به گزارش ایران اکونومیست، «ادبیات» داستان چند نویسنده است که هر کدام دورههای تاریخی مختلفی از ایران را زیستهاند. هر کدام از آنها برای خلق نمایشنامههایشان به انواع گوناگون با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند. مشکلاتی که سبب میشوند آثار آنان نه فقط با حذف بلکه با تغییراتی مواجه شوند که دیگر جان اندیشه اصلی نویسنده را در خود ندارند.
اما هر یک از نویسندههایی که از پیش چشم ما میگذرند، موضع متفاوتی در مقایسه با دیگری در برابر تغییرات تحمیلی میگیرند که در صحنه دوم نتیجه این واکنشهای متمایز مشاهده می شود. از پس هر یک از تغییراتی که بر اندیشه این نویسندهها دیکته میشود. نتیجه کار را در قالب صحنههایی از نمایش ِنهایی میبینیم تا دریابیم آنها چگونه از پس اعمال نظرها، اجبارها و دگرگونیها برآمدهاند و چون اصل داستان را از زبان خودشان شنیدهایم، اثر نهایی را با آرزوها و تصورهای ذهنی آنها مقایسه میکنیم.
تمام نقشهای «ادبیات» توسط دو بازیگر به اجرا درمیآید. رامین سیاردشتی و الهه شهدوست، دو بازیگری که بارها نه تنها نقش اجتماعیشان تغییر میکند بلکه در نسبتهای مختلفی از قدرت قرار میگیرند.
در توضیح این اثر نمایشی آمده است: «اعضای هیات موسس «انجمن مخدرات وطن» که در سال هزار و دویست و هشتاد و نه خورشیدی تاسیس شد بارها بازداشت و بازخواست شدند.
موسس این جمعیت را به عنوان یکی از اولین زنان نمایشنامهنویس ایرانی نیز میشناسیم. جمعیتی که او تاسیس کرد با اینکه نام زنان را روی خود داشت اما یکی از اولین انجمنهایی بود که در فضای عمومی علیه دخالت بیگانه در کشور فعالیت میکرد.
در سال ۱۹۰۷ دولت قاجار مجبور به قرارداد سنپترزبورگ شد. قراردادی که عملا ایران را میان روسیه و انگلیس تقسیم میکرد؛ موسس انجمن مخدرات وطن به همراه همکاران خود که همگی از زنان ترقیخواه بودند به کوچه و بازار میرفت و مردم را به استفاده نکردن از کالاهای روسی و انگلیسی دعوت میکرد. در همین زمان او در پی تاسیس بیمارستان امراض زنان بود و بابت گشایش مدرسه مخصوص دختران دستخوش مشکلات متعددی شد اما در گرماگرم مبارزات خود مشغول نوشتن مقاله و نمایشنامه هم بود.
مهمترین نمایشنامه این نویسنده سالها بعد در ۱۳۱۷ با عنوان «حس مادری یا زندگی تاریک» منتشر شد و داستان یکی از نوشتههای او و دستگیریِ از پی آن، در دو پرده از نمایش «ادبیات» آمده است.»
محمود امین کارگردان و تهیهکننده نمایش «ادبیات» درباره این نمایش به ایران اکونومیست میگوید: ایده اصلی «ادبیات» برای نویسنده است؛ مهام میقانی این نمایشنامه را در پنج تابلو در سال ۱۳۹۸ نوشته بود که آبان سال ۱۴۰۲، به طور خیلی اتفاقی نمایشنامه را خواندم. در پروژههای کلاسی تئاتر مستند بودیم که چند کار هم بدون مجوز انجام داده بودیم. این پروژه هم تقریبا داشت به همان سمت میرفت که با نویسنده در میان گذاشتم و مجوز کار را گرفتیم.
وی افزود: امسال، دو تابلو به کار ما اضافه شد برای این که شکل اجرایی بهتری بگیرد.
امین گفت: «ادبیات» صدای حذفشدههای تاریخ است. کسانی که در حفرههای تاریخ گم شدهاند؛ چه معروف و چه غیر معروف. از صدیقه دولتآبادی که از دوران مشروطه به این سمت بوده تا عصمت غلامحسینی که شوهر خود را در خراب شدن مناره مسجد پامنار از دست داده ، حتی استوار ایوب ساقی، کسانی هستند که کمتر در تاریخ از آنها حرف زده شده است و سعی کردیم اینها را دوباره احیا کنیم.
همچنین رامین سیاردشتی بازیگر نمایش گفت: کل اپیزودهایی که میبینیم به غیر از اپیزود نخست، نمایشنامهای است که شخصیت نویسنده خانم به عنوان نمایشنامه خود نوشته است و ما شاهد قطعاتی از نمایشنامه او هستیم که همراه با مستندنگاری و مراجعات من و نویسنده است. البته این مستند هم همانگونه که در پرده پنجم (جشن هنر شیراز) گفته میشود شکلی از ماکیومنتری است؛ یعنی به نوعی مستند جعلی هم است. یک لحظاتی مستند، یک بخشهایی منطبق بر واقعیت و بخشهایی هم مستندسازی شده است.
او افزود: مبنای ما یک نوشتار، پایاننامه و پایاننامه بود و متن نمایشنامه را مهام میقانی نوشته که در حوزه رمان و مخصوصا رمانهای جنایی خیلی فعال است و نمایشنامه هم نوشته که این یکی از آثار اوست.
