به گزارش ایران اکونومیست، محصولات نسبتا پرشماری خصوصا چند نمونه از آن در اواخر دهه ۹۰ به تولید رسید و از نظر عناصر داستانی و بصری، سریال ماندگار «پس از باران» را به یاد میآورد. نمونهای از آنها مجموعه تلویزیونی «سوجان» است که از آبان ماه به آنتن شبکه یک سیما رسیده و قصهای عاشقانه را در تاریخ معاصر خطه شمال ایران روایت میکند. این سریال را میتوان تازهترین اثر نمایشی با الگوی آشنای خان و رعیتی برشمرد که این روزها از قاب رسانه ملی پخش میشود.
ضمن اینکه برخی سازندگانِ «سوجان» از جمله تهیهکننده بر این باورند که مقایسه شدن با «پس از باران» اتفاق خوبی است و درباره نگاهش چنین توضیح میدهد: به هر حال «پس از باران» یک حس نوستالوژیک داشت و ما از این اتفاق خرسندیم. میتوان گفت قصه ما در همان خطهای روایت میشود که «پس از باران» ساخته شد یعنی گیلان اما قصه کلاً با «پس از باران» خیلی فرق دارد و از قسمت ۲۹ با اتفاقی که برای شخصیت «ستاره» قصه افتاد به مخاطبان یک شوکی وارد شد و متوجه شدند که کار با «پس از باران» فرق دارد ولی در بحث اقلیم و شرایط آب و هوایی خیلی اشتراکات با هم دارند.
«پس از باران» محصول اواخر دهه ۷۰ که با نویسندگی و کارگردانی سعید سلطانی ساخته شد، در آن زمان لقب سریالی خیابانخلوتکن را در تلویزیون گرفت و با وجود آنکه بعدها به کرات به بازپخش رسید ولی همزمان الگوی تولید مجموعههای داستانی متعدد دیگری نیز شد. این سریال، داستان دختری روستایی از طبقه رعیت را روایت میکرد که به عقد خان روستا درمیآید تا فرزندی پسر برای او به دنیا بیاورد اما با مشقتهای زیادی مواجه میشود و بسیار مورد ظلم قرار میگیرد.
قصه «پس از باران» در سالهای پایانی حکومت قاجار و ابتدای پهلوی میگذشت و اغلب لوکیشنهای آن روستاهای سرسبز و زیبای شمال بود. در این سریال، دختر جوانی از طبقه رعیت با بازی مرجان محتشم به عنوان محور قصه حضور داشت که درگیر ظلم و ستم اطرافیان خان پرقدرت میشد و پیچ اصلی قصه این سریال، همان خواسته خان با ازدواج دوم با این دختر رعیت و فقیر بود.
به نظر میرسد سریال «پس از باران» مثل برخی از طرحها یا ساختارهای دیگر تلویزیونی که پس از استقبال، برای مدتی با نمونههای مشابهی ادامه یافتند، الگوی ساخت آثار متعددی شده است. خط داستانی مذکور و فضای آشنای بصری این اثر، در حداقل چهار عنوان از آنها به شکلی محسوس دیده میشود.
مجموعه «سوجان» که تازهترین محصول تلویزیونی از این دست است، در روستاهای شمال میگذرد و دو قصه را به فاصله چند دهه، به شکل موازی روایت میکند. در هر دو قصه، دختری جوان از رعیت تحت ظلم و ستم وجود دارد که خان میخواهد با وی ازدواج کند. در عین حال، «سوجان» شخصیت اصلی سریال، هیچیک از آنها نیست. جالب آنکه یکی از دو قصه این سریال، مانند «پس از باران» پس از دو نسل برای نوه شخصیت اصلی روایت میشود تا «سوجان» شباهت بیشتری به سریال ماندگار سعید سلطانی داشته باشد.
«گیلدخت» محصول ۱۴۰۰، سریال قبلی صداوسیما با حالوهوای «پس از باران» به شمار میآید. در این مجموعه نیز یک مثلث عشقی میان شخصیت اصلی قصه و دو خواستگارش وجود دارد که یکی محبوب اوست و دیگری برادرزاده مظفرالدینشاه. اگرچه دختر جوان و محور قصه این اثر، دختر خان یک منطقه است، ولی در برابر قدرت برادرزاده پادشاه وقت ایران، تفاوت چندانی با یک رعیت ندارد. با وجودی که «گیلدخت» از نظر بصری، همانند «پس از باران» از آب درآمده بود، ولی یک پیچ داستانی هم درباره نسب واقعی «آصفمیرزا» داشت که مسیر قصه را از نیمه به بعد تغییر داد.
«کلبهای در مه» محصول ۱۳۹۹ را دیگر مجموعه تلویزیونی میتوان دانست که بر اساس الگوی یادشده ساخته شد و روی آنتن رفت. این اثر نیز در ژانر درام تاریخی، یک عشق مثلثی میان دختری جوان از طبقه رعیت، یک کارگر معدن و خان روستا را روایت میکرد و البته متفاوت از «پس از باران»، با مبارزات انقلابیون علیه رژیم پهلوی گره میخورد. قصه «کلبهای در مه» هم در روستاهای سرسبز شمال کشور میگذشت و دختر محور قصه باز هم مورد ظلم قرار میگرفت.
«وارش» محصول ۱۳۹۸، تجربه دیگر سریالسازان تلویزیون برای تکرار موفقیت مجموعه «پس از باران» است که این بار علاوه بر این سریال، نیمنگاهی نیز به رمان مشهور «مهاجران» اثر هاوارد فاست داشت و از این رمان اقتباس کرده بود. این مجموعه در شمال کشور تصویربرداری شد و بار دیگر زنی جوان به نام «وارش» را که این بار بیوه و دارای یک نوزاد است، محور قرار داد. در فاز نخست «وارش»، شخصیت منفی قصه نه یک خان، بلکه «تراب» قلدر منطقه بود که همان عناصر شخصیت خان متأهل و زورگوی دیگر آثار از این دست را داشت و البته باز هم در درخواست ازدواج شکست میخورد.
با وجودی که برخی از آثار یادشده مثل «گیلدخت» به مرز مخاطب ۴۰ درصدی نزدیک شدند و حالا نیز گفته میشود مجموعه «سوجان» طی ۳۰ قسمت نخست بیننده فراوانی جذب کرده اما به نظر نمیرسد هیچکدام از سریالهای یادشده با وجود تکرار عناصر اصلی داستانی و بصری «پس از باران» هنوز توانسته باشند به موفقیت این مجموعه برسند و موج قابل توجه بینندگان آن اثر را تکرار کنند.
در عین حال عدهای معتقدند گاه کاربرد بیش از اندازه بعضی الگوهای برنامهسازی یا سریالسازی، موجب دلزدگی مخاطبان از آنها میشود. به علاوه این توقع از سریالسازان و مدیران رسانه وجود دارد که در آثار بعدی، تراز محتوا ارتقاء یابد و حداقل از محصول اول پایینتر نباشد تا محصول جدید نیز برای تماشاگران جذابیت داشته باشد.