سالن همایشهای برج میلاد در روز جمعه با نشست «نفس» آغاز شد که انتقاد منتقد جلسه به اتفاقات نمایش «لانتوری» و پاسخ نماینده ستاد خبری، جلسه را تحتالشعاع خود قرار داد. نشست «لانتوری» هم به دلیل تاخیر کارگردانش که آنرا اشتباه اعلام ساعت نشست عنوان کرد، با تاخیر آغاز و با اعتراض برخی خبرنگاران همراه شد.
برای فرش قرمز «چهارشنبه» در غیاب شهاب حسینی بازیگر اصلی این فیلم، نام او در دست یکی از عوامل فیلم به چشم ميخورد. به دلیل مشکلات پیش آمده در پنجشنبهشب تدابیر شدیدی برای پیشگیری از آن حواشی تدارک دیده شده بود؛
بهطوریکه برای نمایش آثار مستند و «چهارشنبه» در بخش هنر و تجربه اجازه ورود به بالکن داده نشدبهرغم این تدابیر و صحبتهایی که ابراهیم حاتمیکیا ساعاتی قبل از آغاز فیلمش با دبیر جشنواره داشت اما باز جمعیتی بیشتر از ظرفیت سالن که دقایق زیادی را در دو صف تشکیل شده در درهای ضلع غربی و شرقی ایستاده بودند، وارد سالن شدند و بسیاری نشسته بر زمین «بادیگارد» را تماشا کردند که درنهایت این فیلم با استقبال و تشویق تماشاگران همراه شد.
البته در معدود صحنههایی واکنشهای رایج خود در سالن میلاد را نشان دادند. این فیلم مانند «لانتوری» همزمان با سالن اصلی در سالن های 4 و 5 نیز نمایش داده شد. مراسم فرش قرمز این فیلم هم برگزار نشد. پرویز پرستویی چندی پیش به ایسنا گفته بود: «جزو محالات است پایم را روی آن فرش بگذارم.»
سانس بعد به نمایش «من» اختصاص داشت که در ابتدای تیتراژ این فیلم توصیه شد افراد زیر 15 سال مخاطب آن نباشند. در روز پنجم هم به روال پنجشنبه بیشتر وقت حاضران در صفهای ورود به سالن سپری شد؛ بهطوریکه تماشاگران با اتمام هر فیلم و خروج از سالن برای تماشای فیلم بعد باید در صف طولانی از پیش بسته شده حاضر ميشدند.
«امکان مینا» فیلم دیگر روز گذشته بود که ورود به سالن بدون چک کردن کارتها انجام شد. این فیلم کمال تبریزی موفق به جلب رضایت تعداد زیادی از حاضران نشد و بیشتر لحظات نیمه دوم فیلم با واکنش منفی تماشاگران همراه شد. سانس آخر روز پنجم به «رسوایی2» اختصاص داشت که ظرفیت سالن کاملا پر نشد و در طول نمایش هم تعداد زیادی از سالن خارج شدند.
نمایش این فیلم که از معدود ویژگیهایش میتوان به جلوه های ویژه رایانهای آن اشاره کرد، تا نزدیک ساعت سه بامداد ادامه داشت. در گوشه تصاویر این فیلم، لوگوی جشنواره فیلم فجر به چشم میخورد.
از نکات فیلمهای روز پنجم به حضور پررنگ کاراکتر خبرنگار در فیلمها میتوان اشاره کرد؛ بهطوریکه در فیلمهای «امکان مینا» و «رسوایی2» یکی از شخصیتهای اصلی فیلم خبرنگار بود و در «بادیگارد»هم در بخشهایی کامران نجفزاده در نقش خودش مقابل دوربین رفته بود. به روال روزهای گذشته از 5 فیلم به نمایش درآمده در 3 فیلم شاهد کشته شدن شخصیت اصلی فیلم بودیم.
