به گزارش خبرنگار معارف ایران اکونومیست احسان ذاکری یکی از هزار و ۱۰۰ شهید ۱۲ روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونی است. ویژگی های این شهید از فعالیت در خبرگزاریهای ایکنا و دفاع مقدس گرفته تا حفظ کل قرآن کریم، باعث شد تا دیدار این هفته جامعه قرآنی به پدر و مادر و تنها برادر این شهید اختصاص پیدا کند؛ دیداری که هر گوشه ای از صحبت های خانواده در آن، گریزی به کربلا و مصیبت های عاشورا بود.
مریم امیری مادر شهید ذاکری از اخلاق و رفتار قرآنی پسرش گفت که چگونه با تلاوت فرزندش آرام می گرفته و احسان نیز بیشتر اوقات آیه ۳۵ سوره نور معروف به آیه نور را برای مادر تلاوت می کرد. شاید قابل مقایسه نباشد ولی امام حسین (ع) نیز هر گاه دلتنگ صوت قرآن جدش، رسول خدا (ص) می شدند، به علی اکبر می فرمودند «علی جان برایم قرآن بخوان تا از آن لذت بهره برم»؛ همان جوانی که امام حسین (ع) در روز عاشورا و هنگامی که فرزند خود، علی اکبر را به جنگ با دشمن فرستادند، او را این گونه معرفی کردند که «خدایا تو شاهد باش که این جوان برومند را که شبیه ترین مردم به پیامبر تو در صورت و سیرت است به میدان می فرستم».
این مادر شهید از فرزندش به عنوان دُرّ گرانبهایی یاد کرد که همه دوستان، نزدیکان و آشنایان از رفتنش سوختند. او عاشق شهادت بود و آخر هم به آرزویش رسید. خانم امیری می گفت اگرچه وضع مالی آنها خیلی خوب نبوده، احسان و پسر دیگرش یعنی عرفان گنجش بود.
خانم امیری از پسرش به عنوان پرهیزکار کوچک یاد کرد. چون می گفتند صدایش خیلی شبیه استاد شهریار پرهیزکار است و او برای رسیدن به هدفش یعنی حفظ قرآن و انس با کلام الهی هر کاری از دستش برمی آمد، انجام می داد و در هر مسابقه قرآنی شرکت می کرد.
شاید جای مداح و ذاکر اهل بیت (ع) در این مراسم خالی بود تا در این روزها که کاروان اسیران کربلا راهی شام هستند، ذکر مصیبتی بخواند و دل این خانواده شهید را کمی سبک کند؛ زیرا امام رضا(ع) فرمود اگر خواستید برای کسی گریه کنید، به یاد سیدالشهدا و مصیبت های آن حضرت اشک بریزید. البته شنیدن سخنان پدر و مادر یا برادر شهید، ناخودآگاه انسان را به یاد مصیبت های کربلا می انداخت. مثلا خانم امیری از آخرین دیدار با پسرش گفت که چگونه حسرت آن دیدار را در دل داشت و ای کاش در آخرین لحظات این دیدار یک عکس یادگاری با او می گرفت ولی دلش به این خوش بود که فرزندش را بوسید و او را بدرقه کرد. این سخنان دل های کربلایی را به یاد وداع امام حسین (ع) با فرزندانش در کربلا می انداخت که چگونه با اهل حرم وداع کرد.
محسن قاسمی قاری کشورمان که قرار است به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در مسابقات مالزی شرکت کند، در این مراسم آیاتی از سوره بقره را خواند که چگونه خدا به صابران بشارت داده است؛ همان کسانی که هر وقت به مصیبتی گرفتار می شوند، میگویند «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم»
اگر قاسمی این بشارت را به خانواده شهید ذاکری داد، مهدی عادلی نیز بشارتی دیگر از قرآن را به این خانواده داد که «یستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لایضیع اجر المومنین»؛ همان آیاتی که درباره جایگاه شهیدان می فرماید آنها به خاطر نعمت های فراوانی که خدا از فضل خود به آنان بخشیده، خوشحال و دلشادند برای مجاهدانی که قرار است به آن ها ملحق شوند.
علی اصغر ذاکری پدر شهید نیز از تلاش ها و فداکاری های همسرش برای آموزش حفظ قرآن فرزندش گفت که چگونه موفق به حفظ قرآن شد و اینگونه بود که احسان برنامه های درسی و دانشگاهی و حتی شغلی خود را بر مبنای آموزه های قرآن قرار داده بود. او از مهر و محبت های فرزندش گفت که اگر پذیرش مساله ای برایش سوال برانگیز بود، می گفت پدر و مادر هر کاری را به خاطر مصلحت و دوستی فرزندش انجام می دهند و همیشه صحبت های پدر و مادر را به دیده منت قبول می کرد.
رحیم قربانی مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران در این دیدار از تلاش های شهید ذاکری گفت که در هر دیدار قرآنی آرزو می کرد مثل شهیدان قرآنی باشد و عاقبت نیز به این فیض بزرگ رسید. قربانی گفت که ذاکری، خبرنگاری بود که رسالت نشر فرهنگ شهادت و ایثار و مقاومت و شناساندن شهدای قرآنی را سالها عهدهدار بود.
این خادم قرآنی ادامه داد: افتخار داشتیم شهید ذاکری به عنوان خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس و خبرگزاری ایکنا در بسیاری از این دیدارها ما را همراهی می کرد و خاطرات بسیاری از این شهید در دیدارهای چهارشنبه های قرآنی داریم.
محمدتقی میرزاجانی معاون شورای عالی قرآن نیز که در دیگر مراسم این شهید حضور پیدا داشته به سخنانی از پدر شهید استناد کرد که این پدر آمادگی دارد تا فرزند دیگرش را برای عزت کشور بدهد و این خانواده برای رهبر انقلاب جانفشانی کنند.
حجت الاسلام حمیدرضا ارباب سلیمانی معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به این شهید قرآنی غبطه می خورد، به روایت هایی که درباره جایگاه رفیع شهادت در آموزه های دینی آمده، اشاره کرد و گفت: آرزو می کنیم که در آینده ای نزدیک شاهد فتح و پیروزی بزرگ امت اسلام علیه اسرائیل خبیث و جنایتکار باشیم و جهان از لوث وجود شیاطین زمانی یعنی آمریکا و اسرائیل رهایی پیدا کند.
عرفان ذاکری برادر شهید نیز از آخرین پیامی که برادرش در فضای مجازی برای او فرستاده بود، گفت و این شعر را زمزمه کرد که «برادر جان سلیمان زمانی، چرا انگشت و انگشتر نداری، چرا بر تن برادر! سر نداری؟» او که با بغض این شعر را می خواند به نحوه شناسایی پیکر برادرش اشاره کرد و گفت که سه روز زیر آوار مانده بود و همین نکته کافی بود تا یکی دیگر از مصیبت های عاشورا در دل های عاشقان حسینی زنده شود که پیکر ارباب بی کفن سه روز در صحرای کربلا و زیر آفتاب سوزان افتاده بود؛ در حالی که اسب های تازه نعل شده بر بدن آن حضرت تاخته بودند و ...