جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 26 - ۱۶ شوال ۱۴۴۵
۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۹

تغییر شکل رسانه‌ای شعر

سعید بیابانکی می‌گوید: شعر به‌عنوان یک رسانه کامل و پرقدرت، ماهیت خود را حفظ کرده؛ اما شکلش تغییر کرده است. در واقع شکل پیام‌رسانی شعر تغییر کرده است. حال این‌که از شعر چه توقعی داریم مهم است.
کد خبر: ۶۲۲۱۰۷

این شاعر در گفت‌وگو با ایران اکونومیست درباره کارکرد رسانه‌ای شعر، اظهار کرد: در دوره اول شعر فارسی، یعنی در دوره قصیده‌سرایی که از عصر چهارم شروع شده تنها رسانه کشور، شعر بوده و رسانه دیگری نداشتیم؛ آن‌هم در اختیار قدرت‌ها بوده. در روزگاری که نه تلویزیونی هست، نه کتابی و روزنامه‌ای هست و نه جهان مجازی‌ای هست، همه کارها را شعر انجام می‌دهد. شاعرانی چون انوری و عنصری که شاعران توانایی هستند، به‌نوعی شاعر رسانه‌ای هستند؛ یعنی شعرشان رسانه‌ای است و البته در اختیار حاکمیت.

او افزود: اشعار دوره قصیده‌سرایی، به لحاظ ادبی آثار قدرتمندی هستند، نمی‌توانید بگویید به درد نمی‌خورند؛ اما درعین‌حال سرشار از اغراق هستند، اغراق‌هایی که اساساً یا مبنایی ندارد و یا بیش از آنچه هست، بیان شده است. این قدرت رسانه‌ای شعر است که در دوره‌های بعدی، کارکرد این قدرت رسانه‌ای شعر تغییر پیدا کرده است.

بیابانکی با اشاره به دوره‌های شعری در ایران از مثنوی و غزل‌سرایی تا عرفان اسلامی و تعلیمی و تربیتی، گفت: همه این‌ها به‌نوعی کارکرد رسانه‌ای شعر است. اما در جاهایی شعر با رسانه‌های دیگری چفت می‌شود که این رسانه موسیقی است یا موسیقی آوازی و یا موسیقی سازی. یکی از قدیمی‌ترین کارکردهای رسانه‌ای شعر که به شکل اثرگذار بیان می‌شود، ماجرای رودکی و شاه سامانی است؛ «بوی جوی مولیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی» که تلفیق شعر و موسیقی و آواز اتفاق افتاده و اثر تاریخی برجای گذاشته است.

این شاعر با بیان این‌که با آمدن روزنامه و کتاب، نقش رسانه‌ای از شعر گرفته شده و به بخش‌های دیگری سپرده می‌شود، توضیح داد: مثلاً بخشی از تعلیم‌ و تربیت به کتاب می‌رود، بخشی به مکتب‌خانه‌ها سپرده می‌شود و هرچقدر به روزگار مدرن نزدیک‌تر می‌شویم و با پیدایش رسانه‌های دیگر، نقش رسانه‌ای شعر کمتر می‌شود. اولین رسانه عمومی اثرگذار در جهان رادیو است، در ایران نزدیک ۸۳ سال است که رادیو آمده است، تلویزیون بعدتر آمد و کم‌کم نقش رسانه‌ای شعر کمتر شد؛ اما شعر برای این‌که نقش رسانه‌ای خود را حفظ کند، خود را با رسانه‌های دیگر چفت می‌کند؛ یعنی به‌جای این‌که شاعری آن را بسراید در پیشگاه شاه بخواند، یا راوی‌ای که صدای قرایی دارد آن شعر را ارائه دهد، در رادیو عرضه می‌شود یا زمانی که موسیقی رواج پیدا می‌کند، شعر خود را با موسیقی چفت می‌کند و بعدها در تلویزیون خوانده می‌شود.

