دوشنبه ۰۴ فروردين ۱۴۰۴ - 2025 March 24 - ۲۳ رمضان ۱۴۴۶
۱۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۶

حس‌آمیزی به یادگیری زبان جدید کمک می‌کند

وقتی کلمات رنگ می‌گیرند.
کد خبر: ۷۸۳۶۸۹

حس‌آمیزی به یادگیری زبان جدید کمک می‌کند

به گزارش ایران اکونومیست؛ دانشمندان می‌گویند حس‌آمیزی موجب تقویت حافظه و یادگیری می‌شود و می‌تواند به یادگیری زبان‌های دیگر کمک کند.

نام مادرم به رنگ شیر است. سیم‌های گیتار آکوستیک، وقتی نواخته می‌شوند، زرد گرم لانه زنبور را می‌نوازند. صدا تخت، سخت و صاف است. دوشنبه صورتی است. این احساسات همیشه یکسان و همیشگی هستند. این همان حس‌آمیزی یا سینستزیا  است که من در زندگی خود تجربه می‌کنم.

مانند بسیاری از افراد دارای ویژگی حس‌آمیزی، در سنین کم متوجه شدم در موسیقی و زبان‌ استعداد دارم. در موسیقی، مهارت من در اجرای فیزیکی نبود، بلکه در آهنگسازی بود. بعدها آهنگساز فیلم‌های کوتاه و تئاتر رقص شدم و به‌عنوان تدوینگر صدا برای تلویزیون کار کردم.

آهنگسازی برای من شبیه یادگیری زبان بود، زیرا صداها را نیز به صورت رنگی درک می‌کردم. همچنین به مطالعه‌ی فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی و زبان‌شناسی پرداختم و ادراک رنگی از زبان به من کمک می‌کرد واژه‌ها و الگوهای دستوری را به خاطر بسپارم.

آنچه توصیف شد، درک اسمادار فریش، فرد مبتلا به حس‌آمیزی از دنیا است. حس‌آمیزی (حس‌ترکیبی) پدیده‌ای عصبی است که موجب می‌شود حدود ۴٫۴ درصد افراد، دنیا را به شکل ترکیبی از احساسات درک کنند. حدود ۶۰ نوع مختلف از حس‌آمیزی شناسایی شده؛ اما ممکن است بیش از ۱۰۰ نوع حس‌آمیزی مختلف وجود داشته باشد و در مواردی نیز امکان تجربه‌ی همزمان چندین نوع آن توسط یک فرد وجود دارد.

تصور می‌شود حس‌آمیزی درنتیجه‌ی ویژگی‌های ارثی ظاهر می‌شود که بر ساختار و عملکرد مغز تاثیر می‌گذارد. برای مثال، افزایش ارتباطات میان مناطق حسی مغز می‌تواند باعث شود واژه‌ها حس طعم را در فرد ایجاد کنند، دنباله‌های اعداد ممکن است به شکل‌های فضایی درک شوند یا اینکه با لمس بافت‌ها، احساسات خاصی در فرد برانگیخته شود.

حس‌آمیزی به‌عنوان اختلال عصبی درنظر گرفته نمی‌شود، گرچه با مشکلاتی عصبی و روانی ازقبیل اوتیسم، اضطراب و اسکیزوفرنی ارتباط داده شده است. حس‌آمیزی بیشتر به‌عنوان نوعی «واقعیت ادراکی جایگزین» توصیف می‌شود و عموما تصور می‌شود مفید است.

فریش می‌گوید: «وقتی جوان‌تر بودم، می‌دانستم دنیا را به شکلی متفاوت می‌بینم و برای توصیف تجربه خود از جهان پیرامونم از رنگ‌ها استفاده می‌کردم.» وی که دارای حس‌آمیزی حرف-رنگ، حس‌آمیزی صدا-رنگ و حس‌آمیزی واژه-طعم است، دنیای حواس خود را ازطریق پادکستی به نام ذهن‌های رنگین (Chromatic Minds) توصیف می‌کند و درحال نوشتن اولین کتاب خود دراین‌باره است. او می‌گوید یادگیری در مدرسه برایش خیلی سخت بود؛ چون حس‌های مختلفی که تجربه می‌کرد، گیج‌کننده بودند و وقتی تلاش می‌کرد معادله ریاضی را حل کند، اعداد برایش به شکل رنگ‌های مختلف درمی‌آمدند و همین موضوع موجب می‌شد تمرکزکردن و حل مسائل برایش خیلی سخت باشد.

فریش توضیح می‌دهد وقتی حس‌های مختلف در ذهنش به‌طور همزمان فعال می‌شدند، تمرکز خود را از دست می‌داد و فراموش می‌کرد چه کاری انجام می‌دهد. مثلاً وقتی به زبان فکر می‌کرد یا می‌خواند، رنگ‌ها، موسیقی و طعم کلمات در ذهنش فعال می‌شدند و این احساسات مختلف به او اجازه نمی‌دانند روی کارش تمرکز کند.

