موزهها نماد و شاخصه اصلی جریان فکری یک جامعه و کشورند
مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد معتقد است که موزهها نماد و شاخصه اصلی جریان فکری یک جامعه و کشورند و بیشترین نقش را در آشنایی و جلب توجه مردم به موضوعات فرهنگی و هنری دارند.
کد خبر: ۲۰۷۴۷۳
به گزارش ایران اکونومیست؛ مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد به مجموعه عمارتها و کاخهایی گفته میشود که در دربند، شمالیترین منطقه تهران در زمینی به مساحت 110 هکتار در زمان قاجار بنا شده است. این مجموعه دارای حدود 180هکتار جنگل طبیعی، چشمهسارها، قناتها، باغستانها، گلخانهها و خیابان، چهار دوره تاریخی قاجاریه، پهلوی اول و پهلوی دوم و پس از انقلاب ایران را سپری کرده است. پس از دست به دست شدن های مدیریتی آن در سال های اخیر که مورد انتقاد فراوان اهالی میراث فرهنگی هم واقع شده بود، چند ماهی ست که مدیر جوانی عهده دار مدیریت این مجموعه شده که می گوید و می گویند که درباره موزه داری نوین حرف برای گفتن بسیار دارد. با او به گفت و گو نشستیم.
- تعریف شما از موزه داری نوین چیست که در برنامه مدیریتی خود پیش تر روی آن تاکید کرده اید؟ پارسا: در تعریف نوین موزه داری با توجه به پویا بودن ذاتی موزه باید بنگریم که موزه خاستگاه و مأوای اندیشه و خلاقیت آدمی ست، اساسا جایگاهی که چگونه زیستن و چگونه اندیشیدن را روایت میکند و در پسزمینه، رمز و راز جاودانگی را در ذهن مخاطب متبادر میکند. مخاطب در موزه به گونه ای دانستههای خود را در بوته امتحان و سنجش قرار میدهد و در کشمکش تحلیل و اندیشه به یک ثبات نسبی میرسد و اگر بخواهیم از منظری دیگر به تعریفی از موزه برسیم باید گفت موزهها نماد و شاخصه اصلی جریان فکری یک جامعه و کشورند و بیشترین نقش را در آشنایی و جلب توجه مردم به موضوعات فرهنگی و هنری دارند.
- کارکرد موزه ها را در جامعه امروز چگونه ارزیابی می کنید؟ پارسا: امروز موزه ها جایگاهی فراتر از محلی، صرفا برای نمایش آثار هستند و تأثیر بسزایی در مقوله اقتصاد، اجتماع، مذهب، فرهنگ، هنر و حتی سیاست دارند. مدیریت نوین در مقوله موزهداری و چگونگی عملکرد در موزهها از موضوعات چالشبرانگیز در عرصه اجتماعی، فرهنگی و هنری است. کیفیت و چگونگی عملکرد موزهها فارغ از ماهیت نمایش موزه ای بهگونهای است که حلقه ارتباط مردم و موزهها را رقم میزند. مفهوم موزه در دنیای امروز، مفهومی فراگیر و جهانی است و اهمیت و ضرورت آن در جامعه احساس میشود و با انجام روشهای نوین میتوان این نیاز و گرایش به موزه را در بین آحاد مردم یک جامعه ایجاد کرد. به نظرم امروزه سرمایه گذاری رو به رشد کشورها برای تولید محتوا و ساخت و ایجاد موزه بهمنظور ارتقای دانش، فرهنگ و سطح زندگی فردی و اجتماعی بر کسی پوشیده نیست و این موضوعی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت و اهمیت و ضرورت توجه به موزه به عنوان یک فرایند جریان ساز و نه مکان ویترینی و نمایشی صرف را بیش از پیش تبیین می کند.
- تعاریفی که در پرسش قبل به آن اشاره کردید، آیا در سعداباد رخ داده است؟ پارسا: این مجموعه بزرگ فرهنگی تاریخی با کثرت آثار متعدد تاریخی، هنری و بعضاً باستانی، گنجینه گران بهایی است از میراث معنوی و مادی که در موقعیت جغرافیایی و محیطی منحصربهفرد در قالب 17 کاخموزه در دل پایتخت با وسعتی نزدیک به 110 هکتار در معرض بازدید عموم قرار دارد. این مجموعه صرفنظر از هویت موزه ای آن، دارای ویژگی خاص و منحصربهفردی است که آن را از دیگر مجموعه های تاریخی و حداقل در پایتخت، متمایز می سازد و اطلاق نام «باغ موزه» و نه «موزه» به آن معناست که دیرینه تاریخی باغات و درختان متنوع سعدآباد و اکولوژی طبیعت وسیع آن نه تنها کم از دیرینه تاریخی کاخ ها و بناهای موجود ندارد بلکه بعضاً قدمت تاریخی گونه های گیاهی و درختان بیشتر از سن تقریبی عمر بناهای موجود است لذا بر اساس ضوابط مندرج در قوانین بین المللی و آئین نامه های علم موزه و موزه داری آنجا که صحبت از «باغ موزه» به میان می آید همان تعاریف و ضوابطی که در خصوص حفظ ، صیانت، مرمت و نگهداری از بناهای تاریخی ملحوظ است بر درختان تاریخی نیز مترتب است، خصوصاً کاخ موزه و باغ موزه سعدآباد که ثبت ملی نیز بوده و همواره مورد توجه بازدیدکنندگان داخلی و توریست های خارجی قرار گرفته است. در نظر داریم با برنامهریزیهای مناسب و بررسی و مطالعه دقیق و گسترده در این زمینه با راهکارهای مطلوب و مثمر ثمر از امکانات متنوع رسانهها، برگزاری جشنواره ها و برنامه های هم راستا با ماهیت تاریخی و فرهنگی مجموعه برای توسعه و تثبیت گام به گام اهدف یاد شده بهره بگیریم و با نگاهی کلانتر میخواهیم یکی از اصلیترین موضوعات و اخبار رسانهای، مقوله فرهنگ و موزه باشد. بهطوریکه رسانه مردم را به پیگیری از اتفاقات و اخبار موزهای ترغیب کند، هر چند مجموعه شناخته شده و تاریخی سعدآباد کاملا برای همگان شناخته شده است، با این وجود ایجاد و فراهم آوردن شرایط متفاوت نگاه به این مجموعه تاریخی و فرهنگی، منطبق بر تعریفی که در ابتدای صحبتم داشتم، نیازمند ایجاد تعادل بین آن تفکر واندیشه و وضع موجود است و صد البته با نگاهی جامع تر به آینده و آنچه ما را به واقعیت معنایی و محتوایی نزدیک تر می کند.
- چه مقدار زمان لازم است که این اهداف و سیاست های شما محقق شود؟ پارسا: هدف ما این است که در طول یک برنامهریزی راهبردی میان مدت حداقل 2 ساله بتوانیم به این مهم دست یابیم و در این راستا با استفاده از فناوری روز پاسخگوی مخاطبان خود خواهیم بود؛ در قدمهای اول با برگزاری دورههای آموزشی و نشستهای تخصصی برای موزهداران و انجام پروژههای عمرانی، مرمتی در جهت نجاتبخشی معماری تمام کاخموزهها و اطلاع رسانی به موقع و هدفمند در جامعه رسانه ای کشور سعی کردهایم به هدف موردنظر نزدیک شویم و از این طریق حس تعلق را به وجود آورده ایم که همه هویت های تاریخی و فرهنگی کشور به عنوان یک گنجینه ملی، متعلق به همه مردم است و باید خود را از آن بدانند و مسئولیت خود را نیز در صیانت معرفی و پژوهش این دست مجموعه ها بپذیرند.
- سهم پژوهش و مطالعات در رسیدن به جایگاه واقعی موزه و علم موزه داری را تا چه حد ضروری می دانید؟ پارسا: در واقع شکل و نوع مطالعات پژوهشی یکی از شاخصه های عمده و اساسی توسعه به حساب می آید. موفقیت در تمام فعالیتهای مربوط به توسعه تمامی شئونات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه پویا و بالنده به گونهای به تعمیق مطالعات و فعالیتهای پژوهش محور مرتبط است. به واقع پژوهش یکی از محورهایی است که پیشرفت همه جانبه و بقا و دوام توسعه در هر کشور را تضمین می کند. چنانچه پژوهشی صورت نپذیرد، علم و دانش بشری ارتقا نمی یابد و بی تردید در میان مدت شاهد سکون و بی حرکتی خواهد شد. بدون توجه و تمرکز بر امور پژوهش الزامات آموزشی نیز در تمامی ارکان یک کشور رو به توسعه از طراوت لازم برخوردار نبوده و رخوت و سستی دامن گیر آن خواهد شد. هر آنچه به عنوان پیشرفت علوم در اعصار مختلف تاریخ در خاطر داریم، فرایند ممارست و کوشش افرادی است که در فعالیت خود رویکردی پژوهشی داشتهاند و ذهن پرسشگرشان همواره محرکی برای حرکت رو به جلو و فعالیتهای پژوهشی آنان بوده است و طبیعی است که یکی از بازوان