شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۹
بازگشتِ بی‌نتیجه‌ی شبکه‌ها

تکرار مدیریتِ ضرغامی در دوره عسگری

معاون سابق تامین برنامه شبکه سوم سیما می‌گوید: صداوسیما در دوره مدیریت کوتاه محمد سرافراز، با هدف چابک‌ و کوچک‌سازی شروع به حذف و ادغام برخی از شبکه‌ها و کانال‌هایی کرد که در زمان مدیر قبلی یعنی عزت‌الله ضرغامی شکل گرفته بودند. با رفتن سرافراز و جانشینی علی عسگری، خیلی زود تغییرات در بخش‌های مدیریتی سازمان و سپس برنامه‌ها و شبکه‌ها و کانال‌های تلویزیونی آغاز شد.
کد خبر: ۱۲۰۸۶۳
 مجید حسینی‌زاد (کارشناس و مدرس سینما و تلویزیون و معاون سابق تامین برنامه شبکه سوم سیما) به حذف یا اضافه شدن شبکه‌های تلویزیونی در سه دوره مدیریت ضرغامی، سرافراز و عسگری واکنش نشان داد.

حسینی‌زاد با بیان اینکه صداوسیما در اواخر دوره ریاست آقای ضرغامی در صداوسیما دست به کارهایی زد که از ریزش مخاطب جلوگیری کند، گفت: یکی از اقداماتش این بود که تشکیلات را گسترده کرد تا تمام سلایق را ارضا کند و هر سلیقه‌ای کانالی برای خودش داشته باشد اما همان موقع این کار بدون برنامه‌ریزی و تفکر و تعمیق انجام گرفت.

وی گفت: آمدند یکسری فرمت‌ها را دوباره گسترده‌تر کردند؛ شبکه نمایش را داشتیم و تماشا را به آن اضافه کردند. شبکه‌ها هم شروع کردند به پخش فیلم و سریال. اما همان موقع تلویزیون با دو مشکل مواجه شد یکی کمبود بودجه که خیلی اذیت می‌کرد و دیگری وجود رقبای خارجی که تا قبل از آن خیلی کم بودند؛ شبکه‌هایی که فیلم دوبله می‌کردند.

حسینی‌زاد با اشاره به اینکه این مسائل باعث شد تلویزیون زیر فشار برود و مخاطب حق انتخاب خیلی زیادی پیدا کند، گفت: اینجا قاعدتا صداوسیما باید برای پیروزی در این رقابت باید به محتوای برنامه‌ها دقت می‌کرد. درست است مخاطب؛ کانال‌های زیادی مقابلش داشت اما این جنگی عادی نبود که اگر رقیب 200 نیرو آورد ما هم 200 نیرو مقابلش بچینیم.

معاون سابق تامین برنامه شبکه سوم سیما یادآور شد: چیزی که به آن دقت نشد و باعث شد صداوسیما تنها به دنبال اضافه کردن شبکه‌ها برود؛ این بود که یک پرس‌وجوی ساده در مورد محتوای این برنامه‌ها انجام نداد بر این مبنا که شاید محتوای برنامه‌های ماست که مخاطب را فراری می‌دهد. وقتی کسی غذایی را دوست ندارد چه یک کاسه به او بدهید یا چهل کاسه هیچ فرقی نمی‌کند چون او این غذا را نمی‌خورد.

حسینی‌زاد با بیان اینکه «دقیقا برای همین بود که شبکه‌هایی را به رسانه ملی اضافه کردند» گفت: تماشا و شما را آوردند که اتفاقا معتقدم این دو از معقول‌ترین شبکه‌هایی بود که تشکیل شد. نمایش، نسیم را راه انداخت و همین‌جور به شبکه‌ها اضافه شد. «سلامت» را آوردند درحالی‌که همه شبکه‌ها بخش سلامت داشتند. مانند زمانی که شبکه خبر راه افتاد اما همان موقع همه شبکه‌ها بخش‌های معمول خبری خودش را داشت.

او به دوره مدیریت محمد سرافراز اشاره کرد و گفت: در زمان آقای سرافراز اتفاق عجیبی افتاد. با وجودی که این همه کانال و شبکه اضافه شده بود، سازمان از تجربه تهی شد و به اسم تعدیل، بسیاری از نیروها کنار گذاشته شدند و ریاست دنبال جوان‌گرایی رفت درحالی‌که جوان‌گرایی یعنی استفاده از کسی که ایده جوان دارد و خلاق است.

حسینی‌زاد ادامه داد: در دوره محمد سرافراز صداوسیما از نیروهای قدیمی تقریبا تهی شد. بقیه هم که مانده بودند سعی کردند بروند گوشه‌ای و کار ساده‌ای را دست بگیرند و کار کنند؛ در واقع برنامه چابک‌سازی سازمان را با کوچک کردن اشتباه گرفتند.

این کارشناس و مدرس تلویزیون و سینما تصریح کرد: نتیجه این تصمیمات این شد که یکسری شبکه‌ها بدون برنامه‌ریزی جمع شد و نیروهای رسمی مشغول در آنها در شبکه‌های دیگر سرریز شد که بعضی‌هایشان نتوانستند کار کنند و حالا دوباره دارند برخی را برمی‌گردانند.

