان معرفی که حضرت رسول الله (ص) داشته است. از باب همان معرفی که جبرائیل داشته است. چون بحث امامت دقیقا بحث انتصاب است. مطلب دوم این است که قرآن میفرماید: «و من یتق الله یجعل له فرقانا.» هرکس تقوای الهی پیشه کند، خدا وسیله تشخیص حق و باطل را برای او مشخص میکند.