او که در این سالها در حوزه طراحی نور فعالیت کرده و با اجرای این نمایش دومین تجربه کارگردانی خود را روی صحنه برده است، در گفتگو با ایران اکونومیست از پروسه اجرای این اثر نمایشی گفت و تاکید کرد که مهمترین جبههای که میتوانیم حرفمان را بزنیم و نقدمان را مطرح کنیم، صحنه تئاتر است.
کوزه گر درباره حضورش در عرصه کارگردانی توضیح داد: همیشه دوست داشتم کارگردانی کنم. رشته تحصیلیام کارگردانی سینماست و بسیار علاقهمند بودم تا سینما و تئاتر را به هم نزدیک کنم. میدانم این اتفاق به طور کامل رخ نمیدهد ولی خیلی دلم میخواست تکنیکهای روز سینمای دنیا را به تئاتر بیاورم.
این کارگردان با اشاره به شیوه اجرای نمایش قبلیاش، «مکبث» ادامه داد: از آنجاکه بیشتر در زمینه تکنیک سررشته دارم، معمولا هم ایدههایم حول همین محور میچرخد. همچنانکه در نمایش «مکبث» هم ما پرده سینما را به تئاتر آوردیم. بنابراین دوست دارم تکنیکهای جدید دنیا را در تئاتر خودمان دنبال کنم. تجربهای که در کشورهای دیگر داشتهام، نشان میدهد که تئاتر روز دنیا گاه محتوای ضعیفی دارد ولی از نظر تکنیکی خیلی قوی هستند و مخاطب را میخکوب میکنند. ما در این زمینه خیلی تازهکاریم و دوست داشتم این حوزه را تجربه کنم.
او در پاسخ به این پرسش که تمایلی ندارد در زمینه کارگردانی سینما فعالیت کند، گفت: پیش از اینکه در دانشگاه، رشته سینما بخوانم، فیلمسازی خیلی وسوسهام میکرد. در بچگی در چند فیلم بازی کرده بودم و در بزرگسالی هم تجربه حضور در برخی از فیلمهای سینمایی مانند «آقا یوسف» را داشتم و در چند فیلم کوتاه هم طراحی نور کردهام ولی تئاتر، جنس دیگری دارد و مرا به جهانی متفاوت میبرد. پروسه با هم بودن در تئاتر و فعالیت گروهی برایم بسیار جذاب است. تئاتر را با حمید پورآذری شروع کردم. آن پروسه تمرین را دوست دارم ولی سینما خشکتر و مصنوعیتر است.
کوزه گر درباره اینکه آیا معتقد نیستید تکنیک، تئاتر را از ذات انسانی خود دور میکند، توضیح داد: پیش از ما، بکت، بازیگر را از تئاتر حذف کرده است. نگاه من از نوعی دیگری است چون با تعدادی از کارگردانان معاصر جهان کار کردهام، کمی تازهتر و معاصرتر میبینم. البته کاری که میکنم، یک نوع تجربه اندوزی است و درست و غلط آن را نمیدانم. البته میدانم درام نمایش ما چه ایرادهایی دارد این بضاعت ماست و برایمان مهم بود که این کار به انجام برسد.
این فعال تئاتری اضافه کرد: شاید مخاطب عادی، نمایش ما را پس بزند و شاید مخاطب اروپایی بهتر با نمایش ما ارتباط برقرار کند چون بارها چنین نمایشهایی دیده است. شخصا معتقدم وقتی نیمی از مخاطبان نمایشی را دوست داشتند و نیمی دیگر دوست نداشتند، آن کار موفق است. در هر حال کاملا اطمینان دارم که باید گونههای مختلف تئاتر وجود داشته باشد و هر یک مخاطبان خود را پیدا کند. برای من مهم است که اول مخاطب را سرگرم کنم و بعد اگر بتوانم، حرفم را به او منتقل کنم. در این نمایش هم اولین تلاشم این بود که کمی ذهن تماشاگر را از اتفاقات بیرون از سالن دور کنم.
