در این مطلب که بهعنوان سرمقاله نویسنده مهمان، به قلم علیرضا بهرامی منتشر شده، آمده است: «امسال در جشنواره فیلم فجر از تهاجم اینفلوئنسرها خبری نیست. مخصوصا عکاسان اینستاگرامی که از چند سال پیش، مسؤولان جشنواره برایشان سهمی در پوشش تصویری فرش قرمز و مراسم فوتوکال قایل شدند و رفته رفته روی حضورشان حساب ویژه باز کردند. شخصا از این اتفاق خرسند نیستم؛ چون جریان اطلاعرسانی، به هر نحوی، اساسا انسدادپذیر نیست و چنین امری بیهوده است. اما نکته مورد بحثم این است که روزنامهنگاران آزاد که در اینجا بیشتر در قامت عکاسان ایسنتاگرامی نمود دارند و نه حتا نمایندگان پایگاههای خبری گمنام، در ذهن مسؤولان دورههای مختلف جشنواره چه تعریفی داشتهاند؟ اگر روزنامهنگاران آزاد برای جشنواره مفید بودند، چرا امسال که شرایط دشوار شد، دوباره مسؤولان دست یاریطلبی به سمت روزنامهنگاران و عکاسان رسانههای رسماً استاندارد دراز و به آنان تکیه کردند؟
مطمئنم در میان همان دوستان مورد بحث ما که امسال غایب هستند و در چند سال گذشته روی تخم چشم جا داشتند، هم بسیاری با این حرفم موافقتند که لازم است تعریف روزنامهنگار و عکاس آزاد مشخص شود؛ چراکه خود آنان نیز از رفتارهای غیرحرفهای بسیاری از همانندانشان شاکی هستند. از طرفی در میان عکاسان اینستاگرامی، بسیاری از دوستان کاربلد و کارآمد حضور دارند، و از طرفی، در میان نمایندگان رسانههای سهمیهدار حضور در جشنواره هم هستند کسانی که بود و نبودشان برای فرآیند اطلاعرسانی سینما و جشنواره فرق چندانی ندارد.
با این حال، خیلی واضح است که روزنامهنگار و عکاس آزاد (فری لنس) عمدتا و قاعدتا به کسی اطلاق میشود که سالها فعالیت حرفهای کرده و از جایی به بعد، به هر دلیل به این تصمیم میرسد که به شکل آزاد - و البته باز هم عمدتا برای رسانههای مهم و مشخص - کار کند. حال آیا روزنامهنگار و عکاس آزاد، برای رویدادی در قامت جشنواره فیلم فجر، مضر یا بیفایده است؟ همین دوست و همکار ارجمندمان، جناب آقای محمد تاجیک، سردبیر همین نشریه روزانه جشنواره که در حال خواندنش هستید، عملا سالهاست که یک روزنامهنگار آزاد است. او پس از فعالیت در رسانههای معتبر، از جایی به بعد، نگاه جدیدی را به انبوه مطالب رسانههای متعدد باب کرد و بهنوعی جا انداخت.
شاید اولین نفری بود که با راهاندازی یک وبلاگ، از مطلبهای رسانههای مختلف که میخواند، بخشهایی را برش میزد و برجسته میکرد. همزمان، با ای میل کردن آنها برای یک فهرست پرشمار سینماگران و روزنامهنگاران هنری، عملا یک موجسازی با نشر برشهایش به راه میانداخت. گاهی هم مطالب وبلاگ و ایمیلهایش را از سخنان مطرح شده بین افراد حاضر در مراسم مختلف سینمایی شکل میداد که بکر بود. بهجد میتوان گفت که تاجیک در محتوای بسیاری از پایگاه های خبری و تحلیلی که بعدها راهاندازی شدند، حق عمدهای دارد؛ چراکه بسیاری، همان شیوه او را ادامه و حتا توسعه دادند. حالا هم برای سردبیری نشریه روزانه جشنواره انتخاب و به کار دعوت شده است.»
این یادداشت سرمقاله در پایان میآفزاید: «پس روزنامهنگار و عکاس آزاد، بد نیست! اما آیا وقت آن نرسیده است که جشنواره - فارق از این دوره و آن دوره - تعریفهای خود را در حوزه اطلاعرسانی و فعالیت رسانهای مشخص کند؟ آیا روا نیست که یک آییننامه و نظامنامه کاربردی، با درصد مشخص انعطافپذیری تحت فرآیندی مشخص تدوین شود؟ تا دست کم اسلوب کار برای اکنون و آیندگان مشخص باشد...»