جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 13 - ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳

چرا بلاها، نردبانی برای رشد انسان هستند؟ + صوت

حجت‌الاسلام عالی در مورد اهمیت واکنش انسان‌ها نسبت به بلاها می‌گوید: بلا به این صورت است که اگر انسان در مقابل آن نمی‌تواند شکر بکند حداقل باید صبر داشته باشد، به این معنا که با خدا در نیفتاده و قهر نکند زیرا در این صورت رشد خواهد کرد.
چرا بلاها، نردبانی برای رشد انسان هستند؟ + صوت
کد خبر: ۶۶۹۴۶۱

به گزارش ایران اکونومیست، حجت‌الاسلام مسعود عالی -استاد اخلاق و حوزه- در یکی از درس‌های اخلاق خود با اشاره به تفاوت بین عبادت و بلا می‌گوید: بلا خصوصیت و فرقش با عبادت در این است که عبادت عمل ما به اندازه خود ما است و نردبان قله‌ها نیست که تا بی‌نهایت ما را بالا ببرد، اما بلا از طرف خداوند از بالا بر انسان وارد می‌شود و می‌تواند انسان را تا قله‌ها بالا ببرد به شرطی که انسان بتواند از بلا استفاده کند.

بلا به این صورت است که اگر انسان در مقابل آن نمی‌تواند شکر بکند حداقل باید صبر داشته باشد، به این معنا که با خدا در نیافتاده و قهر نکند زیرا در این صورت رشد خواهد کرد.

تفاوت بین بلایی که بر انسان عادی و اولیاء یا معصومین وارد می‌شود

بلاهایی که بر اولیا و معصومین وارد می‌شود با انسان‌های عادی متفاوت است، در واقع جنس بلاهایی که به معصومین وارد می‌شود نه تنها معصومین را رشد داده و بالا می‌برد بلکه دست دیگران را هم می‌گیرد و بالا می‌برد، در اصل برای ما بلاها باعث رشد خودمان می‌شود اما برای معصوم و اولیا خدا دیگران را هم بالا می‌برد.

اشاره به داستان زندگی آیت‌الله سید علی قاضی

ایشان یک خانواده پرفرزند داشت در حالی که شرایط مالی مساعدی هم نداشت و فقرش زبانزد بود، اما خودش می‌گفت خدا در این دنیا امتحان من را با فقر قرار داده است.

کسانی که با ایشان بودن ذکر می‌کردند که ما یکبار ندیدیم که آیت‌الله قاضی در زندگی خود اضطراب، نگرانی، دست پاچگی داشته یا خودش را باخته باشد، فقط توکل به خدا داشت حتی زمانی که هیچ پولی در جیب نداشت.

فرزند آیت‌الله شیخ محمد بروجردی که پدرش از اولین شاگردان آیت‌الله قاضی بود به من می‌گفت که «پدرم برایم نقل کرد که یک شب در خانه‌ام در شهر نجف بودم و احساس کردم یک چیزی از درون می‌خواهد من را به بیرون بکشد و از این حس هیچ اطلاعی نداشتم و با اینکه کاری هم در بیرون نداشتم اما یک حسی می‌گفت که بیرون خانه بروم، به بیرون رفتم و داخل کوچه دیدم از روبه‌رو استادم آقای قاضی به سمت من می‌آید با ایشان صحبت کردم و گفت من به تو گفتم به بیرون بیایی؛ حقیقتا میهمان آمده خانه‌ام و هیچ چیزی در خانه ندارم و من هم متوجه شدم آن نیروی که مرا بیرون کشید استادم بوده و مبلغی به ایشان قرض دادم».

هدف بنده از بیان این داستان این بود که آیت‌الله قاضی فقیر بود اما هیچگاه با خدا در نیافتاد و قهر نکرد زیرا معتقد بود خدا چشم دارد و خودش ما را می‌بیند.

 

آخرین اخبار