حس آمیزی
 
حس‌آمیزی حرف-رنگ به فرد این امکان را می‌دهد که الگوها را «ببیند». این توانایی برای یادگیری زبان بسیار حیاتی است.

فریش اواخر دوره دبیرستان با کتاب «چهارشنبه آبیِ نیلی است»، نوشته‌ی ریچارد سیتوویچ و دیوید ایگلمن برخورد کرد. او می‌گوید اولین چیزی که به فکرم خطور کرد، این بود که چهارشنبه درواقع نارنجی است و تصمیم گرفتم آن کتاب را گیر بیاورم.

آشنایی با کتاب مذکور لحظه تحول‌آفرینی برای فریش بود. او می‌گوید بعد از خواندن کتاب، متوجه شد چطور مغز افراد دارای حس‌آمیزی کار می‌کند و چگونه این حس‌ها به هم مرتبط هستند. او  بعد از درک این موضوع، به خود گفت پدیده حس‌آمیزی فوق‌العاده است و حالا می‌توانم از رنگ‌ها برای کمک به یادگیری‌ام استفاده کنم، نه اینکه به خاطر آن‌ها گیج شوم.

فریش سیستم رمزگذاری رنگی توسعه داد تا به او کمک کند زبان‌های جدید را به‌راحتی و با سرعت یاد بگیرد. او می‌گوید یادگیری زبان‌ها دیگر گیج‌کننده نبود، بلکه منظم شده بود: «این کار موثر بود! کل دنیای من تغییر کرد. توانستم چیزی را یاد بگیرم که مغزم برای آن ساخته شده بود: زبان‌.» او در عرض دو ماه توانست فرانسوی و اسپانیایی را به‌طور روان یاد بگیرد. او می‌گوید: «در هرکدام از امتحانات فرانسوی و اسپانیایی نمره بالای ۹۰ گرفتم.» اکنون فریش می‌تواند هفت زبان را به‌طور روان صحبت کند و می‌گوید هر زبانی را که بخواهد، می‌تواند «بدون مشکل و در مدت زمان کوتاهی» یاد بگیرد.

جولیا سیمنر، مدیر آزمایشگاه تحقیقات سینستزیا در دانشگاه ساسکس در بریتانیا است. او و تیمش حدود ۶ هزار کودک  ۶ تا ۱۰ ساله را آزمایش کردند. او می‌گوید: «هریک از آن‌ها را به‌طور جداگانه برای حس‌آمیزی مورد بررسی قرار دادیم و سپس مجموعه‌ای از آزمایش‌ها را به آن‌ها دادیم تا مهارت‌هایی را شناسایی کنیم که همراه حس‌آمیزی هستند.» مطالعه نشان داد عملکرد کودکان دارای حس‌آمیزی در چندین مهارت بهتر از کودکان بدون حس‌آمیزی بود و به‌گفته‌ی سیمنر این مهارت‌ها قطعا به یادگیری زبان اول و دوم کمک می‌کنند.

سیمنر می‌گوید آن‌ها در تعداد لغاتی که می‌توانستند درک کنند، تعداد لغاتی که می‌توانستند بیان کنند، حافظه کوتاه‌مدت، توجه به جزئیات و خلاقیت عملکرد بهتری داشتند. این مهارت‌های مرتبط با حس‌آمیزی پیش‌بینی‌کننده این موضوع هستند که ممکن است یادگیری زبان دوم برای این افراد راحت‌تر باشد.

داشتن حس‌آمیزی رنگ و حرف موجب می‌شود حروف بهتر در ذهن ما بمانند. حس‌آمیزی می‌تواند از زبانی به زبان دوم منتقل شود و موجب شود به خاطر آوردن واژه‌های زبان دوم نیز آسان‌تر شود.

در سال ۲۰۱۹، آزمایشی توسط روان‌شناسان دانشگاه تورنتو در کانادا انجام شد که نشان داد افراد دارای حس‌آمیزی حرف-رنگ در یادگیری الگوها بهتر عمل می‌کنند. این ویژگی به آن‌ها کمک می‌کند الگوهایی را که در داده‌ها یا زبان وجود دارد، ببینند. این توانایی برای یادگیری زبان بسیار مهم است؛ زیرا یادگیری زبان به تشخیص الگوها نیاز دارد.

وقتی افراد دارای حس‌آمیزی الگویی را با بیش از یک حس (مثلاً هم با شنوایی و هم با بینایی) تجربه می‌کنند، ذهن آن‌ها نشانه‌ای اضافی برای کمک به شناسایی یا به خاطر سپردن آن الگو ایجاد می‌کند.

حس آمیزی
 
حس‌آمیزی می‌تواند به‌عنوان واقعیت ادراکی جایگزین توصیف شود.

