او در گفتوگویی با ایران اکونومیست چنین ادامه میدهد: «وقتی هجمههای خارجی و حتی خودیهای بدتر از بیگانه به موسیقی وارد میشود، در وهله اول به هنرمندان و موسیقیدانها ضربه میزند؛ در صورتی که دیگر صنوف فعالیت خود را دارند، چه بسا قویتر از قبل. متأسفانه چون هنرمندان دچار احساسات بیشتری میشوند و موسیقیدانها هم همیشه مورد ظلم و به عنوان بخشی از طبقه جامعه مظلوم قرار گرفتهاند، اگر هم بخواهند فعالیت داشته باشند، دچار یک معذوریت میشوند.»
مهدوی در ادامه صحبتهایش میگوید: در این شرایط جشنواره موسیقی فجر میتواند عامل خوبی باشد برای تصحیح این نگاه و ثابت کنیم که در کنار اعتراضها و انتقادهایی که وجود دارد، هنرمندان میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و باعث نشوند همین چراغ نیمه روشن هم خاموش شود. اگر این شرایط ادامهدار باشد، در وهله اول خود هنرمندان متضرر میشوند و فضا را برای دیگر صنوف و رشتهها باز میگذارند که بعدا جبران آن به سادگی نیست و تازه متوجه میشوند چه فرصتهایی را از دست دادهاند.
مهدوی میگوید که اکنون در شرایطی هستیم که هنرمندانی قصد دارند فعالیت خود را از سر بگیرند و اتفاقا اعلام میکنند که موضع سیاسی ندارند و هدف آنها صرفا انجام کار هنری و موسیقی است ولی در این بین هنرمندانی هم هستند که فعلا علاقهای به فعالیت ندارند. اما آن هنرمندانی که قصد فعالیت ندارند، نباید دیگران را اجبار کنند یا در فضای مجازی و رسمی به کسی توهین کنند و مانع ورود افراد شوند؛ زیرا اینگونه، عمل خودشان متغایر با شعارهایی است که درباره آزادی میدهند و به زورگویی متهم میشوند.
او همچنین معتقد است که در این فضا برخی در رودربایستی قرار گرفته و تمایل دارند فعالیت کنند اما نگران هستند که چگونه قضاوت خواهند شد. یک فضای خاکستری به وجود آمده که مشخص نیست جهت به کدام سمت میرود. موسیقیدانها بیشتر باید به فکر فعالیت خود، آینده موسیقی کشور و جامعیت خودشان باشند. همچنین این جشنوارهها باید باعث شوند که موسیقیدانها آن فضاهایی را که متناسب نبوده با حضور خود پررنگ کنند و به مسئولان نشان دهند که پویا و زنده هستند.
سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر امسال در حالی ۲۷ بهمن ماه برگزار میشود که تاکنون اطلاعات دقیقی درباره جزئیات برگزاری آن اعلام نشده است. هرچند معاون هنری چندی پیش در گفت وگویی با خبرنگاران رعایت نکردن اخلاق در فضای مجازی و حفظ حرمت هنرمندان را یکی از دلایل این امر عنوان کرد.
در هر حال اکنون که جشنواره موسیقی فجر به پله سیوهشتم رسیده است، تصمیم گرفتیم در ادامه گفت وگو با رضا مهدوی، گذری هم داشته باشیم به سیری که جشنواره تاکنون طی کرده است و طرح پیشنهادهایی در جهت بهبود کیفیت برگزاری این رویداد.
این منتقد موسیقی با اشاره به روندی که جشنواره ها در سه دهه اخیر طی کرده است، به ایران اکونومیست میگوید: جشنواره موسیقی فجر از سال ۱۳۶۴ با عنوان جشنواره سرود و آهنگهای انقلابی، شروع به کار کرد. هرچند که چهارسالی دیرتر از جشنواره فیلم و تئاتر فجر کار خود را آغاز کرد ولی آغازش خوب بود و به موسیقیهایی میپرداخت که مبتنی بر نوع ارائه موسیقیهای بعد از انقلاب بودند. در آن زمان گونههای محدود و معدودی اجرا داشتند ولی همانها بیانگر خاستگاه اجتماعی و متأثر از انقلاب و جنگ تحمیلی بودند. البته سرودها و آهنگهای مختلف در ژانرهای گوناگون ساخته میشد اما حمایت از یک گونه و نگاه بیشتر نبود.
