يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 24 - ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶
۲۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۹

پسرعموهای توطئه‌گر-بنیادگرایان افراطی؛ چرا عربستان به سمت ایران حرکت کرد

"دوستی اخیر عربستان با ایران همه را گیج کرد. در مورد میانجی‌گری چین و کنار گذاشتن آمریکا در این معامله، بحث‌های زیادی راه افتاد. برخی بایدن را مقصر دانستند و او را به طرز نامطلوبی با ترامپ مقایسه کردند که در دوران ریاست‌جمهوری او سعودی‌ها نسبت به اسرائیل سرد شدند. برخی ابتکار عربستان و ایران را کم اهمیت جلوه دادند، به ویژه کاخ سفید، با این استدلال که سعودی‌ها همچنان از ایران فاصله خواهند داشت و تنها به نوعی صلح سرد تن داده‌اند. مشکل اینجاست که ریاض همچنین اقداماتی را برای پذیرش مجدد بشار اسد انجام داده است - و سایر کشورهای خلیج فارس نیز از آن پیروی می‌کنند. پس دقیقاً چه می‌گذرد؟"
پسرعموهای توطئه‌گر-بنیادگرایان افراطی؛ چرا عربستان به سمت ایران حرکت کرد
کد خبر: ۶۰۸۴۷۰

به گزارش ایران اکونومیست، نشریه فوربس در مطلبی با این عنوان که "چرا عربستان سعودی دوباره با ایران متحد شد و این برای همه ما چه معنایی دارد؟" آورده است: «به هر حال، بزرگترین بازنده در مانور عربستان، اسرائیل بود. چرا سعودی‌ها ابتدا با در آغوش کشیدن دولت یهود، به متحد تازه یافته خود خیانت کردند؟

زمان تصمیم عربستان سعودی برای ایران را در نظر بگیرید: اندکی پس از آن که نتانیاهو ائتلافی با احزاب تندرو اسرائیلی ایجاد و الحاق کرانه باختری را اعلام کرد.

در طول ماه گذشته وضعیت اسرائیل و فلسطین به شدت بدتر شد. سعودی‌ها این اتفاق را دیدند. ریاض اعلامیه عمومی در قبال ایران را در همان زمان (۱۱ مارس) اعلام کرد که حرکت به سمت اسرائیل را متوقف کرد و گفت که عادی سازی کامل با دولت یهود منوط به رفتار با فلسطینی‌ها به علاوه تضمین یک برنامه هسته‌ای از سوی واشنگتن برای عربستان سعودی خواهد بود.

واقعیت این است که خانواده سلطنتی سعودی از زمانی که بریتانیا این سرزمین را در سال ۱۹۲۷ به آنها تحویل داد، همواره نگران مشروعیت، ثبات و تسلط خود بر پادشاهی بوده است. مهمتر از همه، نقش آنها به عنوان رهبران جهان اسلام و تا حدودی اعراب بر فشارهای غیرقابل محاسبه افزوده است. بنابراین، بله، آنها یک معامله تاریخی با اسرائیل منعقد کردند که در زمان ترامپ شکل گرفت، اما فقط به قیمت این که هر زمان که روابط فلسطین و اسرائیل به سمت بدتر شدن می‌رفت، در معرض انتقاد شدید قرار داشتند. همانطور که اخیرا در زمان نتانیاهو رخ داد.

ایران برای دهه‌ها حامی حقوق فلسطینی‌ها بوده و این موضع ایران برای دهه‌ها از طریق حماس، حزب‌الله و سوریه بوده است – تهران همیشه دشمن اسرائیل بوده است. بنابراین قیام مجدد فلسطین به نفع ایران و تهدیدی برای نقش عربستان به عنوان حامی و حافظ مسلمانان است. محمد بن سلمان، فرمانروای واقعی عربستان، ابتکار اسرائیل را به راه انداخت و بنابراین بیشتر از همه از خشم خیابانی اعراب برخوردار بوده است. می‌توانید تصور کنید که پسرعموهای توطئه‌گر، بنیادگرایان افراطی و رقبای قبیله‌ای چاقوهای خود را برای کودتا تیز می‌کنند، زیرا ولیعهد به طور فزاینده‌ای در میان مسلمانان منفور می‌شود.

چه چیز دیگری منجر به تصمیم عربستان شده است؟ برخی توازن‌های پیچیده ژئوپلیتیکی که در دراز مدت وارد عمل شده‌اند. ایالات متحده در حال خروج از وابستگی به نفت خاورمیانه است و در نتیجه از حفاظت از متحدان نفتی در مناطق آشفته هم کنار می‌کشد. به همین دلیل است که عربستان خواهان تعهد هسته‌ای چند دهه‌ای آمریکا است. اما واشنگتن چندان علاقه‌ای به ارائه تضمین‌های امنیتی یا استراتژیک برای کشورهای سوخت فسیلی بلندمدت یا حتی میان مدت ندارد. بنابراین سعودی‌ها به اطراف نگاه می‌کنند و می‌بینند که به طور متناقض، رقبای آنها مانند ایران و روسیه و حتی چین از علاقه‌مندان به نفت هستند. مهمتر از همه، آنها در یک طرف هستند. از نظر اخلاقی و سیاسی و حتی اجتماعی محافظه کار و اقتدارگرا هستند. در حالی که ایالات متحده به مداخله جهانی به بهانه‌های مختلف مثل حقوق جنسی یا اقلیت‌ها ادامه می‌دهد. بنابراین، برای اقتدارگرایان، همسویی با آمریکاستیزی یک راه برای حرکت است - و ولیعهد (عربستان) می‌تواند از این حمایت پوپولیستی استفاده کند. در همین حال، حکومت اردوغان در ترکیه پس از ویرانی‌های زلزله، به نظر می‌رسد که دچار رکود شده است.

 رئیس جمهور اردوغان اکنون عمیقاً منفور است. در یک دموکراسی آزاد و باز، حزب او احتمالا در انتخابات ۱۴ مه شکست خواهد خورد. اما او راه‌هایی برای حفظ قدرت پیدا خواهد کرد. کشور مقاومت خواهد کرد. پارلمان با احزاب جدید سعی خواهد کرد کنترل را پس بگیرد اما ریاست جمهوری تسلیم نمی‌شود. بحران قانون اساسی و درگیری‌های داخلی محتمل به نظر می‌رسد. بی‌ثباتی به هر شکلی که باشد، خود اردوغان تضعیف خواهد شد و نمی‌تواند سیاست خارجی را به صورت یکجانبه هدایت کند. بنابراین، به عنوان مثال، وضعیت او به عنوان قهرمان فلسطین محو خواهد شد، وضعیتی که عملاً نقش ایران را برای یک دهه جابجا خواهد کرد. حمایت او همراه با اسرائیل از آذربایجان نیز ضعیف خواهد شد. هم ترکیه و هم اسرائیل از آذربایجان به عنوان رقیب منطقه‌ای ایران از شمال حمایت کرده‌اند. برای مدتی به نظر می‌رسید که این حرکت جناحی ژئواستراتژیک، ممکن است حواس ایران را منحرف کند. اردوغان بخش‌های زیادی از سوریه را اشغال کرده است و هر زمان که بخواهد به شدت به عراق تکیه می‌کند. اما ترکیه بی‌ثبات خواهد بود، چه اردوغان بماند یا واقعاً در نهایت آن را ترک کند و آشفته بازار دموکراسی با چانه‌زنی‌های داخلی و تقسیم قدرت از سر گرفته می‌شود. اینکه چه کسی ارتش را در آن سناریو کنترل می‌کند، قابل حدس و گمان نیست، به ویژه در طرح ریزی قدرت خارجی. بدون ترکیه، به نظر می‌رسد ایران آماده برتری است.»

 

آخرین اخبار