در همین رابطه سجاد بوربور، کارشناس بازارهای مالی معتقد است که مجموعهای از رویدادها و سیگنالهای منفی در سال جاری باعث افزایش قیمت دلار شده است. او بیان میکند که اگر به هر دلیلی ایران وارد جنگ مستقیم با هیچ کشوری نشود و ترامپ مانع فروش نفت ایران نگردد، احتمالاً قیمت دلار کاهش یافته و به حدود ۶۱ و ۶۲ هزار تومان خواهد رسید. اما در صورت بروز جنگ، هیچ قیمتی قابل پیشبینی نخواهد بود و هرچه بیشتر تلاش کنیم، قیمت نقدی افزایش خواهد یافت زیرا دیگر قابل تحلیل نخواهد بود.
مشروح گفتگوی سجاد بوربور، کارشناس بازارهای مالی با خبرنگار خبرآنلاین در رابطه با بازار ارز، طلا و سکه را بخوانید؛
*آقای بوربور! در حال حاضر که با شما گفتگو میکنم، طبق گزارشهای برخی رسانهها، قیمت دلار به سطوح حساسی رسیده است. به نظر شما، چه عواملی باعث نوسان صعودی قیمت دلار شدهاند؟
در روز شنبه ۱۰ آذرماه، قیمت دلار به حدود ۷۱ هزار تومان و قیمت سکه به تقریباً ۵۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسید. در واقع در سال جاری، شاهد وقوع چندین رویداد غیرمنتظره بودیم. ابتدا، تنش دیپلماتیکی میان ایران و پاکستان به وجود آمد و سپس جنگ غزه آغاز شد، در حالی که درگیریها بین روسیه و اوکراین همچنان ادامه دارد. همچنین، پاسخ موشکی ایران به اسرائیل و ترور شهید حسن نصرالله از دیگر رویدادهای مهم به شمار میروند. اکنون نیز ترامپ در انتخابات آمریکا به پیروزی دست یافته است. به طور کلی، در این یک سال، مجموعهای از حوادث ناخوشایند به وقوع پیوسته است.
در سال ۱۴۰۱، قیمت دلار حدود ۶۳ هزار و ۵۰۰ تومان بود و اکنون با گذشت دو سال، نقدینگی معناداری ایجاد شده است، اما قیمت دلار به حدود ۷۱ هزار تومان رسیده است. این نشاندهنده رشد کمتر از ۱۰ درصدی است که قابل تأمل است.
میتوانیم دو دلیل برای این وضعیت مطرح کنیم: یا در آن زمان قیمت دلار بسیار بالا بوده است، یا اینکه با ارز پاشی قیمت دلار کنترل شده است. در زمانی که دلار در بازار به قیمت ۶۳ هزار و ۵۰۰ تومان معامله میشد، قیمت کاغذی دلار حدود ۵۰ هزار تومان بود. پس از آن، مشاهده کردیم که قیمت نقدی به سمت ارزش واقعی خود حرکت کرد و مدتی در محدوده ۵۰ هزار تومان معامله شد.
همچنین در سال ۹۷، دلار به بیش از ۱۹ هزار تومان رسید، اما سپس تا ۱۰ هزار تومان کاهش یافت و برای مدت طولانی در محدوده ۱۱ و ۱۲ هزار تومان نوسان کرد.چون قیمت نقدی از ارزش واقعی خود فاصله گرفته بود، اما در کوتاهمدت و بلندمدت به سمت ارزش حرکت کرد. نمونه مشابهی از این وضعیت را در سال ۹۹ شاهد بودیم، زمانی که نرخ دلار در بازار آزاد به ۳۳ هزار و ۲۰۰ تومان رسید، اما سپس به ۲۷ هزار تومان کاهش یافت و برای مدتی در کانال ۲۵ هزار تومان معامله میشد، زیرا ارزش ذاتی دلار در آن زمان ۲۵ هزار تومان بود. در واقع، قیمت ممکن است از ارزش فاصله بگیرد، اما به راحتی به سمت ارزش بازمیگردد، زیرا انتظارات، تعیینکننده این قیمتها هستند.
برخی واقعیتها، انتظاراتی هستند که ارزش دلار را بر روی کاغذ شکل میدهند، مانند نقدینگی و سایر پارامترهای اقتصادی. اما در نهایت، عرضه و تقاضا و انتظارات تورمی هستند که قیمت نقدی دلار را تعیین میکنند.
در حال حاضر، ما معتقدیم که قیمت دلار بالاتر از ارزش واقعی خود در حال معامله است. به عبارت دیگر، بر اساس دادههای اقتصاد کلان، ارزش دلار در حدود ۶۱ تا ۶۲ هزار تومان برآورد میشود، در حالی که قیمت نقدی آن به ۷۱ هزار تومان رسیده است. دلیل این افزایش قیمت نقدی، انتظارات تورمی است. این تصور وجود دارد که ترامپ به قدرت بازگشته و ممکن است مانع فروش نفت ایران شود. همچنین، هرچند که یک توافق صلح بین اسرائیل و غزه در حال شکلگیری است، اما در عین حال، تحولات جدیدی در سوریه به وقوع پیوسته که بر انتظارات تأثیر گذاشته است. با این حال، نکته مهم این است که تجربه نشان داده است که این انتظارات ناشی از اخبار هیجانی پس از مدتی کاهش مییابد.
