در دوران جدید باید از پوران درخشنده به عنوان نخستین بانوی کارگردان سینمای ایران یاد کرد؛ چراکه او فیلمسازی را با جدیت و تلاشی ستودنی به عنوان حرفه خود برگزید و با موفقیت آن را تاکنون ادامه داده است. فیلم «رابطه» نخستین اثری بود که درخشنده در سینمای حرفهای کارگردانی کرد. این فیلم قصه پسر نوجوان و ناشنوایی به نام ناصر را روایت میکرد که به دلیل بیتوجهی خانواده و اطرافیان دچار بحران روحی میشود.
نگاه مسئولانه این فیلمساز زن حتی میان بیشتر فیلمسازان مرد سینمای پیش از انقلاب هم وجود نداشت و از این منظر، نخستین گام جدی یک کارگردان زن، نوید اتفاقات خوبی را در آینده میداد. درخشنده این تعهد اجتماعی را بعدها و با آثار دیگری همچون پرنده کوچک خوشبختی، شمعی درباد، رویای خیس، بچههای ابدی و هیس! دخترها فریاد نمیزنند هم نشان داد.
مرضیه برومند هم ازجمله فیلمسازان مهم تلویزیون و سینمای ماست که ابتدا فعالیتش را به عنوان بازیگر تئاتر و عروسک گردان در پیش از انقلاب شروع کرد و پس از انقلاب به کارگردانی رو آورد و با ساخت «مدرسه موشها» به شهرت رسید. او را به خاطر ساخت فیلمها و مجموعههایی موفق، خاطرهساز و کودکانه، باید شادابترین و مهربانترین فیلمساز زن ـ حتی میان مردان نیز نظیر ندارد ـ تاریخ تلویزیون و سینمای ایران دانست.
تهمینه میلانی هم ازجمله فیلمسازان زن سینمای ایران است که ابتدا کنار دست فیلمساز مردسالاری مثل کیمیایی در خط قرمز قرار گرفت و پس از این که فرصتی برای فیلمسازیاش فراهم شد، حسابی از خجالت مردان درآمد!
به این فهرست باید نام رخشان بنیاعتماد را هم افزود. او که دانشآموخته کارگردانی سینماست، کارش را با منشیگری صحنه در تلویزیون شروع کرد و بعد به ساخت مستندهای اجتماعی رو آورد. زرد قناری، نرگس، روسری آبی، زیرپوست شهر و قصهها برخی از مهمترین فیلمهای بنیاعتماد هستند.
اما بازترشدن فضای سینمای ایران در پس از انقلاب، علاوه بر فیلمسازانی که ذکر نامشان رفت، زمینه را برای ورود بسیاری دیگر از زنان به عرصه فیلمسازی فراهم کرد و برخی از آنها توانستند با سختکوشی و جنگیدن در فضای مردانهای که حتی هنوز هم بر سینمای ایران و البته دنیا حاکم است، جایگاه خود را به عنوان فیلمساز تثبیت کنند. اگرچه برخی کارگردانان مرد مثل داریوش مهرجویی، فیلمهای مهمی درباره مسائل و دغدغههای زنان در جامعه ساختند، اما حضور زنان به عنوان فیلمساز، جنس دیگری از نگاه را وارد سینما کرد و باعث شد از زوایای جدید و پرداخت نشدهای به نقش زن در اجتماع نگریسته شود.
با این حال و با وجود همه شرایط موجود و افزایش چشمگیر حضور زنان در سینما، آن هم به عنوان فیلمساز، هنوز مقایسه تعداد کارگردانان زن با کارگردانان مرد امیدوارکننده نیست و البته با توجه به سبقه جهانی این عرصه قرار هم نیست باشد، چون حتی در سینمای دنیا هم تعداد مردان فیلمساز بسیار بیشتر از کارگردانان زن است، اما بحث اینجاست که با بازترشدن فضای جامعه و نگاه مثبت به حضور و مشارکت زنان و تعداد دخترانی که به رشتههایی چون کارگردانی سینما روی میآورند و هماینک تعداد زیادی از آنها به ساخت فیلمهای کوتاه میپردازند، چرا خروجی آنها در سینمای حرفهای کمرنگ است و چندان به چشم نمیآید؟