به گزارش ایران اکونومیست، محوطه باستانی ازبکی در نظرآباد استان البرز واقع شده است، حدودا در ۸۰ کیلومتری تهران. این محوطه، شامل یک تپه بلند به نام «ازبکی» و تعدادی تپه کوتاهتر به نامهای «گوموش تپه»، «جیران تپه»، «یان تپه»، «مارال تپه»، «دوشان تپه» و «تپه تختگاه» است.
این محوطه باستانی که در یک ملک شخصی واقع شده است، نخستینبار سال ۱۳۷۷ به سرپرستی «یوسف مجیدزاده» کاوش و آثاری از دوره ماد، عصر آهن II و III (دو و سه) در آن شناسایی شد. آن کاوشها تا سال ۱۳۸۴ ادامه داشت و قدمت محوطه تا حدود ۹ هزار سال تخمین زده شد.
اکنون پس از گذشت حدود ۲۰ سال باستانشناسان به محوطه ازبکی بازگشتهاند. آنها در جستوجو مادها بودند، اما به یافتههای جدیدی دست پیدا کردند؛ سازهای خشتی با معماری متفاوت از دوران ماد، که احتمال میدهند هخامنشی باشد. هرچند برای تأیید این فرض لازم است نتیجه آزمایشهای کربن ۱۴ مشخص شود.
باستانشناسانی که نزدیک به سه ماه «دوشان تپه»، یکی از هفت تپه اقماری محوطه ازبکی را کاوش کردند، روزهای پایانی کار را میگذارنند، اما کارگرها خیلی وقت است که قهر کرده و رفتهاند. مهرداد ملکزاده، سرپرست کاوش باستانشناسی دوشان تپه میگوید: «چون حقوق نگرفتند، رفتند.» کاوشها اما با نیروهای داوطلب و کارشناسان باستانشناسی ادامه پیدا کرد. بودجه کاوش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان تعیین شده بود، اما به گفته سرپرست کاوش ۸۰ درصد آن هنوز پرداخت نشده است.
باستانشناسان که در جستجو بقایای مادها حفاری در «دوشان تپه» را آغاز کردند، نخست یک کارگاه ۱۰ در ۱۰ در نزدیکی کارگاه «یوسف مجیدزاده» باز کردند. آنها هنگام کاوش با پرچین سنگی مواجه شدند و در ادامه به یک دیوار خشتی رسیدند که باستانشناسان را بر آن داشت تا کارگاه را کمی بزرگتر کنند. کاوشها در بخشهایی به خاک بکر رسید، اما در سمت دیگر، باستانشناسان را به ادامه کار در فصلهای بعدی ترغیب کرده است. حالا پرسشهای تازهای ایجاد شده و این احتمال مطرح شده است که یک دوره به توالی تاریخی محوطه ازبکی اضافه خواهد شد.
مهرداد ملکزاده ـ سرپرست هیأت کاوش باستانشناسی دوشان تپه ـ به خبرنگارانی که به بهانه پایان این فصل از کاوش، در محوطه ۹هزارساله ازبکی حضور داشتند، درباره اهمیت این محوطه، یافتههای آن و ضرورت ادامه کاوشها و مطالعات باستانشناسی ازبکی، گفت: یکی از دورههای مهم فرهنگ و تاریخ ایران، پیش از دوره هخامنشیها، دوره مادهاست. مادها آنچنان که جغرافیای تاریخی به ما میگوید دو مرکز مهم داشتند؛ یک مرکز حکومتی که در غرب ایران واقع شده است، پای الوندکوه که همان «هگمتانه» معروف است و دیگری هم «ری» است. در متنهای یونانی نیز آمده است که «ری بزرگترین شهر مادستان». در واقع هگمتانه پایتخت سیاسی مادها و ری مرکز فرهنگی آنها بود، دوره تقریبا کمتر شناختهشدۀ تاریخ و فرهنگ ایران باستان، اما کاری که مادها کردند این بود که مقدمۀ تاریخ فرهنگیِ برآمدن شاهنشاهی جهانی، هخامنشی و پارسی بودند.
این باستانشناس بیان کرد: باستانشناسی دوره ماد تابع پارهای از مشکلات است و هگمتانه هنوز آنچنان که باستانشناسان امید داشتند پاسخهای کافی را در اختیار نگذاشته است.
