به گزارش خبرنگار تئاتر ایران اکونومیست، افشین زمانی در ادامه سهگانه پیش خود و مرتبط با وقایع تاریخی دوران قاجار، این بار سراغ آغامحمدخان رفته است و داستان به قدرت رسیدن او را با تغییراتی، روایت میکند.
نمایش از طراحی بسیار خوبی از حیث لباس برخوردار است و نورپردازی درست؛ رنگ سرخ و سفید. داستان به قدرت رسیدن پادشاهی که همه چشمها را برای خود میخواست پرده به پرده نقل میشود. حکایت به اسارت درآوردن لطفعلی خان زند و آقا محمدخانی که دستور داد تا چشمهای مردمان این دیار را از کاسه درآورند.
شاهی سرمست از شهوت قدرت که هیچ چیزی برایش جز رسیدن به خواستههایش مهم نبود. خانزاده قجری که در شهری که آن زمان نامش استرآباد بود، زاده میشود. پدرش محمدحسن خان قاجار فرزند فتحعلیخان قاجار که پس از کشته شدن پدر به به فرمان شاه تهماسب دوم، به سرکردگی ایل قاجار رسید.
داستان آغا محمد خان؛ پادشاهی که خود فرزند نداشت و برادرزادهاش را به فرزندی میگیرد. آقامحمدخان در زمان کشمکش میان شاخههای ایل قاجار متولد شد.
داستان از کودکی آغامحمدخان و اسارت او آغاز و تا رسیدن به قدرت و مرگ او ادامه مییابد. اما آنچه مشهود است ماجراهایی است که در کرمان رخ میدهد. آقامحمدخان بر کرمان چیره میشود از ترس به قدرت رسیدن لطفعلی خان زند. در آنجا دست به کشتار مردم شهر زد و تعداد زیادی را کور کرد.
طراحی لباس و اکسسوارها به همراه نورپردازی حرفهای و چشمنواز از مشخصات مهم کار است.
گریمهای اغراق شده، نوع بیان و حرکت کاراکترها و موسیقی، متناسب با فضای تراژیک و خونباری است که روایت میشود.
رنگ سرخ نشان از خونریزیهای بسیاری دارد که دستهای پدر و پسر آلوده است به آن و رنگ سفید، نشان مردمانیست که به دنبال صلح و آرامشاند. چیزی که هرگز نداشتند.
مهسا ظهیری، امیرحسین نعیمی، علیرضا خراسانی، تینا یلان، روشنا مثنوی، سارا مهین ترابی، فریبا صارمی، تینا تابان، شیوا جگروند، علیرضا موسوی، پارسا معانی، افشین حسینی، مهدی شمس، دانیال حسینی، فاناز سلوکی، المیرا حسنلو، افشین زمانی در این نمایش ایفای نقش میکنند.