به گزارش ایران اکونومیست، دکتر علیرضا زالی در نشستی خبری که به مناسبت روز ملی اهدای عضو برگزار شد، اظهار کرد: تقریبا حدود ۴۶، ۴۷ هزار بیمار دیالیزی در کشور داریم و پیش بینی میشود این افراد مرحله پنجم نارسایی کلیه را طی کرده باشند.
وی با بیان اینکه بر اساس آمارهای فعلی میتوان حدس زد پنج برابر بیماران نارسایی کلیه فعلی، در شرف ورود به نارسایی کلیه خواهند بود، در خصوص سختیهای دیالیز و هزینههای آن توضیح داد: فرد در هفته سه بار باید دیالیز کند و علاوه بر اینکه کیفیت زندگی این بیماران افت پیدا میکند، در حوزه اشتغال تقریبا بیکار میشوند چراکه کارفرمایان به چنین فردی که در هفته سه بار باید مرخصی بگیرد و دیالیز کند اغلب کار نمیدهند.
رئیس دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: تقریبا هر سال ممکن است حدود ۷۰۰۰ نیاز جدید به دیالیز پیدا کنیم و سالیانه حداقل ۳۰۰ دستگاه دیالیز نیاز داریم که به مدار اضافه کنیم و ۲۰۰ دستگاه دیالیز موجود نیز باید بازسازی شود. این اقدام حجم قابل توجهی بار مالی میتواند داشته باشد درحالی که با پیوند اعضاء همه این شرایط میتواند ارزان تر و مطلوب تر فراهم شود.
به گفته وی، مطالعات ایران نشان میدهد فقط عامل افزایش وزن و چاقی به تنهایی ۳۰ درصد شانس نارسایی کلیه را افزایش میدهد و اگر سهم فشار خون و دیابت را توامان در جامعه ایرانی در نظر بگیریم نیز ۵۰ درصد شانس نارسایی کلیه ایرانیها در سالهای آتی وجود دارد.
زالی به آمارهایی که در حوزه پیوند قلب دانشگاه شهید بهشتی وجود دارد اشاره و تصریح کرد: دانشگاه ما از پیشتازان پیوند قلب در کشور است و در حال حاضر از افتخارات این دانشگاه این است که از سال ۹۸ تا کنون چندین پیوند همزمان انجام دادهایم. برای مثال در آذر ۹۸ عمل پیوند همزمان قلب، کلیه و لوزالمعده در بیمارستان مسیح دانشوری انجام شد و پیوند سه عضو همزمان و پیوند برای فردی که باردار بوده است نیز داشتهایم.
رئیس دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه در خصوص آمار نارسایی قلبی مردم اطلاعات دقیقی نداریم، افزود: با این وجود پیش بینی میشود با توجه به سبک زندگی، مصرف مواد دخانی، بالا رفتن چربی و افزایش وزن حداقل حدود ۸ درصد مردم ایران باید دچار نارسایی قلبی باشند که عدد قابل توجهی است. یک مریض نارسایی قلب دو برابر بیمار سرطانی هزینه دارد.
وی با بیان اینکه در سال گذشته قریب به ۹۰ پیوند کبد موفق در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده است، افزود: پیش بینی میکنیم امسال این عدد رشد قابل توجهی داشته باشد. سالی حدود ۱۲ هزار نفر از ایرانیان بر اثر نارسایی کبد فوت میکنند. از سوی دیگر به دلیل بالا رفتن سهم کبد چرب در ایجاد نارسایی مزمن کبدی، پیش بینی ما این است که در آینده با موارد بیشتری نارسایی کبدی که نیاز به پیوند کبد دارند مواجه باشیم. با این حال حسن کبد این است که اگر ۸۰ درصد کبد فرد را برداریم، کبد با ۲۰ درصد میتواند خود را بازسازی کند.
زالی در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه حدود ۷۰ درصد خانوادهها پس از آنکه متوجه میشوند فرد دچار مرگ مغزی شده است، رضایت مندی خودشان را برای اهدای اعضا اعلام میکنند، تصریح کرد: کرونا به جراحی پیوند کلیه و پیوند اعضا نیز آسیب جدی زد، تا قبل از کووید ۱۹ آمار ملی ما در پیوند اعضا که عددی است تحت عنوان شاخص pmp و این شاخص بر مبنای یک میلیون نفر جمعیت اهدای اعضاست، حدود ۱۴.۵ بود و در دوران کرونا به عدد ۷ تنزل پیدا کرد اما خوشبختانه با تلاش همکاران این عدد رو به افزایش است به طوری که از عدد ۱۱ در سال ۱۴۰۰ به عدد ۱۲.۲ در سال ۱۴۰۱ رسیدیم و پیش بینی میکنیم امسال این عدد رشد قابل توجه خواهد داشت.
رییس دانشگاه شهید بهشتی با یادآوری اینکه با تلاش همکاران دانشگاه علوم پزشکی آمار پیوند اعضا در دانشگاه شهید بهشتی به صورت درخشان تر از آمار ملی است، گفت: اگر آمار ملی را ۱۲.۲ در نظر بگیریم، عدد ما در حال حاضر در دانشگاه شهید بهشتی ۱۹.۵ به ازای هر یک میلیون جمعیت است و این رقم در سال ۱۴۰۱ در علوم پزشکی شهید بهشتی ثبت شد که به مراتب از آمار ملی بالاتر است. علیرغم اینکه مطلوب این عدد حدود ۳۸ است اما اگر ما به عدد ۴۰ pmp نیز برسیم تقریبا امکان اینکه برای ۴۰۰۰ عضو امکان پیوند اعضا در سال فراهم کنیم عملا مهیا میشود ولی الان فاصله قابل توجهی با این عدد داریم.
به گفته این پزشک، مرگ مغزی را باید پدیده غیر قابل بازگشت تلقی کرد، به طوری که از سال ۱۹۶۹ که دانشگاه هاروارد معیارهای مرگ مغزی را اعلام کرد تا امروز هیچ موردی از مرگ مغزی قطعی ثابت شده در جهان، برگشت پذیر گزارش نشده است.
وی تاکید کرد: در مواردی مرگ مغزی با کما و اختلالات هوشیاری عمیق اشتباه گرفته میشود اما ما در ایران برای اثبات مرگ مغزی معیارهای سخت گیرانه بالینی و پاراکلینیکی داریم. در همه جای دنیا برای اثبات این کار دو متخصص کفایت میکند اما در ایران این کار سختگیرانهتر است و چهار متخصص ذی صلاح باید پرونده مرگ مغزی را مطالعه و پس از اثبات متخصص پزشکی قانونی، باید صحه بر روی این امر بگذارد بنابراین در ایران شرایط سخت گیرانه در اثبات مرگ مغزی داریم و وقتی فردی در زمره مرگ مغزی قرار میگیرد قطعیت لازم از نظر ابعاد بالینی و آزمایشی و پاراکیلینیکی سخت گیرانه اعمال شده است.
ادامه دارد