به گزارش خبرنگار فرهنگی ، هفدهمین جشنواره شعر فجر هم به نقطه پایانی خود رسید و برگزیدگانش را شناخت. هر چند ما در گروههای مختلف عمدتا برگزیده نداشتیم و صرفاً شایستگان تقدیر معرفی شدند، اما به هر حال به نظر میرسد، جشنواره شعر فجر بزرگترین رویداد شعری کشور باشد. با مصطفی محدثی خراسانی که عضو هیئت علمی این دوره از جشنواره بود، گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
: ارزیابی شما از شعرهای این دوره جشنواره شعر فجر و کتابهای رسیده چیست؟
تعداد آثار قابل توجهی به دبیرخانه جشنواره رسیده بود که تقریباً شامل 3 هزار کتاب منتشر شده، میشدند و از تنوع قالب و مضمون و تنوع جغرافیایی خوبی برخوردار بود و از سراسر کشور کتابهایی به دبیرخانه رسید اما آثار برگزیده شده چندانی نداشتیم و بهجز در حوزه «درباره شعر» و در بخش «پژوهش» که برگزیده و تقدیری داشتیم، در حوزههای دیگر کار چندان درخشانی که بتوان آن را به عنوان برگزیده جشنواره فجر معرفی کرد، در آثار نبود.
آثار درخشان شعری مطابق با سلیقه داوران نداشتیم
: چرا؟ تعداد آثار که زیاد است چه طور میشود بین این همه کتاب ما برگزیدهای نداشته باشیم؟
یکی از دلایل این است که در دادن مجوز به چاپ کتاب شعر، خیلی سختگیری درباره مسائل فنی شعر مثل قوت شعر و عناصر شعر وجود ندارد. دروازهبانی در مجوز دادن به اشعار صرفاً محدود به مسائل محتوایی است و مسائل مذهبی و قومی و ملیتی بررسی میشود. البته اینگونه مجوز دادن هم میتواند حسن باشد که هر کس در هر سطحی میتواند شعرش را چاپ کند و از یک طرف عیب است که در کشور ما که بزرگترین میراث ما شعر است، آثار ضعیفی منتشر میشوند و به عنوان مجموعه شعر در پیشخوان کتابفروشی ها قرار میگیرد.
: پس در مجموع معتقدید که نسبت به دورههای قبل کیفیت آثار پایینتر آمده بود و برای همین برگزیده نداشتیم؟
نمیتوانم آثار را با دورههای قبل مقایسه کنم. شاید داوران این دوره سختگیری بیشتری انجام داده باشند و در عین حال سطح آثار پایینتر نیامده باشد. من این دوره را با همین دوره مقایسه میکنم. تعداد آثار زیاد بود اما آثار درخشانی که با سختگیری داوران مطابق باشد و بتوانند آنها را معرفی کنند و برگزیده جشنواره شعر فجر شود در میانشان نبوده است.
: آیا آثار این دوره رویکرد قابل توجهی به مضامین مذهبی و انقلابی داشتند؟
بله داشتند. تنوع مضامین، تنوع قالب و تنوع جغرافیایی در آثار بسیار چشمگیر بود و این آثاری که برگزیده شده است عمدتاً در فضای شعر انقلاب است. مثلاً کتاب «هشت رود» آقای کاظمی که در حوزه پژوهش برگزیده شده است، نقد شعر هشت نفر از شاعران انقلاب است. یا شعرهای آقای جهاندار همه مسائل انقلاب و مصالح مسائل مبتلابه جامعه است یا کتاب خانم «سقلاطونی» که به عنوان شایسته تقدیر معرفی شده، همه در حوزه شعر آیینی و انقلاب است و شعر انقلاب سهم عمدهای از آثار به خود اختصاص داده بود و برگزیدگان هم که از شاعران انقلاب هستند.
: پس شما به این معتقد نیستید که رنگ و بوی شعرهای انقلابی و مذهبی در شعر شاعران ما کمرنگ شده است؟
خیر هم اینکه برگزیدهها از این افراد بودند، نشان میدهد که آثار خوب و درخشانی در این حوزه تولید شده است.