ملکزاده ادامه داد: از حدود ۶۰ - ۷۰ سال پیش چند محوطه استاندارد و معیار دوره ماد حفاری شده است، مثل نوشیجان تپه ملایر، گودین تپه کنگاور و باباجان تپه نورآباد، که اطلاعات بسندهای در اختیار باستانشناسان از تطور فرهنگی عصر آهن III یا دوره ماد، قرار داده است. همیشه یکی از پرسشهای باستانشناسان این بود که مواد فرهنگی مناطق شرقیتر ماد به مرکزیت ری چگونه است و چه پازلهای فرهنگی را میتواند برای ما پر کند، اما ری باستان متاسفانه به زیر شهر تهران رفته است و عملا امکان پیگیری کاوشهای باستانشناسی، آنچنان که محل عنایت باشد وجود ندارد، مثلا نمیتوانیم املاک و مستغلات بزرگ را بخریم، چون پلاکهای ثبتی در تهران خیلی خیلی گران هستند.
سرپرست هیأت کاوش باستانشناسی دوشان تپه افزود: از حدود ۳۰ - ۴۰ سال پیش مشخص شد که یکی از ایستگاههای شاهراه خراسان بزرگ، چند منزل قبل از ری، «ازبکی» است که دارای مواد فرهنگی دوره ماد بوده است که شاید شبیه آنها را در ری میتوانستیم بجوییم. بنابراین از نظر فهم تاریخ معماری و شهرسازی ایران، محوطه ازبکی به پرسشهای اساسی ما درباره شکلگیری معماری دوره هخامنشی و دورههای ماقبل آن و نهادهای حکومتی که میتوانند در این دورهها تکامل پیدا کنند و تاریخ هنر و معماری این دوره، میتواند پاسخهایی بدهد.
او کاوشهای یوسف مجیدزاده در اواخر دهه ۷۰ را که شش فصل ادامه پیدا کرد و دژ مادی، گورستان و سازههای معماری عصر آهن II و III را یافت، یادآور شد و گفت: محوطه ازبکی نماد فرهنگی استان البرز است و مقامات این استان جاهطلبیهای معقولی دارند تا این محوطه را ثبت جهانی کنند، اما ثبت جهانی باید منوط باشد به کیفیت و کمیت اطلاعات علمی. آقای مجیدزاده مقالهها و کتابهایی درباره ازبکی چاپ کردهاند، ولی به هر حال ۲۰ سال از آن زمان گذشته است، ولی دانش در این سالها متوقف نشده است، بهویژه آنکه سختگیریهای یونسکو بسیار نیاز دارد در این زمینه تولید محتوا داشته باشیم. بنابراین قرار شد در این فصل کاوش، بافتهایی را حفاری کنیم و اطلاعات تازهتری را به دست آوریم، کتابهایی را بیشتر به زبان انگلیسی تهیه کنیم تا اهمیت این مجموعه فرهنگی را در سطح بینالمللی مطرح کنیم، تولید محتوا داشته باشیم تا پرونده فربه و شایستهای برای ثبت جهانی محوطه ازبکی تهیه شود. ازبکی به شکل بالقوهای این ارزش را دارد، به دلیل بافت معماری که در تپه ازبکی پیدا شده است و تنوع فرهنگی که در دیگر تپههای اقماری آن وجود دارد و مجموعهای از تطور فرهنگی این بخش از ایران را از هزاره ششم و هفتم قبل از میلاد تا اواسط دوره اسلامی، تیموری و صفوی میتواند کامل کند.
ملکزاده ادامه داد: آقای مجیدزاده در کارگاهی که بقایای آن هنوز موجود است سه لایه معماری معرفی کرد؛ معماری مادی و دو لایه معماری سفال خاکستری. ما هم در جستوجوی نمونههای شبیه آن، یک کارگاه جدید در «دوشان تپه» باز کردیم و در لایههای بالایی بافت معماری مربوط به کوچنشینان را یافتیم و بعد به یک لایه معماری مستحکم رسیدیم که یک ضلع هفت متری دارد و احتمالا یک ضلع هفت متری دیگری هم باید داشته باشد و احتمالا فضای بزرگی است که تا این مرحله از کاوشها، سه ونیم متر از ارتفاع آن هنوز زیر خاک است. براساس شناخت از معماری این دوره و حفاریهایی که در نوشیجان و زیویه داشتیم، احتمالا بلندی این دیوار حدود ۱۰ متر باشد.