فریش از تجربه دوران کودکی خود می‌گوید: وقتی یازده سالم بود، در اولین هفته دوره متوسط بودم که معلم فرانسوی از ما پرسید کلمه «کار» به زبان فرانسوی چه می‌شود؟ درحالی‌که کلاس در سکوت بود، می‌دانستم کلمه کار آبی است و سپس کلمه موردنظر یعنی «Travail» به ذهنم آمد و جواب دادم.

گاهی خود کلمه را به یاد نمی‌آورم اما می‌توانم رنگش را به خاطر آورم. البته این وضعیت در مواردی هم می‌تواند ناامیدکننده باشد، چون اگر بگویم «این صورتی است»، برای کسی قابل درک نیست، زیرا رنگ‌ها مختص ذهن خود من هستند. از سوی دیگر، رنگ به‌عنوان یادآور اضافه عمل می‌کند و نشانه‌ای است که می‌توانم هنگام یادگیری زبان از آن استفاده کنم.

شاید فکر کنید حس‌آمیزی در کودکان دو زبانه بیشتر دیده می‌شود. اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند افرادی که زبان دوم را بعد از دوران کودکی یاد می‌گیرند، نسبت‌به کسانی که از ابتدا دوزبانه هستند، احتمال بیشتری وجود دارد این توانایی را داشته باشند. بنابراین، حس‌آمیزی ممکن است به‌طور خاص به کسانی که زبان دوم را در سنین بالاتر یاد می‌گیرند، کمک کند راحت‌تر زبان را یاد بگیرند.

حس‌آمیزی از زمانی پدیدار می‌شود که کودک شروع به درک دنیای اطراف خود می‌کند و یاد می‌گیرد صحبت کند، بخواند و بنویسد. مطالعه‌ای از سال ۲۰۱۶ که توسط محققانی از کانادا، ایالات متحده و جمهوری چک انجام شده بود، نشان داد کودکان در سنین چهار تا هفت سالگی یاد می‌گیرند رنگ‌ها را دسته‌بندی کنند؛ یعنی معمولاً با شروع یادگیری خواندن و نوشتن همزمان است.

حس‌آمیزی از شش سالگی شروع به پدیدار شدن می‌کند. بنا به باور پژوهشگران، کودکان از توانایی تازه خود در شناسایی و دسته‌بندی رنگ‌ها، برای کمک به یادگیری زبان و حروف استفاده می‌کنند.

حس‌آمیزی گاهی اوقات می‌تواند برقراری ارتباط را دشوارتر کند و به‌گفته‌ی لوسی بووه، روان‌شناس در دانشگاه تولوز  فرانسه، این موضوع که حس‌آمیزی ممکن است به‌عنوان استراتژی در تسهیل یادگیری کمک کند، همچنان بحث‌برانگیز است.

بووه و همکارانش در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۳ تجربه زنی را توصیف می‌کنند که هر زمان حرف «a» را می‌شنود، رنگ آبی درخشنده‌ای در ذهنش می‌بیند. او وقتی صدای «k» را می‌شنود، رنگ قرمز را می‌بیند. فرایند ارتباطی  زن این‌طور است که صداها را می‌شنود، سپس رنگ‌ها را می‌بیند و پس از آن معنا را از روی رنگ‌ها ترجمه می‌کند.

این تلاش مضاعف برای ترجمه می‌تواند موجب از دست‌رفتن تمرکز او حین مکالمات شود. بووه توضیح می‌دهد: «در موارد نادر، برخی از افراد دارای حس‌آمیزی ممکن است احساس کنند تجربه‌های درونی آن‌ها درک آن‌ها از دنیای بیرون را دچار اختلال می‌کند.»

حس‌آمیزی برای فرد مفید باشد یا نه، پژوهش در این زمینه می‌تواند به ما کمک کند فرآیندهای شناختی زبان و ادراک را بهتر درک کنیم. بووه می‌گوید: «پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهند حس‌آمیزی  می‌تواند بخشی از مجموعه بزرگ‌تری از ویژگی‌های شناختی و ذهنی باشد. شناخت دقیق‌تر این مجموعه می‌تواند به ما کمک کند به درک بهتری از حس‌آمیزی دست پیدا کنیم.»

برای من، زندگی با ترکیبی از احساسات شادی‌آور است. گوش‌دادن به موسیقی تجربه‌ای کاملا فراگیر است. در اقیانوسی از بافت فرو می‌روم، انگار زیر لحافی نرم یا در آب خنک فرو رفته‌ام. کلمات کتاب فقط جوهری ساکن در صفحه نیستند، بلکه درحالی‌که دور من می‌چرخند، داستانی را زنده می‌کنند و زبان، فضای اطرافم را به زیبابینی پر از رنگ‌های فریبنده تبدیل می‌کند.

آخرین اخبار