به گزارش ایران اکونومیست به نقل از بیبیسی، «مهمت سوروغلو» از ۲۰ سال پیش و از زمانی که به عنوان مهندس برق بازنشسته شده، راهنمای تور بوده است و تاریخ شهر «انطاکیه» را برای هزاران گردشگر توضیح داده و حالا اولین بار است که پس از زلزله مهیب ترکیه، به این شهر بازگشته است.
او میگوید: «انطاکیه جایی است که روحم را در آن پیدا میکنم. این شهری است که در آن اقوام و مذاهب مختلف در کنار هم با صلح زندگی میکنند. این منطقه چند فرهنگی و چند زبانه است و گردشگران نیز مثل من از آن بسیار لذت میبردند.»
این شهر که در دوران رومیان و قرون وسطی به انطاکیه معروف است، شهری باستانی است. این شهر ۳۰۰ سال قبل از میلاد تأسیس شد و پایتخت منطقهای امپراتوری روم بود. همچنین یکی از نخستین مراکز مسیحیت و برای یهودیت و اسلام حائز اهمیت بوده است.
«مهمت سوروغلو» در روایتی از بازدید از این منطقه میگوید: «شهر پس از زلزله مهیب اخیر، تقریباً غیرقابل تشخیص است. در کنار اداره دولتی منطقه پارک میکنیم، جایی که ساعت ساختمان در ساعت ۰۴:۳۴ متوقف شده است؛ ساعتی که چند دقیقه پس از وقوع زلزله در صبح روز ۱۷ بهمن ماه را نشان میدهد.
از کنار انبوهی از سنگهای سفید و دروازههای تزئین شده از فولاد سیاه، کلیسای پروتستان شهر و از هتلی میگذریم که در زمانی که انطاکیه پس از جنگ جهانی اول تحت فرمان فرانسه بود، ساخته شده؛ سنگ کاری آن شکسته و ویران شده است.
او اضافه میکند: «نمیتوانم تشخیص دهم کجا هستم. تقریباً تمام نقاط اصلی شهر از بین رفته است. ما یک خیابان و سپس خیابان دیگر را امتحان میکنیم و از روی کاشیهای سفالی شکسته سقف، چوبهای خرد شده و تکیهگاههای فلزی خمیده بالا میرویم. هر بار که از تلی از آوار بالا میرویم، تپهای بعدی حتی بالاتر میرود، تا زمانی که نتوانیم با خیال راحت جلوتر برویم. اسبابخانهها بهطور نامطمئنی از داخل ساختمانها مشخص است و تختها، صندلیها، آجرها، چهارچوب درها، از دیوارها و قابهای پنجره بیرون زده و اینها تنها چیزی هستند که از زندگیهایی که اینجا در جریان بوده، باقی مانده است.
«مهمت» یک نقطه را تشخیص میدهد که پوشیده از آوارهای سیمانی است و تابلوی آن آویزان شده است. او میگوید: «این فروشگاه برای ۱۵۰ سال "حمص" سرو میکرد، بهترین مکان برای خوردن حمص (یک غذای محبوب عربی) در انطاکیه بود. وقتی گروههایمان (گردشگران) را به این مکان میآوردیم، با بشقابهای داغ از ما استقبال میکردند. حالا فکر نمیکنم هیچوقت دوباره این تجربه تکرار شود. دو نفر از صاحبان مغازه، شهر را ترک کردهاند، اما در مورد سرنوشت سایر آنها اطلاعی ندارم.»
بقایای کلیسای ارتدکس یونانی را با مشاهده ناقوس آن مییابیم، که اکنون به پهلو در بالای انبوهی از آجر به ارتفاع ۳ متر قرار گرفته است. برج ناقوسی که در آن ایستاده بود اکنون ویرانهای از گرد و خاک است. با استفاده از پهباد میتوانیم بقایای طاقهای مزین آن را ببینیم، اما بقیه ساختمان از بین رفته است.
به سمت کنیسه شهر میرویم، چیزی که به طور معمول پنج دقیقه پیادهروی دارد، اکنون نیازمند یک رانندگی ۱۰ دقیقهای در اطراف معدود جادههایی هستیم که پاکسازی شدهاند. درها قفل است، اما مهمت میگوید که جامعه کوچک آن توانستند کتابهای مقدس خود را نجات دهند و فرار کنند. او با یکی از دوستانش که رستورانش همچنان پابرجاست تماس تلفنی برقرار میکند، وقتی دوستش جواب میدهد خیالش راحت میشود.
دوستش به او میگوید: خانوادهاش زنده ماندهاند، اما شریک تجاری او و تمام خانوادهشان بر اثر زلزله کشته شدهاند.
بازار انطاکیه خالی است، به جز چند مغازهدار که سعی میکنند مغازههای خود را خالی کنند. مردی را میبینیم بیرون قصابی که برادرزادهاش در آن کار میکرد، گریه میکند.
آخرین بازدید ما از مسجد حبیب النجار، یکی از اولین مساجد در منطقه ختای است. مهمت میگوید داستان این مسجد با تاریخ استان «ختای» یکی است. تمدنهای بسیاری به اینجا آمده و رفته است. هفت زلزله بزرگ در طول تاریخ در اینجا ثبت شده است و این نخستینبار نیست که منطقه ختای ویران میشود، اما هر بار آن را دوباره میسازیم. ما دوباره متولد خواهیم شد.