نرخ ارز در هر کشور بدون شک از شاخصهای اساسی و بنیادین در تعیین درجه رقابت بینالمللی و تبیین وضعیت داخلی آن کشور به شمار میرود. آشفتگی و نوسان در عملکرد این شاخص از یک طرف مبین عدم تعادل در اقتصاد و از سوی دیگر علت بیثباتی بیشتر محسوب میشود و عواقب زیانباری به همراه خواهد داشت. تغییرات نرخ ارز اثر مهمی بر بنگاههای داخلی بهویژه نهادها و بنگاههای مالی دارد. با این وجود، مطالعات نشان دادهاند وجود بازارهای مالی قوی در یک کشور اثر شوکهای نرخ ارز و حتی شوکهای پولی را کمرنگ میکند؛ درحالیکه کشورهای با بازارهای مالی ضعیف مستعد حملات سوداگرانه و ورود به دوره رکود هستند. بانکهای مرکزی در وضعیتهای مختلف اقتصادی رویکردهای متفاوتی اتخاذ میکنند که یکی از آنها ثبات نرخ ارز است.
سیاست ثبات نرخ ارز اصولا برای کشورهای با اقتصاد در حال رشد مناسب است که سیاست پولی ثابتی ندارند و به دنبال جذب سرمایه خارجی هستند. در صورت وجود سیاستگذاری پولی قوی و باثبات، بانکهای مرکزی نرخ ارز شناور را ترجیح میدهند. با وجود این، توانایی کشورها در اجرای سیاستگذاریها نیز اهمیت ویژهای دارد. ضعف بانکهای مرکزی و عدم توانایی آن در اجرای سیاست مدنظر تنها موجب آشفتگی بیشتر بازار و شوکهای بالاتر نرخ ارز میشود و آسیب شدیدتری به بازارهای مالی وارد میکند.
برای مثال بانک مرکزی ایران طی سالهای طولانی سیاست ثبات نرخ ارز را در پیش گرفته است؛ اما عملا نه تنها در این مقوله ناتوان بوده که جهشهای ناگهانی نرخ ارز، چند نرخه شدن بازار و فساد ناشی از تخصیص ارزهای با نرخهای متفاوت آسیب بزرگتری به بازارهای مالی وارد کرده است. طبق پژوهشها، بین متغیرهای پولی، اعتبار داخلی مهمترین ابزار سیاستی موثر بر مداخله در بازار ارز است و نرخ بهره تاثیر زیادی بر مداخله بانک مرکزی در بازار ارز ندارد. همچنین برای اثرگذاری نرخ بهره بر مداخلات بانک مرکزی در بازار ارز، درجه قابل قبولی از تحرک سرمایه لازم است.
از سوی دیگر بازار سهام یکی از مهمترین بازارهای مالی یک کشور محسوب میشود و از آنجا که تامین نقدینگی شرکتها از این طریق انجام میشود، نوسانات بالای آن آثار مستقیمی بر سطح اقتصادی کشورها دارد. بورس تهران با وجود بیشاز ۶۰۰ شرکت در ۵۰صنعت متخلف بازار گستردهای محسوب میشود و بازار سرمایه مهم و کلیدی محسوب میشود. بررسی دادهها نشان میدهد همواره رابطه مستقیمی میان افزایش نرخ ارز و رشد شاخص کل بورس تهران وجود داشته است. با وجود این، برای بررسی علیت این رابطه نیاز به برآورد مدلهای اقتصادی است.
در پژوهش انجامشده توسط محجوبی و همکاران (۱۴۰۲) نشان داده میشود که بانک مرکزی ایران در ۳۲سال از ۳۳سال بررسیشده در این مقاله، در بازار نرخ ارز مداخله داشته و در جهت کاهش نرخ دلار گام برداشته است. در سیاستگذاریها اگر سیاست نرخ ارز شناور انتخاب شود، درجه دخالت بانک مرکزی در بازار نرخ ارز صفر است و اگر سیاست تثبیت نرخ ارز بهطور مطلق اجرا شود، این ضریب یک در نظر گرفته میشود. درجه مداخله بانک مرکزی ایران در بازار نرخ ارز حدود ۰.۷۵ برآورد شده است. همچنین طبق نتایج این پژوهش تاثیر نوسانات نرخ ارز بر نوسانات بازار سهام مثبت و معنادار است. این مساله بیانگر این است که همبستگی بالایی میان بازدهی در بازده سهام و نرخ بازار ارز وجود دارد. نوسانات نرخ بهره نیز اثر معناداری بر نوسانات بورس دارد. این نتایج نشان میدهند سیاستگذاری نامناسب پولی در ایران و نوسانات به وجودآمده در نرخ بهره و نرخ ارز، دیگر بازارهای مالی را نیز تحت تاثیر قرار میدهند و بهویژه موجب بروز نوسانات در بازار سهام میشود.