: نظرتان درباره بخش شعر نو جشنواره و کتابهای رسیده چیست؟
به دلیل اینکه شعر نو خیلی قاعدهمند و قانونمند نیست، خیلیها دست به قلم میشوند و مینویسند؛ به گمان اینکه شعر نو نوشتهاند و در این حوزه کار ضعیف خیلی بیشتر است. بالاخره در قالبهای کلاسیک شاعر باید به وزن تسلط داشته باشد و مهار واژگان و کلمات را در دست بگیرد و یک مهارتهای ابتدایی لازم دارد و غیر شاعرها کمتر عرصه جولان دارند اما در عرصه شعر نو هر کس اجازه ورود به خود میدهد و کارهای ضعیف بیشتری ارائه میشود و بالتبع باز هم برگزیده نداشتیم و فقط یک اثر تقدیر شد که فکر میکنم کتاب خانم کردبچه بود.
: مشکلی که در حوزه شعر نو وجود دارد این است که هر کس در فضای مجازی با هر سطح سوادی که دارد متن و نثری را به عنوان شعر نو منتشر میکند. بدون اینکه این آثار نقد و بررسی شوند. این روند چه اتفاقی را میتواند در حوزه شعر نو در آینده ما رقم بزند؟
یکی از نقصها همین است و خیلیها همان چیزهایی را که در فضای مجازی منتشر میکنند، جمع میکنند و نهایتاً در قالب کتاب منتشر میشود. بسیاری از کتابهای که الان در کتابفروشیها هست، دلنوشتههای فضای مجازی است. به نظر من نباید نگران این چیزها بود شعر فارسی آنقدر ریشهها و پایههای مستحکمی دارد و آثار درخشان در آن وجود دارد و آثار مستحکم و خوب در شعر معاصر و کلاسیک ما تولید شده است که مدار و معیار و میزان برای شعر تعیین شده است و با انتشار آثاری از این دست آسیب نمیبینند. اما در همین آثار عجیب و غریبی که منتشر میشود، بعضیهایشان خلاقیتهایی در زبان و کشف مضامین انجام میدهند و نقاط مثبت همین آثار عجیب و غریب نهایتاً مصادره میشود به نفع جریان اصیل شعر فارسی. یعنی هاضمه ادبیات ما آنقدر قوی است که اگر چیز خوبی در اینها پیدا شود جذب خواهد شد، ولی این جریان فرهنگی کشور را از ترویج شعر اصیل بینیاز نمیکند. میگویم شعر اصیل، نمیگویم شعر کلاسیک. شعر اصیل میتواند سپید یا نیمایی باشد اما ریشهدار و با پشتوانه باشد. اگر از صاحبان آثار شعر اصیل حمایت و آثارشان تبلیغ و ترویج شود و آثارشان به انواع مختلف منتشر شود، مدار اصلی در اختیار جریان شعر اصیل فارسی قرار میگیرد.
: یعنی همه این کتابها منتشر شوند و در نهایت کتابهای ضعیف خیلی تأثیری در جریان شعری ما ندارند؟
بله؛ خیلی تأثیری نخواهد داشت. بعد از نیما 60 -70 سال است که از این جریانها شکل گرفته است، انواع و اقسام نحلهها و مانیفستها راه افتاده است. بزرگانشان هم نتوانستند کاری بکنند و نهایتاً کنار رفتند فقط پیروان شعر نیمایی در شعر شاملو به موفقیت رسیدند. نامهای مختلفی روی شعرهایشان گذاشتند؛ موج 1 و موج 2 و موج 3 و گفتار و فراگفتار و... از کدامیک از اینها عبارتی در ذهن جامعه ما مانده است؟ همه آنها خودشان را سوزاندند و رفتند. ولی اگر نظام فرهنگی ما در کشف و پرورش استعدادها بیشتر تلاش کند جلوی این استعدادسوزیها گرفته میشود، خیلی از اینها مستعد هستند ولی چون مسیر را اشتباه میروند استعدادشان هدر میرود. یعنی باید هدایت شود یعنی کاری که مؤسسه شهرستان ادب انجام میدهد باید در سطح کلان و ملی انجام شود. در دورهای یعنی از سال 68 تا سال 75 وزارت آموزش و پرورش کانونهای شاعران و نویسندگان را راه انداخت و من یکی از مسئولانش در استان خراسان بودم. در آن کانونها بچهها از مدرسه استعدادشان کشف میشد و از همان ابتدا آموزشهایی میدیدند که در این مسیرهای انحرافی نیفتند و حاصلش شده است نسل شاعرانی که الان 35 تا 40 سال سن دارند و میداندار شعر معاصرند. همه اینها تربیت شده آن دورهها هستند و در دورههای ادبی و شعری آموزش و پرورش استعدادشان کشف و پرورش داده شده است. به نظرم آموزش و پرورش باید دوباره به آن روش برگردد و کانونهای شاعران و نویسندگان را راهاندازی کند.
