به گزارش ایران اکونومیست، عبدالرحمن وهابزاده، چهره ماندگار میراث فرهنگی درباره اهمیت جشنوارههای فرهنگی و رسانهای بیان کرد: جشنوارهها مراسمی زنده هستند، در یادها میمانند و به خاطره تبدیل میشوند. جشنوارهها تاثیرگذارترین عامل برای تبلیغات یک ایده و منظور هستند، منتها در این عصر (قرن ۲۱، دوران دیجیتال و هوش مصنوعی) و تغییر روش زندگی و دغدغههای مردم بهویژه نوجوانان و جوانان برپا کردن مراسمهایی به نام جشنواره میتواند به ترویج یک فکر یا زنده کردن سنتهای از بین رفته یا در حال از بین رفتن کمک کند.
او اضافه کرد: به نظر من جمع کردن عدهای برای آموزش، یادآوری یا تبلیغ هدفی خاص (میراث معنوی) مستلزم تامل، تفکر و هزینه است. با توجه به نگرانیهای نوجوانان و جوانان در این زمانه در جهان به طور عام و در ایران به طور خاص راههای خاص میطلبد.
این پیشکسوت مرمت که به مناسبت برگزاری جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی، گفتوگو میکرد، ادامه داد: مکان جشنواره، راحتی محل و دسترسی مناسب به محل مهم است. فضای جشنواره باید آنچنان شاد باشد که خاطره آن در ذهن ماندگار شود. با توجه به کمتوان بودن (توان مالی) اقشاری که میخواهیم برای این هدف گردهم آوریم، آموزش بدهیم یا پیامی تلقین کنیم احتیاج به هزینه مالی ندارد.
او همچنین برای پیشنهاد گفت: باید استادکاران شناخته شوند؛ جا و مکان و حقوق در سفرهایی که به انگیزه این جشنوارهها برگزار میشود، پیشبینی شود. مثلاً در منطقه اورامانات در کردستان به علت داشتن طبیعت سخت در ماههای زمستان و نبودن دسترسی به شهر در خود و با خود زندگی کرده و از کفش تا لباس تا خوراک و آذوقه زمستانی خودشان را تهیه کردهاند. جانماز، جاجیم و تمام بافتنیها و ابزارآلات اولیه از ابداعات خودشان بوده است که حال بیشتر یا به تاریخ پیوسته یا در حال موت است، میتوان بعضی از استادکاران این خطه را برای آموزش به جشنواره آورد و کارگاه گذاشت.
وهابزاده افزود: در تبریز انواع ابزارآلات مربوط به فرش به طور سنتی تهیه شده است. از ساز سنتی عاشیقی فقط چند نفر زنده ماندهاند که هنوز ساز میسازند. انواع آشهای محلی و غذاهای سنتی (دلمه، کوفته تبریزی و...) در مصاف با فستفودها شکست خوردهاند، جمع کردن این استادکاران و تر و خشک کردنشان هزینه دارد.
او همچنین اهمیت این جشنوارهها را در زنده نگهداشتن این سنتها و در صورت امکان رایج کردن دوباره آن دانست و اظهار کرد: هنوز بعضی از این پندها و حرفهها میتواند در این زمانه به مصاف نوآوریهای بیمعنی برود. رسانهها میتوانند در اطلاعرسانی زحماتی که کارشناسان و عاشقان میراث فرهنگی سرمایهگذاری میکنند، کمک کنند تا پایدار بمانند.
این چهره ماندگار میراث فرهنگی درباره چگونگی جلب مشارکت مردم برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس و ملموس، با ابزارهای هنری و رسانهای، گفت: جذابیت جشنواره، سرمایهگذاری میراث فرهنگی، تعیین محل، شاد بودن جشنواره، تساهل مقامات با مردم در جریان و زمان برگزاری جشنواره، پذیرایی مناسب از بازدیدکنندگان مخصوصاً آنهایی که از راه دور میآیند باید به نحوی باشد که مردم مشارکت کنند، استقبال کنند، مردم جشنواره را مردمی بدانند، حتیالامکان نظارت دولت و مدیریت دولت نامرئی باشد. خوشبختانه عملکرد میراث فرهنگی تا به حال با مردم تنشآفرین نبوده است.
او افزود: وقتی زمینه برگزاری جشنواره، اسکان، دعوت استادکاران و تساهل دولت مناسب باشد، مشارکت مردمی خوب میشود، آن وقت است که رسانهها (رادیو، تلویزیون، روزنامهها) به میدان میآیند و مفید واقع میشوند.
وهابزاده تاکید کرد: فراموش نشود بازتاب افکار عمومی خیلی قویتر از رسانههاست و مردم میتوانند خودشان مناسبترین رسانه باشند.
او ادامه داد: در مصوبه یونسکو آواز و رقص یکی از مهمترین عوامل میراث ناملموس است. باید با مقامات مذاکره کرد بعضی از رقصهای محلی و بعضی از آوازهای محلی و لالاییهای مادران مناسب است و یا برای ساختن بعضی از سازها و نواختن بعضی سازها مجوز گرفت.
این چهره ماندگار میراث فرهنگی درباره چرخشی شدن مکان برگزاری جشنواره، اظهار کرد: این جشنواره سال گذشته در یزد بود، امسال در قزوین خواهد بود. مردمان یزد به علت کویری بودن و مردمان قزوین به علت منطقه متفاوت دارای عادات، سنن، خوراک، لهجه، آواز و رقص متمایز هستند. البته که ما همه ایرانی هستیم و اشتراکات و تفاهمهایی با هم داریم.
او اضافه کرد: ایران یک رنگینکمان خدادادی است و هر استانی طعم و رنگ و بوی خودش را دارد که باید بشناسیم و بشناسانیم.
وهابزاده در ادامه نقش رسانهها را در معرفی و شناسایی میراث فرهنگی مهم دانست و اظهار کرد: خیلی از کشورها که نفت و گاز و طلا ندارند از درآمدهای گردشگری امور مملکت را مدیریت میکنند. ما به عللی غفلت کردهایم و خیلی جدی وارد این مبحث نشدهایم. البته ما نوع جذب گردشگریمان فرهنگی است، به واسطه اسلامی بودن مملکت نمیتوانیم از نوع گردشگری ترکیهای یا فرانسوی یا اسپانیایی داشته باشیم و از همین حالا باید به فکر تقویت و یا به وجود آوردن پایههای آن باشیم که اولین آن میتواند جذب و بهکارگیری استادکاران هنوز زنده هنرهای متروکه و در حال مرگ در مناطق دورافتاده باشد، شاید هنوز دیر نشده است، ولی باید جدی بود. هنوز خیلی از هنرها، صنایع و حرفههای بومی در حال مرگ میتواند دوباره احیا شود و برای تبلیغ و آموزش مفید باشد.
این کارشناس میراث فرهنگی، همچنین استفاده از استادکاران برای انتقال تجربه در فضای مناسب عینی و عملی را برای غنیترن شدن محتوای جشنوارهها پیشنهاد کرد و در ادامه گفت: مشارکت مردم در صورتی با استقبال روبهرو میشود که مردم در آن جشنواره احساس خودی بودن کنند، راحت باشند، امکانات اولیه فراهم باشد، دستاندرکاران (استادکاران و همکاران) با رغبت پذیرایی کنند، جشنواره خودمانی باشد و هیچکس احساس بیگانگی نکند و اما مهم این است که این جشنواره و جشنوارههای بعدی راه صافکن هستند، پایه و مقدمات جشنوارههای بعدی و آتی خواهند بود. خیلی مماشات میخواهد.