اصلی رسیدن به مطلوب ما در این مجموعه بزرگ تاریخی و فرهنگی توجه خاص به پژوهش و مطالعات و بهره گیری از جامعه پژوهشی کشور است که خوشبختانه با ایجاد واحد مطالعات و پژوهش سعدآباد گام های عملی و ملموسی را در این رابطه برداشته ایم و فاصله ای بین اصحاب دانشگاهی و دانشجویی در حوزه پژوهش و مطالعات سعدآباد نیست و تاکنون چندین برنامه تاثیرگذار پژوهش محور با اساتید و دانش پژوهان این عرصه داشته ایم و در تقویم زمانبندی خود به سرعت به دنبال این اتفاق موثر هستیم که مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد را به عنوان یک منبع و مآخذ مستند و مستدل تاریخی و فرهنگی، با جایگاه مطالعات میدانی، بیش از پیش و عمیق تر از گذشته به علاقه مندان و محققان این برهه از تاریخ کشور معرفی کنیم. - مجموعه سعدآباد چه نسبتی با کتابخانه و کتابخوانی دارد؟ پارسا: در واقع کتابخانهها به عنوان مراکز اصلی گردآوری و سازماندهی منابع اطلاعاتی، ابزار لازم را برای پژوهشگران و توسعه پژوهش فراهم میکنند. درحقیقت از آنجا که هیچ پژوهشی نمیتواند بدون برقراری پیوند با پیشینه پژوهشی در حوزه موضوعی خود موفق باشد، دسترسی به منابع اطلاعاتی روزآمد یکی از مهمترین نیازهای پژوهشگران است. همه پژوهشگران نیازمند آگاهی از فعالیتهایی هستند که قبلا در حوزه پژوهشی آنان اتفاق افتاده و یا در زمان حال در جریان است. این آگاهی از طریق دسترسی به منابع اطلاعاتی میسر میشود. معمولا یافتههای سایر پژوهشگران از طریق مجلههای علمی، کتابها، سایتهای اینترنتی و پایگاههای اطلاعاتی منتشر میشود. کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی متولی گردآوری و سازماندهی این اطلاعات هستند و نتایج پژوهشهای قبلی را در اختیار پژوهشگران قرار میدهند و در این میان کتابخانه مجموعه سعدآباد با هزاران کتاب، مجلات، مقالات، همچنین رساله ها و پایان نامه های دانشجویی در تمامی حوزه های تاریخی، فرهنگی، هنری و معماری برای همه علاقه مندان دایر و در تمام روز امکان دسترسی به این واحد میسر است. اکنون در تلاش هستیم با تامین اعتبار لازم، اقدام به خرید و تهیه کتاب های مرتبط و غنی کردن هرچه بیشتر منابع کتابخانه ای سعدآباد باشیم به گونه ای که حداکثر زمینه دسترسی به مآخذ و فیش برداری مقالات و تحقیقات را برای جامعه دانشگاهی و پژوهشی فراهم آوریم.
- چه مولفه هایی در تقویت و نهادینه کردن تحقیق و پژوهش در مدیریت ها تاثیرگذار است؟ پارسا: باید بپذیریم که در دنیای رو به رشد امروزی اصولا هر نوع پیشرفت و توسعه، ارتباط مستقیمی با تحقیقات علمی دارد و رشد و توسعه کشورهای پیشرفته، در نتیجه سرمایهگذاری در بخش پژوهش است. حجم وسیع پژوهشهای علمی در کشورهای توسعه یافته صنعتی گویای این واقعیت است. کشورهای پیشرفته صنعتی بخش قابل توجهی از تولید ناخالص ملی را به سرمایه گذاری در امور پژوهشی و تحقیقاتی اختصاص دادهاند. پژوهش میتواند جلوی بسیاری از دوباره کاریها، اتلاف وقت و بودجه را بگیرد. هر قدر موضوعی بزرگتر و با اهمیتتر باشد نیاز به پژوهش برای تصمیمگیری درباره اجرای آن بیشتر است. این کار، ریسک تصمیم و اجرا را به حداقل میرساند. برای برنامه ریزی بلند مدت نیز نیاز به تحقیقات بیشتر است. در صورتی که برنامه ریزی، بدون پشتوانه تحقیقاتی باشد و به طور همه جانبه پیش از آغاز مورد بررسی قرار نگرفته باشد، به یقین در اجرا و عملیاتی شدن با مشکل رو به رو خواهد شد. از این رو میتوان گفت پژوهش به ویژه در تصمیمگیریهای کلان نقش عمدهای دارد و از همین روست که بسیاری، پژوهش را«حلقه مفقوده توسعه» یا «سنگ زیر بنای توسعه» مینامند. خوشبختانه در ایران و در دهه های اخیر کارهای مهم و ارزشمندی در حوزه علم و فناوری صورت پذیرفته است و اساتید و دانشجویان بسیاری داریم که در سطع ملی و چه جهانی تربیت یافته اند، اما آن چیزی که به نظرم هنوز با آن تا نیل به مطلوب، فاصله داریم این است که فرهنگ پژوهش برخلاف فرهنگ آموزش، گسترش نیافته و نهادینه نشده است اما فارغ از این نقاط ضعف در زمینه مسائل پژوهشی، آنچه در این بحث حائز اهمیت است، استفاده مفید و موثر از ظرفیتهای موجود تحقیقاتی کشور و سرمایه گذاری به منظور انجام اقدامات مدبرانه در بهبود مولفه های رو به جلو در کشور است.