به گزارش ایران اکونومیست؛ خدامحوری، دعوت به توحید برای رستگاری، مدیریت بر اساس خداباوری حتی در بحرانها و حفظ کرامت و عزت انسانها و عدالت سیره مدیریتی پیامبر رأفت و مهربانی، مشورت کردن، وفای به عهد، شایسته سالاری بر مبنای تعهد و تخصص مهمترین شاخصهای سیره مدیریتی، سیاسی و اخلاقی نبی مکرم اسلام (ص) بود.
پیامبر اکرم (ص) هنگامی که قصد داشت خلقیات نیکو را در جامعه پیاده کند و جامعه آن زمان را با هیچ چیز قیاس نمیکرد بلکه از شیوهها و روشهای خاص آن دوران استفاده و از روشی بهره میبرد که از خداوند بلند مرتبه فراگرفته بود تا در سایه آن رذائل اخلاقی اعراب دوران جاهلیت را به فضائل اخلاقی نزدیک کند.
پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (ع)، اقیانوس بیکران فضایل اخلاقی و مطالعه زندگینامه رسول خدا نشان میدهد که رفتارش پر از زیباییهاست.
پیامبری که رحمة للعالمین است و برای تکمیل مکارم اخلاق نازل شده است. نگاه کردن آن حضرت حکایت از عدالت درونی او دارد، رفتار کریمانهاش گویای بزرگی روح، و خشم و خشنودی اش تنها به خاطر رضایت پروردگارش بود. در مجلس دارای ادب، سکوتش دارای حکمت و حیای آن حضرت قابل تو صیف نیست، زهد پیامبر با احدی قابل مقایسه نیست، فقیر و غنی در منظر آن حضرت هیچ تفاوتی با هم ندارند جز به تقوای الهی، همیشه حق بر زبانش جاری، لبخند بر لب، و متواضعترین مردم بود، آن قدر مهربان و نازک دل بود که همه مردم مشتاق زیارت آن حضرت بودند.
در امانت داری سرآمد همه بود و در راستگویی از دوران جوانی لقب امین به او داده بودند، در زیبایی سیرت و صورت همتایی نداشت، به پیمانش وفادار بود و عفت کلام آن حضرت سر مشق همه نیکان بود. خوبیها و فضایل و زیباییهای آن حضرت آن قدر فراوانند که برشمردن تمام ویژگیهای اخلاقی پیامبر کاری بس دشوار است و ذکر همه آنها در این مختصر نمیگنجد.
خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم (ص) که یکصد نموه آن در این متن ذکر شده، بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماعی و سبک زندگی آن حضرت است.
بیشک تأسی به سیره و سنت آن حضرت براساس آیه کریمه «و لکم فی رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده است، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه میرفت
۲-در راه رفتن قدمها را بر زمین نمیکشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را میدید مبادرت به سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست میداد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.
۶-با مردم چنان معاشرت میکرد که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسی مینگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمیکرد.
۸-هرگز به روی مردم چشم نمیدوخت و خیره نگاه نمیکرد.
۹-چون اشاره میکرد با دست اشاره میکرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.
۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد.
۱۲-چون با کسی سخن میگفت کاملا برمی گشت و رو به او مینشست.
۱۳-با هرکه مینشست تا او اراده برخاستن نمیکرد آن حضرت برنمی خاست.
۱۴-در مجلسی نمینشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب مینشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمیزد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود نادیده میگرفت.
۲۰-اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد.
۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمیکرد.
۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد.
۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
۲۴-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار میکرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسی میشنید. نمیفرمودـ «چرا فلانی چنین گفت» بلکه میفرمود «بعضی مردم را چه میشود که چنین میگویند؟»
۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست میکرد و با آنان هم غذا میشد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را میپذیرفت.
۲۸-هدیه را قبول میکرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
۲۹-بیش از همه صله رحم به جا میآورد.
۳۰-به خویشاوندان خود احسان میکرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق میفرمود و کار بد را تقبیح مینمود و از آن نهی میکرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان میفرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من میشنوند به غایبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد.
۳۴-هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.
۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقبهای بد نخواند.
۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
۳۷-هرگز عیب مردم را جستجو نمیکرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود، ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمیکرد و بسیار مدح آنان نمیگفت.
۴۰-بر جسارت دیگران صبر میفرمود و بدی را به نیکی جزا میداد.
۴۱-از بیماران عیادت میکرد اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد.
۴۳-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا میزد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسیار مشورت میکرد و بر آن تاکید میفرمود.
۴۵-در جمع یارانش دایره وار مینشست و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار میکرد.
۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۴۸-هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیکرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او میآمد نمازش را کوتاه میکرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد.