به گزارش ایران اکونومیست، یکی از ترفندها و روشهایی که دنیای غرب برای پیشبرد اهداف خود در نظام بینالملل و تحقق خواستهها و تصمیمات خویش در کشورهای هدف که عمدتاً کشورهایی با گرایش مستقل و آزادیخواه هستند؛ در پیش میگیرد، بهرهگیری از ظرفیت رسانههای ملی و بینالمللی همسو و وابسته به خود است که اصطلاحاً از آن به امپریالیزم رسانهای غرب نیز یاد میشود. بدین معنا که این رسانههای وابسته به دنیای غرب موظفاند افکار عمومی دنیا و همچنین کشور هدف را با نیات و تصمیمات قدرتهای غربی همسو کنند. این رسانههای غربی برای انجام مأموریت خویش راهکارها و شگردهای مختلفی را در قالب جنگ روانی، شناختی و ... به کار میبرند. ایجاد هراس و ترس از کشور هدف در ذهن جامعه بینالمللی و دیگر کشورها همچون پروژه ایران هراسی در خاورمیانه، القای ناامیدی و یأس در اذهان عموم افراد کشور هدف نسبت به افق پیش رو و آینده کشور و ناکامی دولتمردان در پیشرفت و توسعه کشور، در قالب جنگ شناختی که در مورد ایران خودنمایی میکرد؛ ازجمله این روشها و برنامه ها برای همسو کردن مخاطبین با اهداف و نقشههای دولتمردان غربی است. با پیروزی انقلاب اسلامی و به خطر افتادن منافع قدرتهای بزرگ و در رأس آن آمریکاییها در ایران و منطقه خاورمیانه و پس از ناکامی آنان در سایر نقشهها و سناریوهایی که برای انحراف در انقلاب به کاربردند؛ حمله نظامی به ایران با تحریک صدام در دستور کار قرار گرفت. در این میان نقش رسانههای غربی و بهویژه انگلیسی در آمادهسازی افکار عمومی در سطح داخلی ایران، منطقهای و جهانی برای همسویی با جنگ و مدیریت فضای رسانهای جنگ به نفع صدام، از اهمیت ویژهای برای موفقیت صدام و حامیان غربیاش برخوردار بود. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درصدد است نقش این رسانهها را در شروع و مدیریت جنگ تحمیلی هشتساله، برگرفته از کتاب «نقش آلمان و انگلیس در طولانی شدن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» در چند محور ارزیابی نماید. ترسیم چهره منفی از ایران یکی از حربههای کشورهای غربی بهمنظور تغییر موازنه قدرت به ضرر ایران در طول جنگ، تلاش برای ترساندن کشورهای منطقه از حکومت نوپای اسلامی و درعینحال ضعیف نشان دادن ایران در بین افکار عمومی داخلی و بینالمللی بهمنظور ایجاد ائتلاف مخالف ایران در منطقه برای کمک به رژیم صدام بود. برای نمونه پس از فتح خرمشهر، دستگاههای تبلیغاتی کشورهای غربی (انگلستان) هدف ایران را از ادامه جنگ، کنترل دستگاههای دولتی و کنترل ارتش و از بین بردن احتمال کودتای ارتش توصیف میکردند همچنین دستگاههای تبلیغاتی بریتانیا بهویژه بیبیسی متعاقب پیروزیهای ایران در بیرون راندن متجاوزان بعثی از مناطق اشغالی خوزستان، میکوشیدند ایران را جنگافروز نشان دهند. این رادیو در گزارشی درباره تمایلات توسعه طلبانه ایران اظهار کرد: برخی از رهبران مذهبی ایران از آزاد ساختن اماکن مقدس عراق نظیر نجف و کربلا سخن گفتهاند. یا در سالهای پایانی جنگ خبرگزاری رویترز و سایر خبرگزاریها بر خصومت تاریخی ایرانیان با اعراب، تلاش برای تشکیل مجدد امپراطوری بزرگ ایران در دوره باستان، حفظ قدرت و جلوگیری از سرکشی برخی از جناحهای نزدیک به قدرت، ممانعت از وقوع کودتای نظامی، سرکوب مخالفان داخلی، پوشش نهادن بر مشکلات داخلی ایران و صدور انقلاب اسلامی، بهعنوان دلایل ادامه جنگ توسط ایران تأکید میکردند. تلاش برای تضعیف روحیه مردم و وجهه ارتش ایران دستگاههای تبلیغاتی غرب از همان ابتدای جنگ با در پیش گرفتن رویکردی مغرضانه از طریق بزرگنمایی موضوعاتی مانند ضایعات جنگ، بیکفایتی مسئولان ایران، ترسیم آینده تیرهای که در انتظار مردم ایران است و ...