مهدوی ادامه میدهد: جشنواره موسیقی فجر تا اواخر دهه ۶۰ با عنوان «سرود و آهنگهای انقلابی» مسیر خوبی را طی کرد و مردم هم استقبال خوبی داشتند. این رویداد در دهه ۷۰ عنوان «جشنواره موسیقی فجر» به خود گرفت و در همان برهه هم به نوعی باشکوه برگزار شد؛ گونههای مختلف موسیقی حضور پیدا کردند. موسیقی دستگاهی به این جشنواره اعتبار بخشید. استادان موسیقی و کسانی که حرفی برای گفتن داشتند برای حضور در جشنواره تمایل داشتند تا جایی که شخصیتهای مهم موسیقی از اقوام و مللهای مختلف حضور پیدا کردند و به واسطه آنها سالنها پر میشد. درحقیقت برگزاری جشنواره موسیقی فجر در آن زمان هم جشن انقلاب بود و هم خط سیر موسیقی، افق و دورنمای آن را تا حدی بعد از انقلاب نشان میداد.
او بیان میکند: هر دوره در جشنواره مسابقههایی برگزار میشد؛ مثلاً یک دوره مسابقه سنتورنوازان، سال بعد کمانچه نوازان، سالهای بعد تارنوازان و ... . در آن زمان حوزه هنری در تالار اندیشه بزرگترین جشنوارههای موسیقی اقوام ایرانی و کنسرتهای پژوهشی و آموزشی را برگزار میکرد که الگویی شد برای وزارت فرهنگ تا در جشنواره موسیقی فجر بخش پژوهشی را اضافه کند. همچنین در آن دوره برای اولین بار دانشجویان موسیقی دانشگاه سوره در جشنواره موسیقی فجر به روی صحنه رفتند که بعد از آن، تصمیم گرفته شد تا در جشنواره بخشی برای گروههای دانشجویی در نظر گرفته شود.
مهدوی درباره خروج جشنواره موسیقی فجر از دوره طلایی خود میگوید: در دهه ۸۰ نگاههایی بر نحوه برگزاری جشنواره دخیل شد؛ علیرغم اینکه ایدهها تازه و نو بودند اما نتوانستند جشنواره را به کیفیت دهه ۶۰ و ۷۰ برگزار کنند. در آن دوره چهرههایی آمدند و چهرههایی نیامدند و به مرور از نیمههای دهه ۸۰ احساس شد که جشنواره کم فروغ میشود و باید عنوان بین الملل را از آن حذف کرد؛ چراکه بیجهت آن را به یدک میکشید. به هر حال در آن دوره بودجههایی که لازم بود داده نشد و به این رویداد تنها به عنوان یک جشن انقلاب نگاه شد؛ علیرغم اینکه همگان قبول دارند جشنواره موسیقی فجر به عنوان یک رخداد مهم موسیقی کشور میتوانست نگاه شادیانه داشته باشد.
او ادامه میدهد: در دهه ۹۰ شرایط اگر بدتر نشد بهتر هم نشد. در بررسی جشنواره از زوایای مختلف، اگر بخواهیم آن را با جشنوارههای فیلم یا حتی تئاتر مقایسه کنیم، جشنواره موسیقی فجر نسبت به آنها خیلی کاستی پیدا کرد. این امر موجب دلزدگی در بین اهل فن نه فقط اساتید بلکه هنرجویانی که در سطح بالایی قرار داشتند، شد که در نتیجه کمتر برای حضور در جشنواره انگیزه داشتند. البته در جشنواره نقاط قوتی هم بود؛ مثلاً مسابقههایی برای رسانه، آلبوم و تک نوازیها یا شبهایی برای موسیقیدانان خاصی برگزار میشد. ولی مسئله اینجاست که در مجموع حرکت نویی را در جشنواره شاهد نبودیم، حتی سالهایی که نسل جوان و معاصرین بعد از انقلاب، از هنرجویان هنرستانهای موسیقی گرفته تا هنرجویان و فارغالتحصیلان آموزشکدهها و دانشکدهها موسیقی در جشنواره اجرا کردند، گویی آنچه که خواسته مردم بود عملی نشد. درحقیقت مخاطبها انتظار داشتند نسل جوان در کنار نسل استادان و منتقدانشان در جشنواره حضور داشته باشند و گونههای مختلف موسیقی بتوانند عرض اندام کنند و مردم را به سالنها بکشانند.
