به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، در ادامه حملات جنایتکارانه صیهونیستها به مردم غزه و هدف قراردادن بیمارستان خصوصی المعمدانی در مرکز غزه، جایی که صدها خانواده کوچ کرده از حملات هوایی رژیم صهیونیستی به حیاط آن پناه آورده بودند. بیش از هطزار فلسطینی شهید و مجروح شدند. این حمله موجی از خشم و انزجار را در کشورهای اسلامی و جهان علیه رژیم صیهونیستی ایجاد کرد.
شاعران فارسی زبان نیز در اقدامی خودجوش با محکوم کردن این جنایات در سرودههای خود با مردم فلسطین ابراز همدردی کردند. برخی از این سرودهها به شرح ذیل است:
زهرا آراستهنیا:
نفرین به صهیونیزم
این ظلم قرار نیست حاشا بشود
این دفعه مگو فقط تماشا بشود
این طبق همان حقوق خودخوانده یتان
جرم است و تو مجرمی که رسوا بشود
در لحظه انفجار خود را کشتی
تا دیو درون تو هویدا بشود
آن کودک بیمار که خونش جاریست
توفنده به هر کودک فردا بشود
آواز حماسی شکست ظلمت
در حنجر مادرانه لالا بشود
هر شعله خشم ماست دامنگیرت
خشمی که رها به سمت حیفا بشود
موشک بشود نفسنفسهامان هم
تا پرچم انتقام بالا بشود
امشب تو دویدهای به اضمحلالت
کم مانده دگر که مرگت امضا بشود
میلاد عرفانپور:
از داغ سنگین هزار و صد شهید بیمارستان غزه...
فریاد عطش...سوختن چلچلهها...
افتاده میان سر و تن، فاصلهها...
میگفت گلوسوخته بیمارستان:
این حرملهها حرملهها حرملهها...
علیرضا قزوه:
«از یک دادگاه رسمی خیابانی»
درخت سیب را میآوردند
با دستبند
به جرم اینکه چرا
سیبهایش را
چون سنگ پرتاب کرده است!
درخت پرتقال را میآورند
به جرم اینکه چرا
میوههای امسالش خونین است
درخت زیتون را میآورند
به جرم اینکه چرا
یک در میان گلوله به دنیا آورده است!
دادگاه رسمی است!
متهم موجی است که به او ایست دادند
و نایستاد
متهم کبوتری است
که از قبّةالصّخره نرفت
متهم گنجشکی است
که زبان عبری نمیداند!
دادگاه رسمی است!
متهم درخت «سدرةالمنتها»ست
و جادهای که به معراج میرود
متهم، تمام سنگ قبرهایند
که «بسمالله» دارند
و تمام مادران
که در شکمهاشان
فرزندانی دارند
سنگ در مشت!
رضا نیکوکار:
جمعه موعود
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امید به فردای فلسطین داریم
قدس از سیطرۀ کفر رها میگردد
عاقبت حاجت مظلوم روا میگردد
آفتاب از پس این ابر برون میآید
نوبت عاشقی و فصل جنون میآید
قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
«نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد»
خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست
قبلۀ اول عشق است که در بند شماست
بهراسید که مهدی ز سفر میآید
صبر ایوبی این قوم به سر میآید
خالی از عاطفهاید و تهی از احساسید
بهراسید شمایی که خدانشناسید
بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است
به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست
آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست
نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است گرفتار ابابیل شوید
گرچه ابریست هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است
میرسد جمعه موعود و سواری از راه
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
فاطمه ناظری:
بیداری
بیدار شو غزه که بغضت آخرین سنگ است
بیدارشو،بیدارشو،بیدارشو! جنگ است
روشن بکن تکلیف این جنگ جهانی را
برهم بزن ،قانون این دنیای فانی را
از سایه موسای تو بدجور می ترسند
این نامسلمانها همه از طور میترسند
از خندههای کودکان تو هراسانند
از خواب یوسفهای تو هرشب پریشانند
کودککشی رسم سیاه قوم اسراییل
باید بخوانم فاتحه بر آبهای نیل
این سرزمین ،دریا و هامونش مبارک بود
قرآن خودش شاهد که زیتونش مبارک بود