تنها صحنه کشیدن سیگار در روز پنجم در فیلم «چهارشنبه» مشاهده شد. بابک حمیدیان بازیگر دو فیلمه جمعه بود که در کنار ایفای نقش در «بادیگارد» در یک صحنه از فیلم «امکان مینا» هم با دیالوگ کوتاهی حضور داشت. اما یکی از مشکلات روز گذشته وضعیت پارکینگ بود و ظاهرا اختصاص بخشی از ظرفیت پارکینگ به بازدیدکنندگان از برج میلاد در روز جمعه باعث شد مراجعهکنندگان به کاخ جشنواره وسایل نقلیه خود را با فاصله زیادی نسبت به مرکز همایشها پارک کنند. مهرداد رایانی مخصوص از چهرههای تئاتری که پیش از آغاز «بادیگارد» از حضور او در بالکن ممانعت شده بود، برای «امکان مینا» هم با ماموران حراست سالن درگیری فیزیکی پیدا کرد.
عادل فردوسیپور به روال سال قبل حضور فعالی در کاخ جشنواره دارد که بازار گرفتن عکس یادگاری با او در روز گذشته هم داغ بود. حسین پارسایی، مشاور اجرایی کاخ جشنواره از فعالان روز گذشته بود که تلاش زیادی برای ایجاد نظم در ورود به سالن داشت.
پرویز پرستویی، بیتا فرهی، اکبر نبوی، جعفر صانعی مقدم، محمد آفریده، امیرحسین علم الهدی، امیر رضا خادم، امیر حسین آرمان، پرویز کرمی، بهنوش بختیاری، مسعود ده نمکی، مسعود رایگان، مینا ساداتی، مهران رجبی، کیومرث پوراحمد، سعید راد و محمد باقر قالیباف از چهره های جدید کاخ جشنواره در روز پنجم بودند.
من
کارگردان: سهيل بيرقي
امتیاز: صفر ستاره
«من» اولین فیلم بلند سینمایی سهیل بیرقی در مقام کارگردان است. او تاکنون در 38 پروژه سینمایی کار کرده که از آنها ميتوان به سابقه دستیار کارگردانی و مدیر برنامه ریزی در فیلم های «اسب حیوان نجیبی است»، «کیفر»، «تردید»، «بی خود و بی جهت»، «استراحت مطلق»، «زندگی با چشمان بسته»، «هر شب تنهایی» و «من دیه گو مارادونا هستم» اشاره کرد. بیرقی فیلم کوتاه «تعطیل» را هم ساخته است. لیلا حاتمی، امیر جدیدی، بهنوش بختیاری، علیرضا استادی، علی منصور، سعید عطاییان و مانی حقیقی در «من» ایفای نقش کرده اند.
فهرست عوامل این پروژه عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: سهیل بیرقی. مشاور کارگردان: عبدالرضا کاهانی. تدوین: شیما منفرد. مدیر فیلمبرداری: معینرضا مطلبی. طراح صحنه و لباس: فرحناز نادری. طراح چهرهپردازی: عظیم فراین. مدیر صدابرداری: ناصر انتظاری. مدیر تولید: کامران حجازی. مدیر برنامهریزی و دستیار اول کارگردان: امید جزینی. دستیار اول فیلمبردار: احمد کاووسی.
مدیر تدارکات: جواد سلیمانی. دستیار دوم کارگردان: امید شیرانگیز. دستیار برنامهریز: بهرنگ حجازی. منشی صحنه: آسیه حیدری. دستیاران فیلمبردار: علیرضا افشاری، مهدی رجبی، امیرحسین واحدی، علیرضا کاووسی، حسن رحیمی. مسئول فنی دوربین: جعفر کشوری. عکاس: مریم تختکشیان.