قبل از انقلاب شعر کودک و نوجوان نداشتیم
: بخشی از جشنواره شعر فجر به شعر کودک و نوجوان اختصاص داشت. صحبتهای شما هم ناظر به همین بخش بود. شما الان شعر کودک و نوجوان ما را چگونه میبینید؟ برآیند آنها که در قالب کتاب به جشنواره رسیدند در چه سطحی بودند؟
باید بگوییم شعر کودک و نوجوان بعد از انقلاب بهشدت رشد کرده است. ما قبل از انقلاب فقط با دو نام در حوزه شعر کودک و نوجوان روبرو بودیم؛ کیانوش و یمینی شریف که چند اثر داشتند و شعرهایشان در کتابهای درسی آمده بود و معروف شدند. اصلاً ما قبل از انقلاب شعر کودک و نوجوان به این معنا نداشتیم. این گونهای است که بعد از انقلاب بهشدت رشد کرده است، هم به لحاظ تعداد شاعرانی که در این عرصه فعالیت میکنند و هم به لحاظ تعداد کتابهای تولید شده. فرصت خیلی خوبی ایجاد شده است. این حوزه هم به نظر من نیازمند حمایت و پشتیبانی است تا بتواند بیشتر پیشرفت کند.
: یعنی این جریانی که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بعد از انقلاب به وجود آمده است همچنان رو به رشد است؟ آیا در سالهای اخیر با کندی یا قرار گرفتن در سرازیری مواجه نشده است؟
انتظاری که از آن میرفته قطعاً بیشتر بوده است. با آن روندی که شروع شد و با آن گسترشی که پیدا کرد حتی در حوزه مخاطبان، چون ما در حوزه شعر کودکان و نوجوانان مخاطب کمی داشتیم، بعد از انقلاب طرفداران بسیار زیادی بین مخاطبان پیدا کرد. به نظر من این مسیر میتوانست خیلی جلوتر از این باشد که الان است، این بیشتر به دلیل این است که هنوز شعر در کشور ما متولی ندارد و شعر هنوز به جایگاه در شأن خودش و در اندازه ظرفیت خودش نرسیده است. یک دوره قائم مقام شعر گذاشتند، یک دوره دفتر شعر تشکیل دادند، سازمانها و نهادهایی هم مثل حوزه هنری به بحث آموزش شعر پرداختند، ولی تاکنون سیاستگذاری کلان و در خور شعر انجام نشده است و پیشرفتهایی که تاکنون انجام شده، متکی بر عشق و ارادت خود شاعران بوده است. البته در اختتامیه جشنواره شعر فجر آقای وزیر آقای علی محمد مؤدب را به عنوان دستیار شعر خود انتخاب کردند که به نظر من نقطه امیدوارکنندهای است. با توجه به اینکه ایشان تجربه موفقی در شهرستان ادب داشته و خودش از دانشآموزان شاعر بوده و گام به گام رشد کرده و پیش آمده، بسیاری از جوانان را در 10 -15 سال اخیر کشف کرده و پرورش داده است و میتواند بسیاری از نابسامانیهای موجود را اگر ابزار لازم و امکانات در اختیارش قرار بگیرد، جبران کند و به سامان برساند.