ضعیفترین جشنواره فجر به گفته اهالی هنر یک حاشیه بزرگ داشت که در اختتامیه آن اتفاق افتاد.
این اشتباه خواندن واکنشهای بسیاری را به همراه داشت و خراعی در واکنش به این واکنشها اظهاراتی داشت، که از آن اشتباه خواندن عجیبتر بود.
او گفت:« این اتفاق جدید نبود و برای من قبلا هم در سخنرانیها پیش آمده بود، اما خب این اتفاق افتاد که عدهای یا از سر دلسوزی، یا عقده گشایی یا به عنوان فسیلهای سیاسی مرا تخریب کردند و بحث به جایی رسید که آیا من بلدم نماز بخوانم، روزه بگیرم، پدر و مادرم به من اینها را یا دادهاند یا خیر.»
رئیس سازمان سینمایی ادامه داد:« من اتفاقا نوشته داشتم اما اصلا از روی نوشته نخواندم. همه کسانی که در ایران زندگی میکنند این دعاها را بلدند دلایل این تخریب را میدانم اما جای مطرح کردنش اینجا نیست.»
تقریبا همه ما فرق تپق و اشتباه خواندن را میدانیم. رئیس سازمان سینمایی دعای تحویل سال را اشتباه خواند و ای کاش به جای این همه آسمان ریسمان بافتن، یک کلمه عذرخواهی میکرد و میپذیرفت که اشتباه کرده است.
در فرهنگنامههای مختلف در تعریف تپق آمده است که:« لغزش ناگهانی زبان هنگام حرف زدن» و اشتباه در خواندن چند کلمه در دعای تحویل سال، تپق نام ندارد و رسما غلط خواندن است.
خود او مدعی است که از روی کاغذ این دعا را نخوانده ولی تصاویر نشان میدهد که او در هنگام خواندن، نگاهش چندباری به کاغذ میافتد و دعا را از رو میخواند.
اشتباه ممکن است برای همه پیش بیاید. شاید من، شاید تو و شاید همه ما روزی دچار اشتباه در کلام شویم اما مهم این است که آن را بپذیریم و سعی نکنیم از زیر آن شانه خالی کنیم.
به طور مثال چقدر زیبا میشد که خزاعی به جای این همه فرافکنی میگفت که درست است من اشتباه کردم، این اشتباه هم حاصل خستگی و استرس جشنواره و اختتامیهاش بود. اگر او اینگونه حرف میزد، هیچ کس به او اعتراض نمیکرد و شجاعتش در پذیرش اشتباه مورد ستایش هم قرار میگرفت.
خزاعی در ادامه این نشست خبری جملهای میگوید که مرا یاد مهدی طارمی میاندازد که گفته بود« اخراج من در برار سوریه کار خدا بود» یا آن زمان که به خاطر بازگشت به پرسپولیس محروم شد گفت حتما خیریتی در آن بوده است. خزاعی هم گفت:« خوشحالم که بخاطر این وایرال شدن این موضوع، دوستی را از ۲۵ سال قبل پیدا کردم که میگفت فهمیده من رییس سازمان سینمایی شدم.»
بله، خوب شد دعا را اشتباه خواند تا دوست قدیمیاش را پیدا کند و باقی ماجرا ها چه اهمیتی دارد. بالاخره او هم یکی از مدیران این کشور است و معذرت خواهی برای آنها مثل کندن کوه سخت است. آنها هیچ وقت زیر بار فرهاد شدن و کوه کندن نمیروند که نمیروند.