برای ایجاد تعادل متابولیسم در بدن، روندی وجود دارد که مواد مغذی خورده شده که مازاد بر نیازهای سلولهای بدن باشند به ذخایر انرژی تبدیل میشوند تا در زمان بیغذایی، آزاد شوند و به مصرف برسند. این مازاد چه بصورت قندها و پروتئین یا چربی باشند، عموما به صورت تریگلیسیرید در میآیند و در بافت مخصوصی به نام چربی ذخیره میشوند.
وقتی غذا بیش از آنچه نیاز سلولهاست مصرف میشود، به اجبار باید انرژی ذخیره شود. ذخیرهسازی مواد غذایی زیادی موجب آسیب به سلولهای مختلف میشود و بسیاری از آنها را نابود میکند. البته در نهایت غذای اضافی باید در بافت چربی ذخیره شود، ولی قبل از رسیدن بار اضافی به این منطقه و انجام ذخیرهسازی، آسیبها ایجاد میشود. نکته دیگر این است که ظرفیت ذخیرهشدن چربی محدود است و در هر فردی با دیگری تفاوت دارد. هر انسانی بسته به ژنتیک و تغذیهای که در دوران جنینی و کودکی داشته است، به میزان مشخصی میتواند چربی ذخیره کند و چاق شود. به این ترتیب ممکن است برخی ظرفیت ذخیرهسازی چربی را نداشته باشند و با وجود مصرف غذای زیادی چاق نشوند.
این افراد به صرف کم وزن بودن و نداشتن بافتهای چربی، از بسیاری از مشکلات مثل آرتروز، سنگینی بدن، بد فرم بودن و افزایش خطر برخی سرطانها دور میشوند، ولی این همه ماجرا نیست. همانگونه که گفته شد وقتی مصرف غذا بیش از نیاز سلولهاست مازاد آن باید ذخیره شود. اکنون فرض کنیم فردی که استعداد چاقی ندارد پرخوری میکند. چه اتفاقی میافتد؟ چون بدن این فرد توان ذخیرهسازی تریگلیسرید در بافت چربی را ندارد، این ماده در سلولهای عضلانی، جداره عروق، کبد و سازنده انسولین رسوب میکند و باعث آسیبهای شدیدی میشود، ازجمله مقاومت به انسولین، به هم خوردن فعالیت طبیعی رگها و فشار خون. همین اتفاق در فرد دارای ظرفیت چاقی زمانی میافتد که او آن قدر پرخوری میکند که همه ظرفیتش پر میشود.
حال یک سوال دیگر را پاسخ دهیم. آیا میتوانیم زیاد بخوریم و بعد با ورزش همه را بسوزانیم و هیچ مشکلی نداشته باشیم و برعکس آیا اگرخیلی کم غذا باشیم بینیاز از ورزش هستیم؟ واقعیت این است ورزش، رکن اساسی سلامت و اثرات آن فراتر از سوزاندن کالری اضافی است. البته پاسخ سؤال اول هم منفی است. خوردن زیادی حتی اگر با ورزش همزمان شود باز هم زیانآور است . ولی ورزش بسیاری از اثرات مخرب پرخوری را میپوشاند. در نهایت باید عادت کنیم به اندازه بخوریم و هر روز ورزش کنیم.