حسینی‌زاد با تاکید بر اینکه «معتقدم امروز هم مثل قدیم صداوسیما به محتوا کاری ندارد.» گفت: از نظر ساختاری معتقدم «تماشا» و «شما» باید برمی‌گشتند، اما محتوایشان چه؟ اگر قرار باشد دوباره برنامه‌های دیگر را جمع کرده و اینجا پخش کنیم که بودن این تعداد شبکه چه فایده‌ای دارد؟

او با بیان اینکه بسیاری از شبکه‌های تلویزیون در چند سال اخیر ریزش مخاطب داشته است، گفت: باید رسانه را با ماهیت رسانه بررسی کنیم. درست است که بخش‌های نمایشی و فیلم و سریال می‌تواند مخاطب جذب کند اما تمام صداوسیما بخش نمایشی نیست. همین شبکه‌هایی که می‌گوییم رقیب ما هستند و از دشمن پول می‌گیرند و کسی جلویشان را نمی‌گیرد و با ما رقابت می‌کنند، که همه‌اش نمایشی نیست.

حسینی‌زاد خاطرنشان کرد: بی‌بی‌سی فارسی بخش نمایشی ندارد، بلکه یک تجربه عظیم پشت آن خوابیده است. بخش نمایشی شبکه‌ای مثل«من‌وتو» هم به سالی چند سریال خاص محدود می‌شود. مهم‌تر از همه اینها، برنامه‌هایی است که زبان اصلی این تلویزیون‌هاست؛ مثل برنامه‌های ترکیبی، مستند، تاک‌شوها و غیره. این‌هاست که مخاطب را پای تلویزیون می‌نشاند.

او ادامه داد: حالا مدام شبکه اضافه شود و برای برنامه‌های نمایشی و فیلم و سریال هم اضافه شود، اینها هم دایم سریال‌های ایرانی را پخش کنند. آن یکی سریال‌های دهه 70 را نمایش دهد و این یکی سریال‌های دهه شصت. اگر بخواهیم اینطور فکر کنیم می‌توانیم از دهه 40 و 50 همین‌جور کانال بزنیم؛ اینکه سودی ندارد.

معاون سابق تامین برنامه شبکه سوم سیما با بیان اینکه برگشتن این شبکه‌ها از یک نظر که مدیران باتجربه قدیمی را برگرداند، اتفاق خوبی بود، گفت: اما حالا باید دقیق‌تر این کار را انجام دهند. مثلا شبکه تهران را سراسری کردند و مجبور شدند یک تهران هم دوباره کنارش اضافه کنند، حالا دوباره می‌گویند شبکه تهران می‌رود در دل شبکه پنج و دوباره یکی می‌شوند.

حسینی‌زاد ادامه داد: آزمون و خطا براساس برنامه‌ریزی قبلی جواب می‌دهد؛ به این شکل که برای یک تصمیم، برنامه‌ریزی می‌کنید و آن را می‌گذارید در آزمون، اگر خطایی بود تغییرش می‌دهید. الان هم ممکن است این کار را بکنند اما می‌بینیم همان سفره را پهن کرده‌اند و همانجور غذا می‌چینند که آدم‌های پای سفره نمی‌خورند. این یعنی از برنامه‌ریزی خبری نیست.

او با اشاره به یک طرح اجرا نشده‌ی قدیمی گفت: طرحی چند سال پیش در دستور کار بود مبنی بر اینکه دو یا سه شبکه بسازیم مثلا «الوند» و «جام‌جم»؛ و بقیه را به صورت کانال در دل این‌ها بگذاریم. الان یک کانال مثلا کانال سلامت داریم اما وقتی می‌شود شبکه، می‌خواهد کارهای شبکه‌ای انجام دهد؛ ترکیبی و مسابقه‌ای بسازد و به پخش سینمایی رو بیاورد. با این امکانات و بودجه‌ای که صداوسیما دارد، مطمئنا هرکدام که اضافه می‌شود از کیفیت‌اش کم می‌شود.

حسینی‌زاد با ذکر یک مثال ادامه داد: دو قوطی دوکیلویی رنگ قرمز را که در دو سطل آب بریزید دو سطل مایع خوش‌رنگ قرمز دارید اما اگر همان را مدام در بشکه‌های بیشتر و بعد هم در یک استخر بریزید کم‌کم به ظرف‌های آبی می‌رسید که ته مایه قرمزی دارد اما نه قرمز است، نه آبی و نه سفید. برگرداندن بعضی از شبکه‌هایی که بدون دلیل کنار گذاشته شده بودند خوب است اما یک شبکه نمایشی که دارد بیننده خود را از دست می‌دهد؛ می‌تواند دوباره تشکیل نشود که بار تشکیلاتی اضافه نکند و همان برنامه‌ها در قالب یک شبکه نمایشی هم‌راستای آن پخش شود.

او با تاکید بر لزوم برنامه‌ریزی و توجه به بازخوردها گفت: در الگوی ارتباطی مهم‌ترین عنصر، بازخورد است که نشان می‌دهد در حین فرستادن پیام؛ نویز و پارازیت داریم یا نه؛ یعنی بازخوردهایی مثل عدم اعتماد مخاطب یا کیفیت پایین کار و غیره است که باید در برنامه‌ریزی اثر بگذارد و مشکلات را برطرف کند. وگرنه پهن کردن و جمع کردن شبکه‌ها و تکرار مداوم این تشکیلات، راه به جایی نخواهد برد.
آخرین اخبار