، نقش خود را در بیانگیزه کردن مردم برای ادامه جنگ و دفاع از کشور ایفا کردند. بهعنوان نمونه روزنامه نیویورکتایمز در مقالهای درباره وضعیت ایران و عراق نوشت: از زمان افتادن مملکت به دست آخوندها، ایران دیگر اهمیت و قدرت خود را در منطقه ازدستداده است و عراق که در زمان شاه جرئت تکان خوردن نداشت، حالا میخواهد آقای خلیجفارس شود. همچنین یکی از ابعاد جنگ رسانهای و تبلیغاتی دولتهای غربی در آستانه تهاجم نظامی عراق، تلاش برای ایجاد تفرقه داخلی در ایران بهویژه از طریق ایجاد حس بدگمانی به وفاداری ارتش و نیروهای مسلح به آرمانهای نظام نوپای اسلامی از طریق تبلیغات مسموم در سطحی گسترده بود. برای نمونه، خبرگزاری آسوشیتدپرس ضمن گزارش سرمقاله روزنامه دیلی اکسپرس لندن در خصوص جنگ تحمیلی، احتمال کودتای ارتش را مطرح و اعلام کرد: توانایی ارتش ایران، بهویژه نیروی هوایی در مقاومت در برابر تجاوز عراق که دور از انتظارات غربیها بود، نشان داد که نیروهای ارتش هنوز از افسران آموزشدیده برای سرنگون کردن حکومت اسلامی برخوردارند. در مرحله دوم جنگ نیز که با پیروزیهای چشمگیر ایران توأم بود، تلاش میکردند با تحریف و وارونه جلوه دادن این پیروزیها، مردم را از ادامه جنگ با عراق ناامید کرده و زمینه تفرقه بین نیروهای نظامی ایران و ازجمله ارتش و سپاه را فراهم کنند. برای نمونه بیبیسی فارسی درباره عملیات ثامنالائمه (ع) که به شکست حصر آبادان منتهی شد، اعلام کرد: ایران مدعی پیروزی در عملیات دیروز شده است؛ اما عراق این دعوی را رد کرده و بیان میکند؛ در واقع به علت بروز جنگ دیروز، محاصره آبادان را تنگتر کرده است. بیبیسی همچنین در گزارشی در خصوص عملیات فتح المبین، ابتدا اجرای عملیات بزرگی را که ایرانیان از آن سخن میگویند تکذیب کرد و در شرایطی که عراق در این عملیات ۲۵ هزار کشته و مجروح و ۱۵ هزار اسیر داده بود، در انتهای این عملیات اعلام کرد که عراق در این درگیریها ۲۹ تلفات داشته است. در مرحله سوم و سالهای پایانی جنگ تلاش رسانههای غربی برای تضعیف روحیه و افکار عمومی ایرانیان فقط به بزرگنمایی از توان لجستیکی و تسلیحاتی عراق اختصاص نداشت؛ بلکه برای بزرگنمایی ضعف لجستیکی ایران و تحریم تسلیحاتی کشورهای شرق و غرب علیه ایران، برای بازداشتن رزمندگان و نیروهای نظامی ایران از ادامه جنگ میکوشیدند. این رسانهها از ناموفق بودن ایران در خرید موشکهای برد بلند، به نتیجه رسیدن کوشیدن ایران برای خرید جنگندههای میگ ۱۹ چینی به دلیل اعمال فشار آمریکا به چین، نفروختن مهمات و لوازمیدکی کره جنوبی به ایران با دستور آمریکا و ضعف تسلیحاتی نیروهای ایرانی سخن میگفتند. تلاش برای تحریک افکار عمومی عراق برای ورود به جنگ (ایران هراسی) در راستای آمادهسازی افکار عمومی عراق بهمنظور ورود به جنگ با ایران، علاوه بر تبلیغات گسترده دستگاه رسانهای رژیم بعث و طرح ادعاهایی مانند توسعهطلبی ایران، نزاعهای تاریخی اعراب و ایرانیان، دفاع از ملتهای عربی در برابر تلاش ایران برای صدور انقلاب و ...، برخی از رسانههای غربی نیز همصدا با رژیم بعث و با طرح مضامین مشابه، درصدد تبلیغ اندیشه واهی توسعهطلبی ایران برآمدند. برای مثال بیبیسی از ایران با عنوان رژیم عقبماندهای که با عوامل مرتجع خود تمام منطقه را وارد درگیری کرده است، یادکرد. این رسانه در تحلیل دیگری از احتمال حمله ایران به تأسیسات نفتی خلیجفارس و اینکه در صورت سقوط عراق، عربستان هدف بعدی ایران خواهد بود، خبر داد. در ادامه جنگ نیز رسانههای غربی برای حفظ روحیه مردم و نیروهای عراق در مقطع دوم جنگ که با شکستهای سنگین ارتش این کشور توأم بود، به مجموعهای از تبلیغات شامل سکوت در برابر شکستهای ارتش عراق و در مواقعی وارونه جلوه دادن پیروزیهای ایران متوسل شدند. در راستای این سیاست، این رسانهها با طرح موضوعاتی نظیر مناقشات و درگیریهای سیاسی داخل ایران، تشتتهای داخلی ایران، فرستادن کودکان ایرانی به جبههها، عقبماندگی تکنولوژی نظامی ایران از عراق و ...