لطفا خودتان را معرفی بفرمایید:
با سلام، میثم رضایی نیا هستم. لیسانس هنرهای صناعی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه پیام نور. فردی هستم که به هنر علاقه زیادی دارد، حالا چه نوع هنری باشد و یا شاخه خاصی از هنر، فرقی ندارد. در حال حاضر در زمینه آموزش در دانشگاه پیام نور مربی هنرهای معاصر و هنرهای تجسمی هستم. همچنین با کانون ناشنوایان ایران به صورت داوطلبانه همکاری دارم. ولی در زمینه هنرهای محیطی فعالیت زیادی داشته ام، مثل لند آرت (land art) که متاسفانه لااقل در ایران قابل ثبت شدن نیست.
شما از چه زمان به هنر علاقه مند شدید و شاید آینده خود را در آن دیدید؟
من از 8 سالگی لوازم خانه مادرم را هدف حمله هنری قرار می دادم. مثلا روزی روی یک گلدان سفالی تا آنجا که جا داشت پیچ و مهره چسباندم یا خیلی کارهای دیگر که اعضای خانواده را کلافه کرده بود. ناخودآگاه به هنر لند آرت گرایش داشتم. هر موقع به طبیعت می رفتم، با هر چیزی که دم دستم بود بدون اینکه بدانم این کار یک هنر است، چیدمانی هنری انجام می دادم.
کار حرفه ای را از کی شروع کردید؟ چه نمایشگاه هایی برگزار کرده یا خواهید کرد؟
6 ساله که حرفه ای مجسمه سازی می کنم و دو نمایشگاه پرفورمنس، چیدمان و ویدیو آرت در رابطه با صلح دارم که به حول و قوه الهی یکی از آنها در موسسه صبا و دیگری در موزه صلح انجام خواهد شد. تا امروز به غیر از چند نمایشگاه گروهی و دو نمایشگاه انفرادی کارهای زیادی که بتواند به عنوان رزومه برایم به حساب بیاد انجام نداده ام.
از آخرین نمایشگاه تان بگویید و اینکه هدفتان از محور قراردادن معلولان چه بود؟
در رابطه با نمایشگاه اخیرم که موضوعش معلولان بود استقبال خوبی شد. به طوری که بازدیدکنندگان ارتباط خوبی با آثار برقرار کردند. هدفم از محوریت قرار دادن معلولان احیای دید بعضی از افراد بود که یا با نگاه تمسخر، توهین و یا ترحم به معلولان می نگرند. این آثار بازخورد این طرز نگاه را در معلولان به شیوه ای بعضا راز آلود و واقع گرایانه به تصویر کشیده بود.
شما یکی از آثارتان را به موزه هنرهای معاصر تهران هدیه کردید، ماجرا چه بود؟
در بازدیدی که دکتر مجید ملانوروزی ريیس محترم هنرهای تجسمی از آثار داشتند آثار را مورد نقد قرار دادند که به بنده کمک بسیاری در ادامه راه هنری کرد که پیش رویم قرار دارد. ایشان چند آثار بنده را مختص خودم معرفی کردند و مایل بودند یکی از این آثار را در مرکز هنرهای تجسمی به نمایش بگذارند. نام این اثر «مکاشفه» است که استعاره از یک معلول ویلچری است که با دستانش کار پاهای نداشته را انجام می دهد. ابعاد مکاشفه 40 در 105 در 83 و جنسش از برنز، مس و سیمان است. از آنجا که متأسفانه این مرکز به دلیل نداشتن بودجه کافی امکان خرید این اثر را نداشت، لذا بنده تصمیم گرفتم این اثر را به این موزه هدیه بدهم تا کسانی که با مرکز در ارتباط هستند بتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
به نظر شما نقش دلالان آثار هنری در بازار چیست؟
سوال خوبی کردید. متاسفانه بعضی از دلالان محترم باعث اشاعه نوعی بی هنری شده اند. بهتر است این مسئله را با یک مثال تشریح کنم. مثلا یک دلال آثار هنری به صرف اینکه دلال آثار هنری است و بازار و تقاضا را می شناسد به برادرش که جوشکار است می گوید بیا این جسم را بساز و چون خودش بازار را می شناسد، آن کار را یه عنوان یک اثر اورجینال جا می زند و حتی ممکن است آن ناهنرمند تبدیل به یک هنرمند معروف شود. البته امیدوارم این صحبت من جسارتی به مجموعه داران محترم و هنردوست تلقی نشود، چرا که اگر این مجموعه داران عزیز نبودند هنرمندان این مرز و بوم هیچگاه در دنیا مطرح نمی شدند و جایگاهی پیدا نمی کردند.