تنها یک دلیل برای دیدن چنین اثر آشفته و پریشانی وجود دارد. آن هم بازی متفاوت و خیلی خوب لیلا حاتمياست. در واقع فیلم مدیون و استوار بر حاتمياست. بدون او فیلم قابل تصور نیست. اما نقشی که بازی میکند و آدمهای پیرامونش همگی به طرز مرموزی غیر قابل باور و توجیه منطقیاند.
شخصیت آذر (لیلا حاتمی) بر اساس پیشفرضی شروع میشود و در ادامه انتظار برای مواجهه با وجوهی از شخصیت او به ناامیدی بدل ميشود و فیلم بدون هیچتوضیح منطقی در مورد کاراکتر عجیب او که در انواع کارهای خلاف و غیرقانونی،توزیع مشروب، جعل سند ، ویزا و پاسپورت و معافی خریدن مهارتی استادانه دارد با همان پیش فرض اولیه تمام میشود.
هیچگاه روشن نمیشود صدایی که با فلش مموری در پیتزا بهدستش میرسد صدای کیست و چرا درحالیکه نشانههای درست میدهد آذر به توصیهاش عمل نمیکند.فیلم بهشکلی عجیب و باورنکردنی در روایت داستانشبیمنطقاست.بیمعنایی که کل فیلم را احاطه میکند و در نهایت از «من» فیلميمیسازد که ارزش دیدن را ندارد مگر اینکه بخواهید یک لیلا حاتميمتفاوت ببینید .
بادیگارد
کارگردان :ابراهيم حاتمي كيا
امتیاز: چهار ستاره
««بادیگارد» هجدهمین فیلم بلند سینمایی ابراهیم حاتميکیاست که سازمان هنری رسانه ای اوج تهیهکنندگی آن را برعهده دارد.
«بادیگارد» تجسد روح جمعی زمانه است.کسی جز خودش نمیتواند اینچنین روح یک ملت را در فیلميبه نرميو آسانی تصویر کند.حاتمیکیابه طرزی شگفتانگیز نبض جامعهاش را حس میکند.چه زمانی که به پیشواز مذاکره میرود و چه زمانی که مایوسانه به انزوا و تنهایی پناه میبرد و در هر دو از دغدغه جمعی جامعهاش میگوید.
«حیدر» تنهاترین آدم حاتمیکیایی است که تا به حال دیدهایم.مسئلهاش بحرانی اگزیستانسیالیستی است . اینکه جسم و وجودش را در راه چه اعتقاد و ایمانی فدا کند.طرح تردید و شکی که حاتمیکیابیمقدمه از سکانس نخست آغاز و در میانه به آن دامن میزند را در سکانس پایانی پاسخ میدهد.
قهرمان فیلم حاج حیدر «شهروندی کاملا معمولی» است مانند همه قهرمانهای جهان حاتمیکیا با این تفاوت که از همه تنهاتر است. در ابتدا حیدر باور دارد که قصور و کوتاهی کرده اما در ادامه دچار شکی میشود که اساسا وجودش چه بهایی دارد اعتقاد واقعیاش چیست.
دغدغه حاجحیدر فراتر از مسئلهای سیاسی است و کاملا یک مسئله ملی است. در یادداشتی جشنوارهای نمیشود به همه ابعاد و مضامین روایی فیلميمانند «بادیگارد» پرداخت و حتما در یادداشتی مفصلتردربارهاش خواهم نوشت.
«بادیگارد» برای سینمای نحیف مابه لحاظ تکنیکی به شدت فیلم دشواری است.حاتمیکیا تکنیک و مهارتش در کارگردانی را در دکوپاژ و جنس نور و رنگ و شیوه نورپردازی فیلم به رخ میکشد.سکانسهای اکشن فیلم به شدت غافلگیرکننده اند و بدون هیچ مقدمه و نمای اضافی اجرا میشوند.مسئلهای که از اعتماد به نفس و تجربه فیلمسازمی آید.
