جوابیه اخیر روابط عمومی سازمان صدا و سیما به سخنگوی دولت از چند نظر قابل توجه است:
نخست این که در این توضیح 6 بندی 17 بار اصطلاح «رسانه ملی» آمده و آن
قدر که از این واژه استفاده کرده اند به کلمه «صدا و سیما» علاقه نشان
ندادهاند و حتی به نظر میرسد بیش از آن که درصدد توضیح ابهامات یا
اتهامات باشند میخواهند این واژه را القا کنند.
در حالی که نام
رسمی این دستگاه عریض و طویل با هزار میلیارد تومان بودجه سالانه و 30 هزار
پرسنل، «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» است. این همه به
کارگیری یک عنوان غیر رسمی و تبلیغاتی در یک متن رسمی مثل این است که بانک
سپه در متون رسمی مدام عبارت « نخستین بانک ایرانی» را تکرار کند.
اصطلاح «ملی» درباره دستگاهها یادآور خلع ید از مالکان سابق است. مثلا
چون ابتدا «بانک ایران و انگلیس» تشکیل شد واژه «ملی» در بانک ملی ایران
بیانگر این مفهوم بود که تمام سهام آن متعلق به ایران است. یا شرکت «ملی»
نفت ایران و ملی شدن صنعت نفت به این معنی است که از انگلستان خلع ید است.
رادیو و تلویزیون ایران در رژیم گذشته نیز اگر «ملی» خوانده میشد به این
خاطر بود که اول بار حبیب الله ثابت مشهور به ثابت پاسال تلویزیون را به
ایران آورد و در سال 1348 او را واداشتند تلویزیون را به دولت واگذار کند و
رادیو تلویزیون ملی ایران به این معنی بود که دیگر متعلق به ثابت پاسال
نیست.
حالا صدا و سیما در یک جوابیه 17 بار خود را رسانه ملی
توصیف می کند. «ملی» همان کلمه ای است که در سال های آغازین دهه 60 مورد
بغض قرار گرفت و حتی واژه «ملی» را از سازمان ملی انتقال خون ایران حذف
کردند. دانشگاه ملی ایران نیز تغییر نام داد و تنها بانک ملی و تیم ملی
فوتبال باقی ماندند.
اصرار صدا و سیما بر استفاده از اصطلاح
رسانه ملی این پرسش را به میان می آورد که اگر منظورتان دولتی است مگر
خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران هم رسانه های دولتی نیستند؟ اگر
منظورتان از ملی نهادهای عمومی است مگر روزنامه همشهری نیز متعلق به بخش
عمومی نیست و اگر از « ملی»، «حکومتی» را در نظر دارند کیهان و اطلاعات
چگونه اند؟
نکته دوم این که اگر مانند نهادهای دیگر ملی به معنی
دولتی است چرا دولت ناراضی است؟ این چه رسانه «دولتی» یی است که صدای دولت
را درآورده است؟
همین که روابط عمومی صدا وسیما در صدد پاسخ
گویی به سخنگوی دولت بر می آید به این معنی است که خود را فراتر از دولت
می داند. وگرنه روابط عمومی کدام سازمان دولتی را سراغ دارید که درصدد جواب
گویی به معاون رییس جمهوری و سخنگوی دولت برآید؟
با مزه ترین بخش جوابیه اما بند دوم آن است. آنجا که ادعا می کند:
« نیمنگاهی به اخبار و گزارشهای پخش شده از رسانه ملی حاکی از تلاش و
جدیت آن برای کشف سوژههای مثبت و امیدآفرین و انعکاس و برجستهسازی آن
است». در بند سوم هم خود را «نماینده افکار عمومی » معرفی میکند. این در
حالی است که همه می دانند سمت و سوی برآیند افکار عمومی در ایران با آنچه
در صدا و سیما نشان داده میشود متفاوت است.
مثلا افکار عمومی هم
به برنامه 90 و مجری آن علاقهمند است و هم به جواد ظریف وزیر خارجه که با
تلاش فراوان سنگی را که همفکران مدیران صدا و سیما در دولت قبل به چاه
انداخته بودند به در آورده اما صدا و سیما به گفت و گوی این دو اجازه پخش
نداد! این چگونه نمایندگی افکار عمومی است که تا این اندازه با افکار عمومی
فاصله دارد؟ حتی مجری پرسابقه خود را برنمی تابد؟
نالیدن از وضع
مالی هم ترجیعبند این گونه جوابیههاست. این که «رسانه ملی با چالشها و
مشکلات جدی در تامین منابع مالی روبهروست و این مشکلات تاکنون حداقل در
بخش اخبار منجر به زیانهای جبرانناپذیری چون حذف برخی بخشهای خبری در
استانها، تعطیلی برخی دفاتر خبری در خارج از کشور، قطع برنامهها از برخی
ماهوارهها، اختلال جدی در پرداخت حقوق و دستمزد همکاران، بیانگیزگی عوامل
صف و ... گردیده است ».
بعد اضافه می کنند:
« توقع
رسانه ملی از جنابعالی بیش از دیگر مسئولان است که یاریدهنده آن باشیم».
یعنی در بودجه سالانه که متولی تنظیم آن نیز دکتر نوبخت رییس سازمان مدیریت
و برنامه ریزی است هوای ما را داشته باشید.
حال آن که اتفاقا
باید پرسید چرا دولت باید از محل مالیات مردم و ثروت ملی نفت هزینه رشد بی
حساب و کتاب این سازمان و نیروی مازاد آن را بپردازد؟
بگذارید
صریح و روشن بپرسیم معیار پرداخت ها به تهیه کنندگان چیست؟ در دو سال اخیر
وزارت ارشاد در یک اقدام پسندیده جدول کامل یارانه های پرداخت شده به
نشریات را در مواقع مختلف منتشر می کند.
چرا صدا و سیما این کار
را نمیکند تا بدانیم فلان تهیه کننده چرا باید به اندازه یک جراح حاذق
دریافتی و درآمد داشته باشد؟ تا بدانیم تهیه کنندگی در صدا و سیما چه متر و
معیاری دارد؟ اگر ملی است چرا دست همه به آن نمیرسد و اگر ملی نیست چرا
این قدر اصرار دارید ملی ملی کنید؟
هنگامی میتوان به کارگیری
تعبیر ملی را پذیرفت که برآیند افکار عمومی در آن بازتاب داشته باشد. مادام
که تریبون یک صدا و یک گرایش و نه همه باشد هزار بار هم که بنویسند رسانه
ملی این احساس درنمیگیرد.
پرسش نهایی و کلیدیتر این که صدا و
سیما که به اظهارات یک مقام رسمی در حد معاون رییس جمهوری و سخنگوی دولت
جوابیه می دهد آیا حاضر است جوابیه شخصیتهای حقیقی و حقوقی را به پارهای
از برنامههای خود نیز پخش کند؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* تیتر برگرفته ازباب هشتم گلستان سعدی که به صورت دیگری هم ضرب المثل است:«مُشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید.»
عصر ایران