بیابانکی با بیان این‌که معتقد است شعر در روزگار ما و در سال ۱۴۰۲ هنوز هم رسانه است که کارکرد آن تغییر کرده است، تصریح کرد: ممکن است کاری را که رادیو و تلویزیون انجام می‌دهد، شعر نتواند انجام ندهد و کاری را که شعر می‌تواند انجام دهد، رادیو و تلویزیون نتواند انجام دهد یا بتواند؛ اما به نظرم شعر به‌عنوان یک رسانه کامل و پرقدرت، ماهیت خود را حفظ کرده؛ اما شکلش تغییر کرده است. در واقع شکل پیام‌رسانی شعر تغییر کرده است. اما این‌که از شعر چه توقعی داریم مهم است، آیا توقع داریم یک شعار سیاسی را جار بزند، یا توقع داریم یک پیام حکمی را به مخاطب برساند و یا از آن توقع خردورزی داریم. این شکل‌ها کمابیش هست، اما شکل اولیه را از دست‌ داده زیرا رسانه‌های دیگر خیلی بهتر و مؤثرتر هستند.

او همچنین درباره انتشار شعر در صفحه شخصی شاعران در شبکه‌های اجتماعی که خود یک رسانه است و تأثیری که این موضوع بر فروش کتاب شعر گذاشته است، اظهار کرد: جهان مجازی یک ابزار است؛ از زمانی که عرضه متن فارسی در فضای دیجیتال شروع شد، از دوره وبلاگ‌نویسی‌ها تا روی کار آمدن شبکه‌های اجتماعی، شعر آن فضا را بستری در اختیار خود گرفت که بستر انتشار است. فضای دیجیتال مانند یک لوکوموتیو است که می‌شود واگن‌های مختلف به آن نصب کرد و همه شکل واگنی را حمل می‌کند. در واقع این فضا به‌نوعی پیشران است. همه چیز در آن هست و از منظر، فضای مجازی کمی ناپسند است.

 این شاعر ادامه داد: تا پیش از پیدایش فضای دیجیتال، بستر انتشار شعر، کتاب، مجله یا روزنامه بود؛ رسانه کاغذی سردبیر و یا دبیر سرویسی دارد و هر چیزی را چاپ نمی‌کند. هر شعری که به آنجا فرستاده می‌شود یا اگر خودشان پیدا کنند، از یک کارشناس اولیه رد و بعد منتشر می‌شود. در مجلات و روزنامه‌ها به‌ندرت پیش می‌آید شعری بی‌وزن و قافیه و بی‌معنا باشد، یا شعر سرقتی و جعلی باشد، چون کارشناسی وجود دارد که کارش غربال و سبک‌وسنگین کردن شعرهاست. اما با آمدن فضای مجازی این سبک‌وسنگین کردن‌ها حذف شده، به همین دلیل در فضای مجازی شعر غلط زیاد می‌بینید، شعر جعلی زیاد می‌بینید. اگر قیصر امین‌پور را جست‌وجو کنید، غلط‌ترین و جعلی‌ترین شعری که در فضای مجازی به او نسبت ‌داده ‌شده، ابتدا می‌آید. همه هم به آن استناد می‌کنند و در رادیو و تلویزیون هم آن را می‌خوانند و همه چهره‌ها هم آن را حفظ کرده و در برنامه پربیننده هم آن را می‌خوانند و انگارنه‌انگار.

سعید بیابانکی در پایان گفت: فضای مجازی به مرجعی تبدیل شده که مردم به آن اعتماد کنند اما نمی‌توان به مرجعی اعتماد کرد که مشخص نیست چه کسی آن را نوشته و اداره می‌کند. به کتاب و مجله می‌شود اعتماد و استناد کرد. کسانی که می‌خواهند حدیثی روایت کنند، می‌گویند از فلان کتاب مثلاً اصول کافی، جلد فلان، صفحه فلان و سطر فلان. یا داستانی از مثنوی، نسخه فلان، دفتر فلان، سطر فلان. اما زمانی که به صفحه مجازی استناد می‌کنید، مشخص نیست صفحه را چه کسی اداره می‌کند، آیا نویسنده فاضلی است یا اصلاً ربات است. فضای مجازی از این‌ جهت بد است که تمییز دادن درست از نادرست دشوار است. به نظرم این فضا صرفاً ابزاری برای بستر سریع، آنی، بی‌هزینه و بدون ممیزی است که گاه خوب و گاه بد است. من این فضای دیجیتال را نه کامل رد می‌کنم و نه تأیید. به قول حافظ «عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو/ نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند». این فضا خوبی‌هایی هم دارد، بدی‌هایی هم دارد.

 

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار