سینمای مستند فرصتی است برای روایت قصههایی که شاید هیچگاه مجال ساخت آن به شکل دراماتیک یا شانس اکران و نمایش عمومی به شکل رسمی را نداشته باشند. قصههایی بر اساس سرگذشت شخصیتهای گمنام یا مشهور، حوادث و رویدادهای کوچک و بزرگ تاریخی یا چالشهای اجتماعی و اقتصادی که ممکن است سالها و حتی دههها به بایگانی تاریخ سپرده شوند و کسی به سراغ آنها نرود.
با این پیش درآمد، مستند «ضدقهرمان» که درباره بخشی از زندگی و زمانه مرحوم صادق خلخالی توسط عارف افشار ساخته شده و به اکران آنلاین در پلتفرم هاشور رسیده است، در زمره همین دسته قصهها و روایتها قرار میگیرد. این فیلم روایت آدمهایی از جنس تاریخ انقلاب اسلامی است؛ چه خود مرحوم خلخالی که سوژه اصلی مستند است، چه آدم هایی که به عنوان مخالف یا موافق او جلوی دوربین مستندساز قرار گرفتهاند و حتی آنهایی که به هر دلیل تمایلی به ابراز نظر و عقیده خود درباره او نداشتند.
شاید یکی از مولفههای جذاب بودن مستندهای تاریخی همین باشد که راویان قصهها هم میتوانند به عنوان یک سوژه مستند تلقی شوند.
تماشای مستند «ضدقهرمان» را سوای گرایشات سیاسی میتوان به عنوان یک اثر قابل توجه که بعد از دوسال توقیف، بالاخره در جشنواره سینما حقیقت اکران شد، به علاقهمندان مستندهای تاریخی و شخصیتمحور پیشنهاد کرد. از منظر علاقهمندی به سینمای مستند، «ضدقهرمان» چند ویژگی خاص دارد که میتوان آن را در فهرست مستندهای دیدنی قرار داد.
نمیدانیم کارگردان از قبل به نام «ضدقهرمان» فکر کرده بوده یا در حین ساخت و پس از آن به این عنوان رسیده است اما در هر صورت انتخاب این نام بسیار هوشمندانه بوده و توجه مخاطب را به خود جلب می کند. شخصیتهای ضدقهرمان را در ادبیات، معمولا با قهرمانانی که میشناسیم تفاوتهای زیادی دارند. آنها اگرچه به عدالت گرایش دارند اما شخصیتهای به شدت پیچیدهای دارند و از قواعد مرسوم پیروی نمیکنند. آنها افرادی طرد شده یا دورافتاده از اجتماع هستند که همچنان به قواعد خود پایبند هستند.
در سینما ضدقهرمانها کسانی هستند که در امتحان قهرمانی مردود شدهاند و در رویدادها و نقاط عطف نتوانستهاند انتخاب درستی داشته باشند یا پس از آن خود را بازیابی کنند.
با همین تعاریف کوتاه میتوان به این مساله پی برد که انتخاب نام «ضدقهرمان» بسیار هوشمندانه بوده و مرحوم خلخالی که در اوایل انقلاب برای یک جریان و تفکر سیاسی به عنوان قهرمان شناخته میشد، در اواخر زندگی به یک ضدقهرمان فراموش شده تبدیل شده است؛ ضدقهرمانی که حتی در کتاب خودنوشت و خاطرات خود هنوز هم از روشها و تصمیمات خود دفاع میکند؛ تصمیماتی که شاید اگر به گونهای دیگر میگرفت میتوانست همچنان قهرمان باقی بماند.
عدهای بر این باورند که چون برخی راویان مخالف یا موافق خلخالی حاضر نشدهاند جلوی دوربین افشار قرار بگیرند؛ پس «ضدقهرمان» روایتی یک طرفه یا شخصی از مرحوم خلخالی است. اتفاقا برچسب یکطرفه بودن به ضدقهرمان نمیچسبد؛ چراکه طبیعتا پس از گذشت ۴۵ سال از عمر انقلاب اسلامی، هنوز برخی تمایلی به بازگو کردن بخشی از تاریخ غیرمحرمانه ندارند یا حاضر نیستند به صورت شفاف و صریح چه در نقش موافق یا مخالف خلخالی صحبت کنند و این جزو نقاط ضعف یک اثر مستند محسوب نمیشود.
از طرفی حضور علیاکبر ناطق نوری به عنوان چهرهای انقلابی و سیاستمداری باسابقه که حتی قبل از پیروزی انقلاب در بطن ماجراها و حوادث آن دوران بوده، به تنهایی یک برگ برنده محسوب میشود. ضمن اینکه در دورهای که دسترسی به منابع و روایتهای معتبر به کمک فضای مجازی آسانتر از همیشه است با اندکی جستجو یا کنجکاوی، مخاطب میتواند به بسیاری از پرسشها یا پرده های مغفول زندگی خلخالی دست پیدا کند.
شاید این سوال به ذهن خطور کند که لزوما پرداختن به سوژههایی از این دست، آن هم بعد از چند دهه چه ضرورتی دارد. در بسیاری از کشورها، سینمای مستند یکی از پرمخاطبترین فرمهای تصویری است که اتفاقا مخاطبان بسیاری دارد اما در کشور ما مستند را به جایگاهی رساندهاند که مخاطب عام را از دست داده است.
از طرفی برای آنانی که در دهه پنجاه و شصت زیست کردهاند یا نسل های پس از آنها، هنوز هم سوالات بسیاری درباره وقایع و تصمیمگیریهای دهه ۶۰ وجود دارد که بدون پاسخ ماندهاند؛ پرسشهایی که اگر در طول این سالها پاسخ اقناع کنندهای به آنها داده شده بود به یقین، گره بسیاری از چالشهای سیاسی و اجتماعی باز شده بود.
*منتقد