صداهایی است که باید در تئاتر شنیده شود
سیاردشتی در این باره که چنین اجراهایی در تئاتر ما چه جایگاهی دارد؟ گفت: صداهایی است که باید در تئاتر شنیده شود. اساسا ، تئاتر یک هنر اندیشهورز است. حالا در سالهای اخیر، این اندیشه کمی رنگتر شده و به طرف فان و سرگرمی رفته است؛ نه از نگاه نقادی، بلکه نیازی است که جامعه هم به آن سمت رفته اما اساس شکلگیری تئاتر اندیشه و تبادل اندیشهها بوده و باید چنین صداهایی در تئاتر وجود داشته باشد. به گفته او، در عین حالی که با دیدن تئاتر و اساس هنر، قرار است تفریح کنیم و چیزی بیاموزیم و به معلومات ما چیزی اضافه شود.
در عین حالی که با دیدن تئاتر و اساس هنر، قرار است تفریح کنیم و چیزی بیاموزیم و به معلومات ما چیزی اضافه شود
به گمان او، نمونه این دست اجراها را نه فقط ما که مطمئنا گروههای جدی تئاتری حتما دنبال میکنند و قطعا شاهد رشد آن هستیم.
وی با بیان اینکه از زمانی که کار آغاز شد، هفت ماه تمرین داشتیم، درباره چالشهای این کار که در آن با زبان ترکی آذری و لهجه شیرازی هم دیالوگ میگفت، خاطرنشان کرد: من فقط یک رگه از طرف پدری برای زبان آذری دارم و شیرازی هم نمیدانم و یکی از چالشهای اصلی من از این حیث بود.
او گفت: یک بخشهایی از متن مطولتر از این بود و سعی کردیم در اجرا کمی آن را فشردهتر کنیم برای تماشاچی سال شهرزاد. تماشاگر امروز، بیتعارف بگوییم، این که سه ساعت بنشیند و درام ببیند، تحمل نمیکند. به همین سبب، مقداری باید این فشردگی اتفاق میافتاد و مهمتر از همه شکل و شمایل اجرا بزرگترین چالش ما بود.
سیاردشتی ادامه داد: این که اساسا به چه سمتی برویم مهم است؛ در خیلی از اپیزودها شکل و شمایل درست آن را خیلی چالش داشتیم به چه سمتی برویم و اجرا را چگونه ببینیم. با تمرین و صحبتهایی که با کارگردان و مخصوصا با نویسنده داشتیم برطرف شد. به سر و شکلی رسیده که نیاز اجرا را دارد برآورده میکند.
تیپ بازی کردن زشت نیست
الهه شهپرست دیگر بازیگر این نمایش هم گفت: در چنین نمایشی، نخستین چالش برای بازیگر این است که چگونه هفت نقش را بازی کنم که غیر قابل باور نباشد و در عین حال، تماشاچی خسته نشود و نگوید که این بازیگر همه را یک جور بازی میکند. این چالش خیلی سختی بود. اما یکی از نعمتهای بزرگ برای یک بازیگر داشتن پارتنر خوب است. قبلا هم با رامین سیاردشتی همبازی بودم. خیلی پارتنر همراه و بازیگر خوب و بسیار حرفهای است و خیلی با هم سر این مباحث با هم گفت و گو داشتیم.
وی ادامه داد: من معتقدم تیپ بازی کردن اصولا چیز بد و چیپی نیست. ممکن است یک وقتی تیپ را خیلی خوب بازی کنی. اغلب کاراکترهای نمایش ایرانی تیپ هستند و این به معنای سطح پایین بودنشان و بازی دم دستی و زشت نیست. اتفاقا در جاهایی خیلی سختتر هم است.
شهپرست افزود: به این نتیجه رسیدیم که مقداری هم روی خط باریکی راه برویم که نه کامل سمت تیپ بازی کردن بیفتیم و نه این که همه کاراکترها یک گونه باشد. اگر قرار است صداسازی باشد، به معنای دقیق صداسازی نباشد و تنها یک صدایی تغییر کند. تغییرات فیزیکی و رفتاری خیلی کوچک و جزئی و این مهمترین چالش بود.
وی اظهار داشت: ما در یک سالن کوچک اجرا داریم و در اغلب صحنهها فاصله زیادی با تماشاچی نداریم و شاید خیلی متفاوت نباشد. اگر قرار بود به عنوان نمون در وحدت اجرا کنیم و یک سالن بزرگتر، قطعا باید مقداری یک چیزهایی تغییر میکرد. از میمیک گرفته تا صداها و حرکاتمان، میز ان سن ها. اما فکر میکنم برای یک سالن کوچک نیاز نبود هر چیزی خیلی درشت باشد. تلاشم این بود که درشت نباشد. تماشاچی امروز مخصوصا در سالن کوچک، بازی درشت را خیلی دوست ندارد و پس میزند.
بابک کیوانی مشاور پروژه، طراح صدا و آهنگساز، سینا ییلاق بیگی طراح صحنه، صالح تسبیحی طراح پوستر و بروشور، مهرناز عباسی طراح لباس، رضا خضرایی طراح نور، مصطفی قاهری طراح ویدئو، تیزر وعکاس، محمد حسن درباغی فرد دستیار اول کارگردان وبرنامهریز، علی عسگرپور و رضا سید آبادی گروه کارگردانی، مصطفی طباطبایی نسب سرپرست ساخت دکور، مهدی عابدی، هادی عابدی ، علیرضا اسکندری و امیرحسین دلشاد دستیاران اجرایی دکور فاران یزدیزاده دستیار طراح لباس، کمند رهسپار اجرای گرافیک صحنه، رکسانا دهری خیاط دیگر عوامل اجرایی این نمایش را تشکیل میدهند.
این نمایش که از ۱۸ شهریور روی صحنه رفته تا بیستم مهر دایر است.