کوزه گر با اشاره به دشواریهای اجرای نمایش «یکی نبود، یکی بود» افزود: در این پروژه، همان هفته اول خمیده شدم. اجرای آن حتی از نمایشی مانند «سیصد» هم سختتر بود و دشوارترین تجربه کاری من تا به امروز بوده است. در پروسه اجرای این نمایش بارها به یاد جمله دکتر علی رفیعی افتادم که می گوید کارگردان تنهاترین آدم است. البته خوبی این نمایش این بود که صبوری را به من یاد داد.
او که سالها در کنار حمید پورآذری و علی رفیعی کار کرده است، ادامه داد: همیشه آرزو داشتم کمی از صبوری حمید پورآذری را داشته باشم که در این پروژه آن را به دست آوردم. چون نمایش ما کار تکنیک و برنامهنویسی است، آن هم بدون امکانات لازم که واقعا سخت است.
این مدرس تئاتر در پاسخ به اینکه با این دشواریها آیا باز هم برای ادامه کارگردانی برنامهای دارید، توضیح داد: چند ایده تئاتری دارم که مخصوص اجرا در سالن بلک باکس است ولی خستگی و فشار این پروژه آنچنان زیاد بود که از الان نمیتوانم به کار بعدیام فکر کنم. سر این کار پیر شدم و احساس خمیدگی میکردم. هفته اول اجرا بسیار پرفشار بود چون هنوز در زمینه تکنیک، مشکلاتی داشتیم.
کوزه گر که در دانشگاه تهران و مدرسه تئاتر مولوی مشغول تدریس است، افزود: از بچههای جوان خیلی انرژی میگیرم و احتمالا با انرژی آنان دوباره به کار برمیگردم. سالها پیش وقتی نمایش «دایره گچی» حمید پورآذری را در فرهنگسرای بهمن اجرا میکردیم، استاد سمندریان با دیدن نمایش ما گفت معلوم است که در این نمایش انرژی جوانانه وجود دارد. من هم همان انرژی را از بچههای جوانتر از خودم میگیرم.
این کارگردان در ادامه با ارایه توضیحاتی درباره چالشهای اجرای تئاتر در مقطع فعلی گفت: یکی از بهترین جبهههایی که میتوانیم با مردم جامعه خود ارتباط فرهنگی برقرار کنیم و با آنان حرف بزنیم، تئاتر است. متاسفانه دوستانی داریم که کار نمیکنند که من به عقیده آنان احترام میگذارم ولی همین دوستان در موسسات، کلاس آموزشی برگزار میکنند و شهریههای بالایی هم میگیرند و بعد هنرجویان خود را از تماشای تئاتر و کار کردن در این زمینه، پرهیز میدهند. اما آیا این رفتار درست است و این پولی که میگیرند حلال است!؟ من در اجرای این نمایش هر شب مانند یک پیشخدمت جلوی در سالن میایستم و از تماشاگران تشکر میکنم که در این اوضاع وحشتناک اقتصادی، بلیت نمایش ما را خریدهاند و اینجاست که با دوستانمان دچار چالش میشوم. درست است که آنان تمایلی به کار ندارند اما چرا درباره همکارانشان که کار میکنند، رفتاری نادرست پیشه کردهاند.
کوزه گر ادامه داد: بسیاری از بازیگران در پروژههای گوناگون نمایش خانگی کار میکنند ولی وقتی به تئاتر میرسند، اخم و تَخم میکنند. در حالیکه معتقدم هرگز نباید با تئاتر قهر کنیم و آن را کنار بگذاریم چون تنها جبههای است که میتوانیم حرف و نقدمان را در آن مطرح کنیم. اگر دنبال ارتقای جامعه خود هستیم، اولین قدم، فرهنگ است. تا وقتی فرهنگمان درست نشود، هیچ یک از وجوه دیگر زندگیمان هم درست نخوهد شد. کشورهای دیگر به خوبی این موضوع را درک کردهاند که به دنبال ارتقای فرهنگ خود هستند و حتی با دیگر کشورها، ارتباطات فرهنگی برقرار میکنند تا پیشرفت بیشتری داشته باشند ولی ما هنوز این ضرورت را درک نکردهایم.
نمایش «یکی نبود، یکی بود» هر شب با بازی یسنا میرطهماسب و سارا حاتمی، راس ساعت ۱۸ در سالن دکتر ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.