همچنین فیلم یکپرویز پرستوییبینظیر و در اوج دارد و در پیشبینیجشنوارهای احتمالا بیشترین شانس را برای دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مرد دارد. همینطور کارن همایونفر که موسیقیاشطنین تماتیک غریبی پیدا میکند و دوربین محمود کلاری که از بهترینهای کارنامه کاریاشاست.
قطعاهمایونفر و کلاری جزو نامزدان سیمرغ هستند و احتمال برنده شدنشان زیاد است و همینطور خود فیلم و کارگردانش. «بادیگارد» بازگشت شکوهمند آقایحاتمیکیا به دوران اوج است وباید فارغ از اظهارنظرهای دو سال گذشتهاش به قضاوتش نشست.
امکان مینا
کارگردان :كمال تبريزي
امتیاز: صفر ستاره
فیلم بد شروع نمیشود-خصوصا که طراحی صحنه و فضاسازی با عنوانبندی مرتبط به میزان قابل باوری فضای زمانهاش را منتقل میکند-امابه طرزفاجعهباری پایان مییابد. نیمه دوم فیلم به یک کمدی ناخواسته تبدیل میشود.«امکان مینا» در واقع امکان برابری است که له یا علیه مصالح و منافع ملت در اختیار گروهک تروریستی مجاهدین خلق و ماموران وزارت اطلاعات است .
غامضترین مشکل فیلم آدمهایباسمهای با رفتارها غیرواقعیشان است. ضمن اینکه قضاوت فیلمساز در یک مسئله تاریخی به شدت ضد ملی است.آدمهایی که به عنوان ماموران اطلاعاتی ترسیم میشوند به شدت عقبافتاده و منگلاند.
بنا بر چه عقلی اسرار محرمانه را دراختیار مهران(میلاد کیمرام) میگذارند . در تعقیب آدميکه از استانداردهای معمولی جامعه هم کمهوش تر است جا میمانند و در عملیات و درگیری هم شکست میخورند.آدمهای گروهک مجاهدین خلق هم بشدت تیپیکال ودارای ادا و اطوار آشنا و کلیشهایاند.
وضعیت شخصیتپردازی دو آدم اصلی فیلم بدتر از همه وبه طرزاسفناکی افتضاح و غیرقابل باور است.مهران که ظاهرا روزنامهنگاری علاقه مند به درج واقعیت است آنقدر بیمنطق و بیمعنا در صحنه اوج فیلم عمل میکند که مصالح ملی و جان انسانها را همینطور الکی بهخطرمیاندازد. همسرش مینا با چه توجیهی عضو گروهک مجاهدین شده.
با یک دیالوگ «بهخاطرآرمانهایم»که انگیزه و قصد روشن نمیشود و بعد این چه آرمانی است که بدون هیچ توجیه منطقی ای ضد خود عمل میکند. برای روشن شدن میزان و عمق فاجعه فیلم به این دو صحنه دقت کنید:۱- صحنهای که مینا اسلحهای روی شقیقه مهران میگذارد کات میشود به شمعی و نمایی که در آن مهران و مینا در حال کوبیده خوردن هستند.۲- صحنه اوج فیلم آنقدر سطحی و آماتوری اجرا شده که باورش حتی پس از دیدن هم دشوار است.
آدمهایی که در فاصله نیممتری هم نارنجک پرتاب میکنندوهیچ اتفاقی برایشان نمیافتد و ظاهرا دیوارهای خانههای قدیميهم ضدنارنجک است و در نهایت صحنه با پرتاب یک نارنجک در اتاقی که مژگان پارسایی در آن است تمام میشودبیآنکه روشن کند چه اتفاقی برای این عضو گروهک تروریستی افتاده.
درحالی که در واقعیت میدانیم مژگان پارسایی زنده مانده و از آنجا فرار کرده. «امکان مینا» به خوبی نشانگر سیرتدریجی نشیبی است که کمال تبریزی در حال پیمودنش است.