تفاوت این دوره از جنگ ها با جنگ های جهانی اول و دوم را شاید بتوان در بازدارندگی اتمی و مولفه های دیگر قیاس کرد. ویژگی حساس این دوره چیست و تهران ـ تل آویو در این محیط پرتنش چگونه بازدارندگی لازم را ایجاد می کنند؟
در حالی که رژیم صهیونیستی در غزه به کشتار و نسل کشی ادامه می دهد، جنایت خود را به داخل مرزهای سوریه گسترش داده و دست به ترور مستشاران ایرانی می زند. در واکنش به این اتفاق، روز شنبه سی دی ماه روابط عمومی کل سپاه در بیانیهای اعلام کرد که «حجتالله امیدوار»، «علی آقازاده»، «حسین محمدی» «محمد امین صمدی» و «سعید کریمی» از مستشاران نظامی سپاه و مدافعین حرم به شهادت رسیدند.
حرکت تروریستی اسرائیل در حالی رقم خورد که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل روزچهارشنبه ۲۸ دی ماه در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه چرا اسرائیل به جای حمله مستقیم به ایران، به حمله به نیروهای نیابتی بسنده میکند گفت: «چه کسی گفته اسرائیل به ایران حمله نمیکند، ما به ایران حمله میکنیم.» وی افزود: «سر افعی در ایران است که پشت حملات حوثیها و حزبالله لبنان قرار دارد.»
این اتفاق در حالی رخ می دهد که ایران در ۲۶ دی ماه مقر موساد در اربیل واقع در اقلیم کردستان را با ۲۴ فروند موشک هدف حمله موشکی قرار داد. طی این حمله ۴ نفر از مسئولین ارشد موساد که کاملا تحت اشراف اطلاعاتی بودند کشته شدند. در این حمله «پیشرو دیزایی» تاجر معروف کُرد نیز در بین کشته شدگان بود؛ فردی که به عنوان رابط تل آویو عمل میکرد و در معاملات نفتی حضور پررنگی داشت.
رسانههای اسرائیلی در واکنش به این حمله نوشتند که سپاه پاسداران ایران برای اولین بار از موشکهای با برد بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر استفاده کرد و از جنوب غرب ایران شمال غرب سوریه را هدف قرار داد.
کمی قبل تر از شهادت چهار مستشار ایرانی، اسرائیل یکی دیگر از مقام های نظامی کشورمان را به شهادت رسانده بود. سید رضی موسوی معروف به سید رضی از مستشاران باسابقه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه و مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت بود که روز چهارم دی ماه در منطقه زینبیه در حومه دمشق، به شهادت رسید. وی نزدیک به ۲۵ سال در مقاومت منطقه نقشآفرینی کرد و از یاران نزدیک سردار سلیمانی بود که در آستانه چهارمین سالگرد شهادت سردار به دیدار او شتافت.
از زمان عملیات هفت اکتبر پرسش مهمی که همواره مطرح می شود این است که آیا اسرائیل خواستار کشاندن ایران به درگیری مستقیم با خود است و در این بین واکنش ایران چه خواهد بود؟
بسیاری از کارشناسان در پاسخ به این سوال معتقدند که اگر چنین تله ای وجود داشته باشد ایران خود را از آن دور نگه داشته و در عین حال در تل آویو نیز انگیزه چندانی برای مقابله مستقیم با تهران دیده نمی شود، اما با اقدامات تحریک آمیز درصدد آن است تا ایالات متحده را تحریک کرده و این کشور را مقابله ایران قرار دهد و پای خود را از معرکه بیرون بکشد.
موقعیت ژئوپلیتیکی دو طرف، نبود مرزهای مشترک و همچنین آگاهی اسرائیل از خطوط قرمز ایران برای دفاع از کشور از جمله مواردی است که تا حدود زیادی دو طرف را از ورود به جنگی تمام عیار بازمی دارد.
از طرف دیگر ایران به خوبی می داند که هر گونه درگیری مستقیم با اسرائیل در نهایت به ضرر فلسطینی ها تمام خواهد شد چرا که در این صورت تمام اذهان به سمت جنگ تهران ـ تل آویو متمرکز خواهد شد؛ اتفاقی که می تواند زمینه ساز کشتاری وسیع دیگری از جانب اسرائیل علیه مردم بی دفاع فلسطین شود.
افزایش بحران های بین المللی یعنی جنگ جهانی سوم؟
امروز کارشناسان غربی نیز به این واقعیت اعتراف می کنند که که هم جنگ در اوکراین و هم درگیری اسرائیل و حماس «دو پازل از یک جنگ» هستند. علاوه بر این، نبرد نیروهای مقاومت از جمله، انصارالله، حزب الله، کتائب با آمریکا و اسرائیل برای حمایت از فلسطین از جمله جنگ های ترکیبی و نامتعارفی و یا حتی مستقیمی محسوب می شود که اگر آن را جنگ جهانی سوم بنامیم جای تعجب و شگفتی ندارد. شاید اگر بازدارندگی اتمی وجود نداشت مدلی از جنگ های همه گیر اول و دوم جهانی شکل می گرفت.
بسیاری از ناظران که حمله روسیه به اوکراین را آغاز جنگ جهانی سوم تلقی می کنند می گویند محور ایران، چین، روسیه و کره شمالی از قبل در حال مقابله با کشورهای غربی هستند.
در این بین ولادیمیر پوتین رهبر روسیه از سال ۲۰۱۲ به افرادی چون، ایوان واسیلیویچ چهارم تزار مخوف روسیه، پتر کبیر و یا ژوزف استالین مقایسه می شود.
در سمت دیگر چین نیز به دنبال این است که ببیند آیا غرب اراده سیاسی مشترکی برای کمک به اوکراین برای شکست روسیه، اسرائیل برای شکست حماس، بازداشتن ]تهدید[ ایران و کره شمالی دارد یا خیر تا توان و قابلیت های غرب را در جنگ احتمالی خود با تایوان بسنجد.
در مجموع افزایش شمار بحران های بین المللی، دورنمای خوبی از آینده نمی دهد. این ویژگی جهان در حال گذار است که از دل خود نزاع و حوادث غیرقابل پیش بینی به وجود می آورد. در چنین فضایی که تضاد منافع شکل گرفته و محوریت ایالات متحده به چالش کشیده شده موضوعات نظامی ـ امنیتی نقش پررنگ تری نسبت به پیوندهای تجاری ـ اقتصادی پیدا می کنند. این فضای پرالتهاب، واحدهای سیاسی را نسبت به فضای بیرونی خود بی اعتمادتر کرده و رقابت را برای سهم گیری بیشتر از معادلات و تحولات تشدید می کند.