تفاوت آثار هنری و کار تولیدی در چیست؟
به اعتقاد بنده هنر نباید به خدمت تکنیک یا شیوه خاصی در بیاید، بلکه باید تکنیک، مواد و ایده ها به خدمت هنر در بیایند تا کاری هنری و ناب خلق شود، درغیر این صورت یک کار صنعتگرانه به وجود می آید؛ مانند چیزی که در دوران باستان بوده است. هنر دنیای امروز هم همین شیوه را دنبال می کند فقط تعریف آن عوض شده است. به نظر من این کار اگر یک بار انجام بگیرد هنر است. مابقی کار تولیدی و صنعتگری است که متاسفانه به نام هنر محض جا افتاده و برخی از منتقدان محترم هنری هم به تقلید از یکدیگر بدون آنکه به رسالت هنر فکر کنند این نظریه را با کلمات پیچیده و سنگین توجیه و بزرگ می کنند. ولی یک هنرمند واقعی که از شیوه های مختلف برای بیان استفاده می کند و حامی ندارد یا کارش کوچک شمرده می شود یا اصلا دیده نمی شود و سنگین ترین نقدها را به دنبال دارد. یک هنرمند باید از هنرهای مختلف چه تجسمی و یا نمایشی، حتی موسیقی برای بیان ایده خود استفاده نماید. هر کدام که بیانگری بهتری برای ایده هنرمند داشته باشد چه بسا هنرمند از همه این ظرفیتها استفاده کند و بسته به شرایط و امکانات است که یک اثر هنری ناب ایجاد می شود.
چرا شما این نظر را دارید؟
دلایل زیادی دارد که من به پاره ای از آنها اشاره می کنم. اگر کسی که کار هنری را دنبال می کند، چه در ایران یا در کشورهای دیگر متوجه می شود که هنرمندان معاصری که شاخص شدند همه یک ویژگی خاص دارند و آن تکنیک خاص آنهاست. مثلا مجسمه سازی که حروف را پشت هم تکرار میکند و کوچک یا بزرگ آنها را می سازد و یا نقاشی که تخصص او کشیدن دایره ای قرمز است از چندین زاویه مختلف در چندین فضای مختلف این دایره ها را اجرا می کند و تمام هنر این هنرمند همین تکنیک اوست.
در پایان اگر مطلبی هست که لازم به ذکر می دانید، بفرمایید:
به نظر بنده هنر قابل خریدن یا فروختن نیست. باید هنر را به یکدیگر هدیه بدهیم. گاهی علاقه مند به هنر توان خرید دارد، پس مبلغی برای در اختیار داشتن آن اثر هنری می پردازد، گاهی هنرمند برای هنرش پولی دریافت نمی کند ولی یک احساس رضایت از هدیه اثرش به او دست می دهد. به نظر بنده هنر اگر در ذهن ایجاد ولی بیان نشود، همچنان هنر است و صاحب آن فکر یک هنرمند. البته اگر آن را بیان کند، مراتبی زیباتر و بالاتر دارد. در پایان از همسر فداکارم تشکر می کنم که اگر فداکاری او نباشد، من عطای هنر را به لقایش می بخشم.
علاقه مندان می توانند جهت اطلاعات بیشتر و استفاده از دوره های ویژه آموزش مجسمه سازی با شماره 09128445975 تماس حاصل فرمایند.
در ادامه تصاویری از نمایشگاه و آثار این هنرمند جوان کشورمان را می بینید.
گپ و گفتی با میثم رضایی نیا، هنرمند مجسمه ساز ایرانی
گپ و گفتی با میثم رضایی نیا، هنرمند مجسمه ساز ایرانی