مهدوی درباره انتقادهایی که به برگزاری بخش پاپ در جشنواره وارد بود، میگوید: برای برگزاری بخش جنبی جشنواره، یعنی بخش پاپ، تبلیغاتی صورت نگرفت ولی عموم مخاطبان را داشت. اگرچه که این بخش تکرار کنسرتهای خصوصی شرکتها و موسسهها در سالهای گذشته بود، ولی در سالنهای بزرگ و با بلیطهای گران مورد استقبال قرار میگرفت. البته به گفته متولیان برگزاری جشنواره موسیقی فجر، از گیشه بخش پاپ برای تأمین بودجه جشنواره استفاده میشد اگرچه که تأمین کمبود بودجه مبتنی بر بودجه کل جشنواره بوده است.
او ادامه میدهد: حضور موسیقی پاپ ایرانی در کنار دیگر گونههای موسیقی جدی در ایران، همیشه اعتراضاتی را برانگیخته است که از طرفی ما هم بارها توصیه کرده و پیشنهاد دادهایم که موسیقی پاپ را در جشنوارههای مستقل برگزار کنند؛ همانطور که جشنواره موسیقی نواحی، جشنواره موسیقی جوان و دیگر جشنوارهها با عناوین مختلف برگزار میشود.
مهدوی معتقد است که با وجود محدودیتهای بسیار موسیقی در ایران، نگاههای بالادستی به موسیقی و معتمد ندانستن اهالی موسیقی نسبت به سایر رشتهها، بعید است دبیری بتواند شرایط برگزاری جشنواره موسیقی فجر را چندان بهبود ببخشد.
او ادامه داد: با وجود محدود بودن شبهای برگزاری جشنواره موسیقی فجر، همه اهالی موسیقی باید از حضور در آن نفع ببرند؛ اگر در هر دوره کمتر شاهد حضور نامهای تکراری باشیم و با تشکیل یک شورای نظارت دقیق جهت بررسی و آسیبشناسی از هنرمندان مختلف برای حضور دعوت شود، ممکن است هر ساله بین ۱۰ تا ۲۰ درصد شاهد پویایی بیشتر در جشنواره باشیم. اما مشکل اینجا است که عموما چهرههای شناخته شده و کم انگیزه بر رأس جشنوارهها قرار میگیرند که حضورشان مانع حضور طیفهای مختلف موسیقی میشود؛ اگرچه که باید در این جشنواره از نیروهای جوان و افرادی که افق دید بلندی دارند و توسعه موسیقی کشور برای آنها مهم است، استفاده کرد تا بین مقامات و حتی علما بروند و از کیان موسیقی دفاع کنند و حق موسیقی را بگیرند.
مهدوی میگوید: حضور در جشنواره فرصت مغتنمی است. در این فرصت باید از کاستیها انتقاد کرد، مسئولان نباید از انتقادها ناراحت شوند و اتفاقا باید استقبال کنند. طیفهای مختلف موسیقیدان با گرایشهای مختلف در کنار روانشناسها، زیبایی شناسها، فلسفهدانها، وزیر فرهنگ و معاون هنری، رئیس دفتر موسیقی و ... باید نشست و اتاق فکر برگزار کنند و آثار جشنواره موسیقی فجر را مورد نقد و بررسی انجام دهند، اما این اتفاقات رخ نمیدهد. به همین دلیل موسیقیدانان جوان و قدیمی بر این باور هستند که جشنواره موسیقی فجر صرفا محفلی است برای گردهمایی هنرمندان موسیقی و خط مشی مشخصی ندارد.
او ادامه میدهد: امیدوارم با بررسی و آسیب شناسیهای علمی، در برگزاری جشنواره پیش رو و دورههای بعد راه دیگری را انتخاب کنند، همچنین متولیان امر بتوانند در کمیسیون فرهنگی مجلس، بالادستیهایی که آشکارا و پنهان عرصه فرهنگ را سیاست گذاری، هدایت و حمایت میکنند، مورد نقد و بررسی قرار دهند و اینگونه متوجه شوند که اگر قاطبه موسیقیدانان جدی در ایران را که عموما موسیقیدانان کلاسیک ملی و دستگاهی و نواحی هستند از دست بدهند و صرفا نگاه جشنوارهای به اینها داشته باشند، در ورطهای خواهیم افتاد که مثل زبان فارسی که دچار چالش جدی شده، آینده درخشانی در موسیقی نخواهیم داشت.
