هانی رستگاران ـ پژوهشگر فرهنگ عامه و میراث ناملموس و مدیر مطالعات و ثبت میراث ملی و جهانی استان سمنان ـ درباره این عروسک بومی گفت: «عروسک جانمازی» نام عروسک دستساز و پارچهای بخش بسطام از توابع شهرستان شاهرود است، که در گذشتههای دور مادربزرگها با اضافههای پارچههای لباسی که در اصطلاح به آن «سرقیچی» میگویند، عروسک میدوختند. عروسکهای جانمازی معمولا از پارچههای سبز و قرمزرنگ، جنس ساتن، نخ، مخمل و ترمه دوخته میشد. اندازه این عروسک حدود هفت، هشت سانتیمتر و معمولا پارچه سر عروسک از جنس مخمل یا ساتن سفید یا سبزرنگ است.
او اضافه کرد: ابتدا پارچه مخمل را به صورت دایره به ابعاد سه در سه سانتیمتر برش داده و درون آن را با گل محمدی پر کرده و با نخ و سوزن آن را دوخته و نوار یراقی برای زیبایی دور گردن عروسک میدوزند. سپس به اندازه شش سانتیمتر پارچه ساتن سبزرنگ یا ترمه را برش زده به ناحیه گردن عروسک میدوزند و پیکره عروسک شکل میگیرد. به منظور تزئین و زیبایی لباس عروسک، حاشیه و لبه دامن را با نوارهای طلایی و یا نقرهایرنگ (یراق) میدوزند.
رستگاران درباره دیگر ویژگیهای این عروسک توضیح داد: «عروسک جانمازی» صورت ندارد و زنان سالخورده بر این باورند که تنها مصور این عالم خداوند یکتاست و آفرینش کار خداوند است و پیکره و ساخت بشر حتما باید نقص داشته باشد. در باوری دیگر مادربزرگها اعتقاد دارند که «عروسک جانمازی» نماد و نشانهای از فرزندان امامان معصوم (ع) است. در گذشته مادران در سجادههای دختران نوعروس خود یک عروسک جانمازی به نیت باروری و فرزندآوری میگذاشتند. همچنین زمانی که دختران به سن تکلیف میرسیدند مادران علاهبر تهیه جانماز یک عروسک جانمازی به عنوان هدیه درون جانماز آنها گذاشته و با اهدای این عروسک در میان جانماز شادی، لبخند و شهد عبادت را برایشان دوچندان میکردند.
مسئول ثبت میراث ناملموس استان سمنان افزود: این عروسک نماد و نشانی از عروسکهای قابل احترام و مقدس بوده است، که جایگاهش فقط درون سجاده و جانماز مادربزرگها بود. «عروسک جانمازی» برخلاف سایر عروسکها وسیله بازی دختران نبوده است، بلکه دختران با احترام و ادب با آن رفتار میکردند.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه امروزه «عروسک جانمازی» فقط در یاد و خاطر مادربزرگها به جای مانده است و نسل بعد از وجود این عروسک هیچگونه اطلاعی ندارند، افزود: از اینرو از خاطرات مادربزرگها کمک گرفتیم و از آنها خواستیم که پس از گذشت سالیان طولانی «عروسک جانمازی» دوخته و آن را احیا کنند؛ چرا که در سالیان دور عروسکهای دستساز بسیار مرسوم بوده و در بیشتر خانهها در دست کودکان به چشم میخورد، اما امروزه با توجه به تغییر در سبک و شیوه زندگی و تغییرات بسیار چشمگیر در شکل و نوع اسباببازیها، هر روز اسباببازیهای جدیدی وارد بازار میشوند که با ورودشان به خانههای مردم موجب کمرنگ شدن ارزشهای گذشته و جایگزین شدن ارزشهای غیربومی شده است.
او بیان کرد: نکته قابل توجه و تأمل این است که با منسوخ شدن «عروسک جانمازی» و نمادهای محلی اینچنینی بسیاری از باورها، آداب و رسوم و فرهنگ بومی منطقه فراموش شده است. در حالیکه با حفظ و احیاء این عروسک میتوان روح جدیدی به آن در میان سجادهها داد و با اهدای این عروسک در میان جانماز به دخترانی که به سن تکلیف رسیدهاند شوق عبادت را در آنها دوچندان کرد. همچنین هر عروسک روایتگر ویژگی روانی سازندهاش است به همین دلیل است که با دیدن عروسکهای دستساز میتوان به هویت مردمان هر منطقه، آیینها و باورهای مردمشان پی برد.
رستگاران درباره قدمت این عروسک، گفت: با توجه به تحقیق و پژوهشهای میدانی بهعملآمده درباره تاریخچه ساخت «عروسک جانمازی» به نظر میرسد که دستکم ۱۵۰ سال از عمر این اثر میگذرد. زنان سالخورده روستا به یاد میآورند که مادرانشان این عروسک را برای جانمازشان میدوختند. هیچ سند قابل لمسی برای قدمت بیش از این از این اثر بهدست نیامده، اما مطمئنا راز ساخت این عروسک از سالیان قبل باقی مانده است.
او اظهار کرد: زنده نگه داشتن عروسکهای بومی منجر به زنده نگهداشتن فرهنگ و آیین گذشتگان ما خواهد شد، پس با حمایت از زنان روستایی و کمک به معیشت و تشویق آنها به ساخت و عرضه این عروسکها میتوان نقش پررنگی در دستیابی به این هدف ایفا کرد. همچنین با هدیه دادن این عروسکها به کودکان علاوهبر آشنا کردن آنها با پوشش، زبان و فرهنگ اقوام مختلف به حفظ و استمرار این هنر بومی نیز کمک قابل توجهی خواهد شد. برگزاری کارگاههای ساخت عروسکهای بومی میتواند از دیگر راهکارهای حفظ این سفیران کوچک فرهنگی باشد.
این پژوهشگر گفت: ثبت «عروسک جانمازی» در فهرست آثار میراث ناملموس یکی دیگر از راههای حفظ و احیای این عروسک بومی است، که به زودی انجام میشود.