میکوشیدند پیروزیهای ایران بر عراق را ناچیز بشمارند و به ارتش و مردم عراق برای حفظ پایداری در برابر ایران روحیه دهند. تلاش برای قومی کردن جنگ رسانههای غربی همسو با تبلیغات حکومت بعث عراق، ضمن ترسیم تهدید ایران برای سایر کشورهای عرب، ضرورت قومی شدن جنگ را نتیجه میگرفتند. برخی از این رسانهها با تأکید بر کمکهای تسلیحاتی که در اختیار کشورهای عرب قرار میگرفت، اعلام میکردند این کشورها در صورت به خطر افتادن وضعیت عراق، علاوه بر کمکهای اقتصادی و نظامی و سیاسی، با اعزام نیرو به کمک عراق بشتابند. رادیو آمریکا به نقل از روزنامه کریستین ساینس مانیتور در این زمینه اعلام کرد: این هفته با پیروزی سریع ایران در خرمشهر پایان یافت؛ اما اگر ایران به داخل خاک عراق پیش یرود، اردن، مراکش، عربستان سعودی و مصر احتمالاً با اعزام نیروی نظامی به کمک عراق میآیند. تحریف ماهیت جنگ در جنگ تحمیلی و در راستای وارونه جلوه دادن اهداف دفاعی ایران، رسانههای غربی با تلاش برای تحریف واقعیت جنگ ایران و عراق و تجاوز دشمن بعثی به خاک ایران، میکوشیدند با فروکاست دفاع مقدس به جنگی توسعه طلبانه، ایران را مهاجم اصلی جلوه دهند. برای نمونه، بیبیسی با طرح مضامین تفرقهافکنانه در بین مسلمانان، از دشمنی حکومت شیعی ایران با حاکمان سنی مذهب بغداد خبر داد. رسانههای آمریکایی نیز در تحلیلهای خود از کوشش دو رقیب (ایران و عراق) برای مطرحشدن با عنوان قدرت اول خلیجفارس، تلاش ایران درگرفتن انتقام شکست قادسیه و دعوای شخصی میان دو رهبر مستبد برای تحریف ماهیت جنگ استفاده میکردند. تلاش برای تحکیم قدرت صدام تلاش برای تحکیم قدرت صدام در طول جنگ، نکته دیگری است که رسانههای غربی بر آن تأکید داشتند. برای نمونه، نشریه اکونومیست طی تحلیلی دراینباره نوشت: اگرچه حکومت صدام اختناق آمیز است، اما اکنون وی بهعنوان رهبری که در جنگ با ایران، عراق بدان نیازمند است، شناخته میشود. در تحلیلی دیگر برای اثبات دیندار بودن صدام و ایجاد کیش شخصیت برای وی، روزنامه انگلیسی گاردین از کمک مالی صدام به اماکن مقدسه شیعیان و رسیدن تبار وی به امام علی (ع) یاد میکند. بنابر این گزارش میتوان گفت؛ فارغ از دورههای مختلف جنگ، در رسانههای انگلیس و انگلیسیزبان، نوع آشکاری از ضدیت با ایران به چشم میخورد. این ضدیت بیش از آنکه به وضعیت میدان جنگ ربط داشته باشد، بیشتر تحت تأثیر بدبینی به دولت انقلابی شکل گرفت؛ بهویژه اینکه این دولت به دلیل مذهبی بودن، با ایدههای دولتی رایج آن دوره متفاوت بود... همچنین تقریباً همه کشورهای غربی، با شدت و ضعف متفاوت، روابط خوبی با ایران پیش از انقلاب داشتند و سرنگونی رژیم شاه، از این بابت نیز سبب تقویت بدبینی به ایران شده بود. بهطورکلی میتوان گفت در طول جنگ ایران و عراق، سرفصلهای مشترکی در ارتباط با مواضع رسانههای انگلیسی و غربی به جنگ ایران و عراق وجود دارد و میتوان گفت رسانههای انگلیسی، عاملی مهم در ایجاد تصویر جهانی از جنگ، علیه ایران بودند و نقش بسزایی ایفا کردند. منبع: حجر اردستانی، سید مهدی موسوی شفایی، نقش آلمان و انگلیس در طولانی شدن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، نهران ۱۴۰۲، صفحات ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۶۳، ۱۶۴، ۱۶۵، ۱۶۶، ۱۶۷، ۱۶۸، ۱۷۳، ۱۷۵، ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۸۱، ۱۸۲