این باستانشناس معتقد است: این سازه معماری با چنین عظمتی را مردم عادی مادی نمیتوانستند ساخته باشند، احتمالا نهادی آن را ساخته است. ما امیدواریم در فصلهای آینده کارگاههای بعدی را باز کنیم تا پلان این ساختمان کاملا شناخته شود. اگر معبری را شناسایی کنیم و بتوانیم بافت شهری این محوطه را بازسازی کنیم، برگ جدیدی به تاریخ معماری ایران اضافه کنیم.
ملکزاده درباره شگفتی کاوش در دوشان تپه (محوطه ازبکی) گفت: ما در جستوجوی بقایای عصر آهن III یا ماد، کاوشهای دوشان تپه را آغاز کردیم، ولی به سازهای دست یافتیم که با توجه به موارد مشابه احتمال میدهیم معماری آن به دوره هخامنشی مربوط باشد، به دلیل اینکه خشتهای هخامنشی مربعشکل است و ما در دوشان تپه خشتهای ۳۵ در ۴۰ سانتیمتر یافتهایم. امیدواریم آزمایشهای کربن ۱۴ و OSL به تاریخگذاری این محوطه کمک کند. اگر چنین باشد به توالی استقراری که آقای مجیدزاده قبلا معرفی کرده بودند، یک دوره تاریخی میتوانیم اضافه کنیم.
به گفته سرپرست هیأت کاوش باستانشناسی دوشان تپه، هنوز کاربری معماری یافتهشده مشخص نشده است. اما در پلان این دوره، دیوارهای موازی شناسایی شده و براساس ژئو رادار و ژئو فیزیک، که انجام شده، اتاقهایی با راهرویی احتمالی شناسایی شده است، و با درنظر گرفتن نتیجه کاوشهای محوطههای مشابه، اگر چنین باشد احتمالا با یک انبار در دوشان تپه مواجه باشیم.
نظر باستانشناسان بر این است که اگر سازه معماری یافتهشده انبار باشد احتمالا تأسیسات حکومتی دیگری باید در نزدیکی آن وجود داشته باشد.
ملکزاده به برخی مواد یافتهشده از این فصل کاوش اشاره کرد و افزود: در دوشان تپه استخوانهای جانوری پیدا شده است که پس از مطالعه آن میتوانیم بازسازی معیشت آن دوره را انجام دهیم. به نظر میرسد آنها گاوهای بزرگ اهلی داشتند. همچنین گیاهباستانشناسی انجام شده است تا دریابیم از چه گیاهانی در آن دوره استفاده میکردند. در این محوطه جو دوسر و جو اهلی پیدا شده است.
این باستانشناس در پاسخ به این پرسش که در این فصل از کاوشها آیا تبلت و خطی یافت شده است؟ گفت: متاسفانه در معماری این دوره حتی در تخت جمشید هم به غیر الواح سلطنتی، تبلتی پیدا نکردهایم. خیلی خوششانس خواهیم بود اگر مدرک نوشتاری پیدا کنیم، اما فقط این موضوع برای ما مهم نیست، پلان، یک دنیا اطلاعات مهم به ما میدهد و اگر معبری در فضاهای اطراف آن پیدا کنیم میتوانیم براساس بازسازی شیوه چیدمان فضاهای معماری به سمت بازسازی طبقات اجتماعی و موضوعات مربوط به آن برویم.
سرپرست هیأت کاوش باستانشناسی دوشان تپه همچنین درباره کاوش در «جیران تپه» یکی دیگر از هفت تپه اقماری محوطه ازبکی، اظهار کرد: دو کارگاه کوچک برای تکمیل مطالعات باز کردیم، چهار گور عصر آهن و چند گور اسلامی شناسایی شد. امیدواریم با مطالعات باستان استخوانشناسی و ژنتیک به نتایج بیشتری از این محوطه دست یابیم.
ملکزاده درحالیکه پایان این فصل کاوش در این محوطه باستانی اعلام شده است، درباره ادامه کاوشها، اظهار کرد: هنوز معلوم نیست کاوشها تا چند فصل دیگر ادامه یابد، ولی پیشبینی میشود این محوطه به پنج فصل کاوش نیاز داشته باشد، کمتر از آن امکانپذیر نیست. آقای مجیدزاده در محوطه ازبکی حدود شش فصل کاوش کردند و در برخی فصلها حدود ۳۰۰ کارگر داشتند، درحالیکه ما در این فصل کمتر از ۲۰ کارگر داشتیم که وسط حفاری، قهر کردند و رفتند، چون حقوق نگرفتند و ما از نیروی داوطلب جوان باستانشناس استفاده کردیم.