به گزارش ایران اکونومیست، این مراسم به همت بنیاد مردمنهاد فرهنگی هنری نیما یوشیج، در روز پنجشنبه، ۱۴ دی ۱۴۰۲، همزمان با سالروز درگذشت نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی، در سالن استاد ناصری واقع در خانه هنرمندان ایران از ساعت ۱۶ تا ۱۸ برگزار میشود.
خوانش اشعار نیما، بازشناسی جایگاه نیما در تحولات فرهنگی و هنری معاصر، سخنرانی و تجزیه و تحلیل گفتمان نیما در قلمرو شعر و ادبیات و تاثیر آن بر سایر هنرها، از اهم برنامههای این آیین است.
حمیدرضا شعیری با عنوان «از تن انگاسی تا تن خاکستری: نیما در تکاپوی آتش و دود- با رویکرد نشانه معناشناختی» سخنرانی خواهد کرد. همچنین در این آیین میثم زندی، فاطمه راکعی، قطبالدین صادقی، افشین اعلا و ارمغان بهداروند به طرح مباحثی درباره اهمیت نیما یوشیج و جریان نوگرایانه او در حوزه فرهنگ و هنر و ادب میپردازند. محمود دولتآبادی هم از مهمانهای این مراسم اعلام شده است.
اجرای موسیقی بومی طبری به همراه نمایش آیینی از آیتمهایی است که در حاشیه این مراسم برگزار میشود.
در خبر برگزاری این نشست آمده است: ۹ دوره قبلی آیین ملی نشان نیما در استان مازندران و شهرستان نوشهر برگزار شده بود و در آن ادوار از هنرمندان نوگرای ایرانی که در رشتههای تخصصی خود پیشرو بوده و آثار بدیع و یا تاثیرگذار خلق کرده بودند، تجلیل شده و به آنها تندیس نشان نیما اهدا شده بود. هنرمندانی چون محمود دولتآبادی، ناصر تقوایی، شمس لنگرودی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، عباس کیارستمی، حسین علیزاده، فرهاد ناظرزاده کرمانی، رضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، مهدی هاشمی، پرویز پرستویی، رقیه بهزادی، خسرو سینایی، شهرام ناظری و ... از دسته هنرمندانی بودند که در ادوار قبلی آیین ملی نشان نیما، تندیس نشان نیما را دریافت کردند.
میثم زندی، مدیر بنیاد مردمنهاد فرهنگی هنری نیما یوشیج درباره اهمیت نیما یوشیج بیان کرد: ما باید نیما را قدر بشناسیم و نام او را کنار نامهایی چون فردوسی و سعدی و حافظ بگذاریم نه فقط برای این که او شاعری است که جهان شعری ما را بار دیگر نو کرده است بلکه از آن مهمتر برای آن که او طلسمِ مدرن شدن را در ایران، و برای همیشه، شکسته است. چون نیمایی در جهان ما ظهور کرده است، دیگر تاریخ ما به عقب بازگشتنی نیست. طالبانِ چنین بازگشتنی گرچه، به قول حافظ، «عِرض خود میبرند و زحمت ما میدارند»، در نهایت کاری جز کُندکردن این گذار، و چند صباحی به عقبانداختنِ آن، از دستشان برنخواهد آمد. این البته درست به این خاطر است که شعر نیما الگویِ ساختاری سامان دادن به اندیشه، بیان، و نهایتاً حیات را برای همیشه در سمتِ مدرن دگرگون کرده است.
مدیر بنیاد نیما یوشیج افزود: نیما افتخار هنر و ادب ایران است و ما باید مفاخر فرهنگی سرزمین خود را ارج نهیم. بسیاری از ابعاد شخصیتی و آثار نیما هنوز ناشناخته مانده است. خودش در شعری میگوید که: "از بر این بیهنر گردنده بی نور ـ هست نیما اسم یک پروانه مهجور" و واقعاً این هجرانی هنوز هم ادامه دارد و امروز هم علاوه بر نسل نو، حتی میتوان گفت بسیاری از کسانی که داعیه شاعری دارند و بسیار پرسروصدا هستند، واقعاً آثار نیما را به تمامی نخواندهاند و هنوز نیمای نمایشنامهنویس، داستاننویس، تاریخ ادبیاتنویس، سبکشناسینویس و نقاد، ناشناخته مانده است. اسنادی وجود دارد که در آن، نیما دستور زبان فارسی را نقد کرده است و در حاشیه کتاب درسی آن زمان، مطالبی عنوان کرده است. متاسفانه بخشی از آثار و اسناد نیما مفقود شده و اثری از آن در دست نیست. ما نیازمند سازمان یا بنیاد ملی نیماشناسی هستیم تا کلیه آثار نیما جمعآوری و به شکلی شایسته عرضه شود.
زندی ادامه داد: انقلاب نیمایی، فقط یک انقلاب صوری، انقلابی صرفاً در ریختشعر فارسی، نیست. انقلاب نیمایی حتّی به انقلابی در مضامین و رویکردها و شگردهای شعری فروکاستنی نیست، بلکه انقلابی است راجع به نسبتِ ما به جهان، از طریق نسبتِ خاصّی که با حقیقت برقرار میکنیم. به بیانِ دیگر، اگر انقلاب نیمایی یک «انقلاب ادبی» است، این به معنای محدود و فروکاسته این عبارت نیست، بلکه انقلابی است در نگاهِ سوژه به جهان، در تصویری از جهان، از ابژهها، که در عین حال شاکله سوژه نیز هست. دنیا از درونِ شعر نیمایی به گونهای دیگر خود را به سوژه بازمینمایاند و سوژهای که از طریق شعر نیمایی به هستی، چیدمان و شکل و معنا میدهد، یا به عبارت دیگر از آن چه هست یک جهان درست میکند، دیگر آن سوژه جهانِ پیشانیمایی نیست.