اگر به هر دلیلی ایران وارد جنگ مستقیم با هیچ کشوری نشود و ترامپ مانع فروش نفت ایران نگردد، احتمالاً قیمت دلار کاهش خواهد یافت و به سمت ۶۱ و ۶۲ هزار تومان عقبنشینی خواهد کرد. اما در صورت وقوع جنگ، هیچ قیمتی قابل تصور نیست و هرچه بیشتر تلاش کنیم، قیمت نقدی افزایش خواهد یافت زیرا دیگر قابل تحلیل نخواهد بود.
در واقع، اگر بازار سیگنال منفی از ترامپ و کابینهاش دریافت نکند، به طور طبیعی انتظارات تورمی کاهش خواهد یافت و در نتیجه قیمت نقدی به سمت ارزش ذاتی خود میل خواهد کرد.زمانی که اسرائیل به ایران حمله کرد، حباب سکه به ۳۵ درصد رسید، اما اکنون شاهد کاهش آن به ۱۸ درصد هستیم. این نشاندهنده افت حدود ۵۰ درصدی حباب است.
از این پس، اگرچه حراجهای بانک مرکزی در خصوص سکه ادامه دارد، به نظر نمیرسد که حباب سکه بیشتر از این تخلیه شود و به زیر ۱۰ درصد برسد. این حباب تنها در صورتی کاهش خواهد یافت که قیمت دلار یا اونس طلا پایین بیاید. به طور کلی، اگر انتظارات صعودی افزایش یابد، حباب شکل خواهد گرفت. من نسبت به دلار ۷۱ هزار تومانی خوشبین نیستم.
به نظر شما تا چه حد سیاستهای بانک مرکزی بر افزایش قیمت دلار به ۷۱ هزار تومان مؤثر بوده است؟
آقای همتی و فرزین در تلاش هستند تا سیاستهای انبساطی را دنبال کنند، به این معنا که قصد دارند نرخ بهره را کاهش دهند تا اقتصاد به حرکت درآید و از رکود خارج شود. اما واقعیت این است که حراجهای دوشنبهها، که به عنوان عملیات بازار باز شناخته میشوند، این ادعا را تأیید نمیکند. به عبارت دیگر، این افراد میگویند که به دنبال کاهش نرخ بهره هستند، اما عملکرد آنها نشاندهنده چیز دیگری است. من از بازار غیر بانکی جذب سرمایه میکنم به جای اینکه پول را تزریق کنم. بنابراین، به نظر میرسد سیاستهای کلان بانک مرکزی و وزارت اقتصاد با آنچه این افراد بیان میکنند، در تضاد است.
همچنین، در سال ۹۷ شاهد بودیم که آمریکا از برجام خارج شد و قیمت دلار از ۴ هزار تومان به ۱۹ هزار تومان رسید که معادل ۵۰۰ درصد افزایش بود. اما از زمستان ۱۴۰۱ تا کنون، با وجود تمام مشکلات، دلار تنها حدود ۱۲ درصد افزایش یافته است، در حالی که بانکها بالای ۱۸ درصد سود پرداخت میکردند.از سوی دیگر، بازار بورس، سکه و خودرو نیز به همین منوال بوده است. در واقع، زمانی که نرخ بهره بالا است، این موضوع باعث میشود که پول به حالت رکود درآید.
در حال حاضر، ما به طور میانگین روزانه حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت صادر میکنیم، در حالی که در سال ۹۹، به دلیل فشارهای ترامپ، این میزان به زیر ۳۰۰ هزار بشکه کاهش یافته بود. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که ترامپ ۸ سال پیش، با شرایط کنونی متفاوت است و دیگر نمیتواند به راحتی جلوی فروش نفت ایران را بگیرد. در حال حاضر، اقتصاد آمریکا سیاست انبساطی را دنبال میکند و نرخ بهره در این کشور ۴. ۷۵ درصد است. اگر قیمت نفت افزایش یابد، این موضوع میتواند منجر به بروز تورم در آمریکا شود و در چنین شرایطی، سیاست انبساطی باید به سیاست انقباضی تغییر کند که این تغییر میتواند چالشهای زیادی را برای آمریکا به همراه داشته باشد. بنابراین، دست ترامپ مانند ۸ سال گذشته باز نیست. از سوی دیگر، ما شاهد شکلگیری یک دنیای چندقطبی هستیم و آمریکا نمیتواند به صورت دستوری عمل کند. بنابراین، نمیتوانیمامیدوار باشیم که ترامپ به قدرت بازگردد و باید خود را برای تحریمها آماده کنیم.
برخی از رسانهها و کارشناسان پیشبینی میکنند که قیمت دلار به ۸۰ هزار تومان خواهد رسید، اما در حال حاضر قیمت دلار به شدت بالا است. در حال حاضر، فعالان اقتصادی دیگر به خرید طلا، سکه و دلار توجهی ندارند و اگر قیمت دلار به ۸۰ هزار تومان برسد، خرید آن عملاً بیمعنا خواهد بود. به نظر من، حتی در قیمت ۷۱ هزار تومان نیز ریسک خرید بسیار بالاست.
با توجه به وعیتهای اقتصادی، پیشبینی میکنم که ارزش واقعی دلار در پایان سال به ۶۱ تا ۶۲ هزار تومان برسد. بنابراین، در حال حاضر خرید دلار و سکه را با توجه به چشماندازم تا پایان سال توصیه نمیکنم و معتقدم که طلا و دلار در این مدت گزینههای مناسبی نخواهند بود. در عوض، بورس را گزینه بهتری میدانم. البته اگر جنگی رخ دهد یا سیگنالهای منفی به بازار ارسال شود، در آن صورت طلا و دلار میتوانند گزینههای بهتری باشند./ اقتصاد آنلاین