این نوازنده سنتور درباره پیشنهاد خود برای بهبود این وضعیت عنوان میکند: جشنواره موسیقی فجر باید بتواند به لحاظ مالی، اعتباری و جایگاهی که دارد به شرکتکنندگان انگیزه دهد. خوشبختانه امسال بخش مسابقه و آهنگسازی برای جوانان میتواند یک انگیزه خوب باشد. حال اگر بخشهای پژوهشی هم رقابتی باشند و به آنها جایزه تعلق بگیرد، قطعا مقالات و کتابهای قابل توجهی شرکت خواهند کرد. اگر اینگونه بتوانیم یک نگاه همه جانبه را شامل حال جشنواره موسیقی فجر کنیم، قطعا در آینده نزدیک شاهد خواهیم بود که خارجیها از شرق تا غرب حتی با هزینه شخصی هم در جشنواره شرکت خواهند کرد. این جشنواره جایگاه بین المللی شدن را دارد، به همین منظور باید اتاق فکرهایی تشکیل شود و برون داد جشنواره به یک حادثه مهم هرساله موسیقی در کشور تبدیل شود؛ به شرط آنکه نهادهای امنیتی و وزارت امور خارجه با جشنواره همکاری جدی داشته باشند.
مهدوی در پاسخ به اینکه «برخی معتقد هستند بهتر است جشنواره فقط به موسیقی ایرانی بپردازد و پراکنده برگزار نشود تا بتواند تمرکز اصلی خود را روی موسیقی ایرانی با یک بودجه خوب بگذارد و اینگونه نتیجه بهتری حاصل شود»، توضیح میدهد: بخش بودجه واقعا تعیین کننده است و میتواند طیف وسیعی را به جشنواره بکشاند. البته این مشکل به متولیان وزارت فرهنگ برنمیگردد، به بودجه دولت که از سال قبل مصوب میشود، برمیگردد. مثلا امسال تنها ۲.۵ درصد از بودجه به فرهنگ اختصاص پیدا کرده است؛ بنابراین نمیتوانیم شاهد شکوفایی هنرها به خصوص موسیقی باشیم چه بسا که موسیقی هر روز مظلومتر میشود.
او ادامه میدهد: بخش مهمی از این جشنواره به جشن انقلاب معطوف است و نمیتوانند تنها یک ژانر از موسیقی را در آن پررنگ کنند، به طبع همه موسیقیها باید حضور پیدا کنند اما این درصدبندیها و بودجه بندیها به مدیریت و خوش سلیقگی دبیران و روسای جشنواره برمیگردد که باید برای آن فکری کنند.
او درباره لزوم بینالمللی بودن جشنواره موسیقی فجر بیان میکند: زمانی که قصد نقد علمی داریم باید خارج از حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد و نهادهای هنری موضوع را نگاه کنیم. بالادستیهایی که فرهنگ و هنر را سیاست گذاری میکنند باید بپذیرند که هنر بر فرهنگ اولویت دارد؛ زیرا این هنرها هستند که فرهنگ سازی میکنند و موسیقیدانان هنر را خلق میکنند. باید بدانیم که ایران را در جهان به شعر و هنرش میشناسند. اولین هنری که در جهان شناخته شده است، موسیقی است که از ایران باستان به دوردستها تسری پیدا کرده است. هنر موسیقی ایران نباید مورد هجمههای داخلی و خارجی قرار بگیرد تا جایی که هنرمندان ما نتوانند در فستیوالهای جهانی حضور پیدا کنند و یا به سختی و با هزینه شخصی خودشان بروند؛ زیرا وقتی که موسیقیدانان برجسته ما به لحاظ حاکمیتی اعزام نشوند پرچم ایران بالا نمیرود. اگر در فستیوالهای بین المللی شرکت کنیم و موسیقیدانهای برجسته کشورهای دیگر به جشنواره موسیقی فجر بیایند، یک تبادل و گفتمان فرهنگی به وجود میآید و اینگونه نگاه نادرست غربیها به موسیقی ما تصحیح خواهد شد.