«عجب! ما منحطیم! عجب!» این یک بخش کوچکی از مناظره طولانی مسعود درخشان، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با موسی غنینژاد، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف بود که یک بخش چند دقیقهاز این گفتوشنود در شبکه مجازی دست به دست شد. شاید الان بپرسید چرا پس از یک ماه سراغ این ماجرا رفتیم؟ بحث ما نه مفهوم انحطاط است، نه آداب مناظره، نه اقتصاد. بحث ما گستردگی مضامین پخش شده در تلویزیون است.
بگذارید یک مثال ملموستر بزنم، به یاد دارید که چند هفته پیش یک نفر در یک برنامه تلویزیونی به شوخی درباره خیانت پرداخت و این ماجرا چقدر واکنش منفی داشت؟ یه یک ماه و نیم قبل بازگردیم، مهران رجبی در یک برنامه ترکیبی که از شبکه سه سیماپخش میشد؛ بخشی از ترانه فولکلور «شاره جان» استاد برجسته موسیقی نواحی، سهراب محمدی، پخش و از یک شرکتکننده خواست تا صدای او را تقلید کند. اتفاقی که منجر به توهین به ساحت موسیقیدانی شد که آخرین بازمانده بخشیهای خودبند کرمانج شمال خراسان بود و این اتفاق واکنش منفی بسیاری به همراه داشت.
به دو ماه و نیم قبل برویم، حامد سلطانی در ویژه برنامه نوروزی خود امیر خیام را دعوت کرده بود در حالی که نمیدانست او کیست و در نهایت هم با واکنش تند این مهمان برنامه مواجه شد و این موضوع باعث شد انتقادات منفی زیادی به این مجری وارد شود.
بازهم به عقبتر میرویم، ویژه برنامه شب یلدا سال ۱۴۰۱ بود، سامان گوران مجری برنامه بود و در بخشی به ابو الفضل پورعرب که همگی دور یک کرسی نشسته بودند گفت: «باعث افتخار من است که با شما زیر یک پتو هستم.» همان موقع هم پورعرب به این مجری تذکر داد که حد خودش را نگه دارد و مقابل آنتن زنده هر کلامی را به زبان نیاورد. این ماجرا هم انتقادات زیادی به همراه داشت.
فکر کنم تا اینجای کار متوجه شدهاید که قرار است درباره چه موضوعی صحبت کنیم، اینکه تلویزیون در سالهای اخیر برنامهای که نظر عام جامعه را جلب کند و در فضای مجازی دست به دست شود، نداشته، مگر با سویه منفی. در واقع مدت زیادی است که دیگر با رویکرد مثبت بخشی از یک برنامه تلویزیونی مخصوصا در شبکه اجتماعی دست به دست نمیشود.
اتفاقی که همیشه وجود داشت
این اتفاق همیشه وجود داشته؟ بله، اما سویه مثبت و منفی یک برنامه باهم مورد توجه قرار میگرفت اگر حرف از «خندوانه» بود هم تبلغات آدامس رامبد جوان مورد توجه قرار میگرفت، البته از سویه منفی آن هم تکهها و حرفهای تاثیرگذار مهمانان برنامه و شوخیهای جنابخان. اگر تبلیغات و اسپانسر گرفتن مهران مدیری برای برنامه «دورهمی» مورد نقد قرار میگرفت برخی از شوخیها و حرفهایی که در این برنامه زده میشد هم مورد توجه واقع میشد. این مثال درباره «نود» عادل فردوسیپور و «کتابباز» سروش صحت هم صدق میکند.
اما در حال حاضر نوک پیکان نقد برای بررسی ابعاد منفی یک خطا در برنامه تلویزیونی است که یکی از دلایل آن ایجاد دو دوستگی بین مخاطبان تلویزیون است که به واسطه نگاههای سیاسی ایجاد شده و باعث کاهش نسبی مخاطب شده است.
در مقابل هرقدر تمام دوربینها آماده ضبط کوچکترین خطا در تلویزیون است، دستها آماده کف زدن برای برنامههای شبکه نمایش خانگی است.
