به گزارش ایران اکونومیست، سیاوش آریا با انتشار تصاویری از تخریبهای قاچاقچیان آثار تاریخی به این سنگنگاره، گفت: این سنگنگارۀ بسیار ارزشمند «الیمایی» از مجموعه «تنگ سروک» است که از سوی تاراجگران و سودجویان اموال تاریخی مورد دستبرد قرار گرفته و با مواد منفجره و ابزار حفاری به بخشی از تخته سنگی که این نقش بر آن حجاری شده، آسیب رساندهاند.
به گفته این پژوهشگر میراث فرهنگی، مجموعه تاریخی و طبیعی «تنگ سروک» در بخش مرکزی روستای سروک در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. این محوطه دربرگیرنده چهار سنگنگاره ارزشمند از دوران الیمایی است که بیمانند هستند.
او ادامه داد: از این مجموعه، نخستین سنگنگاره از سمت «تنگ ماغر»، که با شماره ۱۹۹۴۳ در ۲۲ آبانماه سال ۱۳۸۶ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است، در زمانی نامعلوم، از سوی قاچاقچیان و تاراجگران میراث فرهنگی مورد دستبرد قرار گرفته و بخشی از تخته سنگی که روی آن حجاری شده احتمالا با مواد منفجره و ابزارهای حفاری سوراخ شده و گودالی درست شده است. به نظر میرسد که قصد نابودی آن را داشتهاند که خوشبختانه به هر انگیزهای موفق نشدهاند. با این همه، خطر همچنان این سنگنگاره را تهدید میکند.
این فعال میراث فرهنگی به آسیبهای دیگری که به این سنگنگاره وارد شده است، اشاره کرد و افزود: چند سال پیش که این سنگنگاره را از نزدیک دیده بودم، هیچ آسیبی به آن وارد نشده بود و روشن است که در همین یکی دو سال گذشته این آسیبها وارد شده است که لزوم حفاظت بیشتر از میراث فرهنگی را یادآور میشود.
او همچنین به اظهارات جعفر مهرکیان ـ باستان شناس ـ درباره هویت سنگنگاره الیمایی ـ اشاره کرد که گفته است: «این سنگنگارهها روی تخته سنگی کمابیش مخروطیشکل که حدود چهار در چهار متر و یا چهار در شش متر است به گونهای نامنظم در دو سوی آن، از دوره الیمایی تراشیده شده است. در یکی مردی لمیده که دو پایش را روی هم گذاشته و دست راست خود را نیز روی پاها گذاشته و جامی در دست چپ دارد، که بیانگر صحنه مرگ است. در نقش برجسته دیگر که دو فرد را نشان میدهد، یکی دستانش را به نشان احترام روی سینه نگه داشته است و فرد دیگر، جام در دست دارد. هر دو به گونهای تمام رخ نشان داده شده است. پای چپ آنها به گونهای تمام رخ یا از روبرو است و پای راست آنها به گونه نیمرخ نشان داده شده است. کمربندی در کمر دو فرد دیده میشود که حالت گرهخوردگی دارد و همانند یک زنار میماند. روی دوشهای آنها شالی وجود دارد که به دید من فردی که شال روی دوشش است یک کاهن بوده و فردی مذهبی است و در واقع، این دو کاهن به شمار میآیند. همچنین آن فرد لمیده نیز یک کاهن است، نه آنگونه که برخی تفسیر کردهاند که شاه است. در کل لمیدگی و جامِ در دست که سابقه فراوانی در ایران الیمایی دارد، بیانگر مرگ است.»
در پژوهشهای تاریخی دیگر درباره الیماییها آمده است: «ایران اشکانی، دارای ساختاری ملوک الطوایفی بود و خاندانهای حکومتگر کوچک و بزرگ به ایفای نقش میپرداختند. الیماییها پس از بسط قدرت سلوکیان در ایران، در نواحی شمالی خوزستان و ناحیه کوهستانی زاگرس جنوبی، حکومتی محلی تشکیل داده و تا ظهور ساسانیان حکمرانی کردند. در گزارشهای نویسندگان یونانی و رومی، به منطقه الیمایی (در سرزمین پارس) اشاره شده است.
الیمایی مرکز اصلی هنر عصر اشکانی، با جای دادن آثار تصویری و نقوش برجسته متعدد، منبع الهام سلسله بعدی در پارس، یعنی ساسانیان است. فعالیتهای تجاری آنان محدود نبوده، بلکه کشف سکههایی در نواحی شمالی عربستان، نشانگر نقش اقتصادی مهم آنهاست. بیشتر آثار یادمانی دوره اشکانی در حیطه فرهنگی الیمایی قرار دارند که مورد تقلید و تحسین حکومتهای بعدی قرار گرفت. در مجموع، میراث هنر پارتی و سپس ساسانی که در صحنههای اعطای مقام، نبرد تن به تن سوار بر اسب و بهویژه تمام رخ نمایی که یکی از دستاوردهای اصلی فرهنگ پارتی شناخته می شود را در ابتدا باید در هنر الیمایی جستوجو کرد.»