یکی از دلایل آن هم مشخص است، همان کسانی که در برنامه «همرفیق» شهاب حسینی میدیدیم، روزگاری جایشان روی آنتن تلویزیون بود، هنرمندانی که حالا در «مافیا» و «پدر خوانده» و «ناتو» شبکه نمایش خانگی حضور دارند، در گذشته مهمان احسان علیخانی میشدند و روی آنتن زنده تلویزیون میرفتند.
مسلئه فعلی اما، این است که چرا تلویزیون با بودجه چند هزار میلیارد تومانی توانایی ساخت این برنامهها را ندارد؟ آن هم در شرایطی که پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما، در صحبتهای اخیر خود به تربیت چهرههای جدید در صداوسیما اشاره کرد و گفت: «تربیت و کشف چهرههای جدید اتفاق افتاده، من اسم نمیبرم اما در این مدت اخیر و در ماههای بعد از فتنه، چهرههای جدیدی کشف شدهاند و اتفاقاً تبدیل به سلبریتی شدهاند. منتهی سلبریتیهای ارزشی. چه بسا اصلاً بین خود شما افرادی باشند که قابلیت داشته باشند دو روز دیگر به صداوسیما بیایند و سلبریتی شوند؛ بنابراین ما باید کشف و تربیت کنیم و البته جذب هم داشته باشیم برای چهره هایی که رابطهشان را قطع نکردند و میخواهند در خدمت مردم باشند.»
جای مهران مدیری و رامبد جوان به حامد سلطانی و مهران رجبی رسید/ چهرههای تلویزیون در شبکه نمایش خانگی
نامهایی که در تلویزیون نمانده
اما بر خلاف نظر رییس سازمان صداوسیما در حال حاضر نامی در تلویزیون نیست که مخاطب به خاطر آن حاضر باشد دست از شبکه نمایش خانگی بکشد یا دست کم حق انتخاب داشته باشد چون چهرهترین کسانی که برنامههای تلویزوین را اجرا میکنند، مهران رجبی و حامد سلطانی هستند که باز هم در قیاس با مجریان قبلی تلویزیون محبوبیت و مقبولیت آنها را ندارند.
پیرو همین عدم حضور هم رئیس صداوسیما که در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) حاضر شده بود، درباره فعالیتهای رسانه ملی پس از قطع همکاری با برخی سلبریتیها توضیح داد وگفت: «سلبریتی واژه مطلقا منفی نیست. ما در درجه اول باید رابطهمان را با چهرهها و افرادی که رابطه خودشان را با فرهنگ خودشان، تاریخ و مردم کشورشان قطع کردهاند، قطع کنیم. تعارف هم نداریم. نمیخواهند دیگر باشند خب نخواهند. اصلاً یک بخش عظیمی از مردم هم بدشان میآید اتفاقا قیافه آنها را ببینند، این طور نیست که فقط آنها بدشان بیاید، مردم هم بدشان میآید که قیافه این آدمها را ببینند. اما در مقابل چهرههایی که به نظر میرسد که شاید به دلیل فشارهای سنگین مجبور شدهاند علیرغم میل باطنیشان در جایی حرفی بزنند، من به جرأت عرض میکنم که ما در را به روی آنها نبستهایم.»
رئیس صداوسیما گفت: «خیلی از آنها (سلبریتیها) به ما مراجعه میکنند و میگویند ببینید در صفحه واتساپ و پیام رسانمان چقدر تهدید به قتل زن و بچه برایمان فرستادهاند. ما مجبور شدیم در جاهایی چیزی بگوییم اما شما میدانید که دل ما با شماست و باز هم حاضریم کار کنیم. من بارها گفتهام درِ صداوسیما به روی کسی که به مردم و فرهنگ مردم احترام میگذارد، باز است. کسی که خودش نمیخواهد بیاید من نمیروم التماس کنم. کسی که خودش همچنان در عالم هپروت و اوهام سیر میکند ما سراغش نمیرویم بگذارید در همان عالم بماند.»
در واقع همین ماجرا است که سبب شده وقتی شبکههای اجتماعی را باز میکنیم چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی انتقاداتی نسبت به برنامه شبکه نمایش خانگی وجود داشته باشد، اما بحثی از تلویزیون نباشد مگر اینکه مرجعیتش را از دست داده، مخاطب ندارد، هنرمند ندارد و قص علی هذا!
منبع: خبرآنلاین