گزارش خبرنگار ایران اکونومیست از لابهلای همین ویدئوها، نخست به تعریفی میرسد که پرویز یاحقی از خودش ارائه داد: «من پرویز یاحقی هستم. در خیابان شاهآباد تهران به دنیا آمدم. فعالیت موسیقی خود را فکر میکنم از هفت یا هشت سالگی شروع کردم. استاد و مشوق اولیه من مرحوم استاد حسین یاحقی بودند که ایشان دایی من بودند و ویولن را هم از همان سنین طفولیت ایشان به دست من داد. من خیلی زود به دنیای موسیقی پا گذاشتم و درست یا نادرست خیلی زود به شهرت رسیدم. علتش هم داشتن استادی مانند مرحوم استاد یاحقی بود. خیلی خوب به یاد دارم از سنین هشت یا ۹ سالگی که وارد رادیو شدم و در ارکستر مرحوم یاحقی به عنوان نوازنده همکاری میکردم، چند سال بعد در ۱۴ سالگی به عنوان سولیست در رادیوی تهران برنامه اجرا کردم. از خاطرات فراموش نشدنی، اولین روزی را به یاد دارم که جمعهای بود و مرحوم صبحی در برنامهای که به صورت زنده پخش میشد، من را به شنوندگان معرفی کردند و خوب به یاد دارم که قدّم به علت بچه بودن به تنها میکروفن رادیو در آن زمان نمیرسید، ایشان و آقای تقی روحانی دستم را گرفتند و من را روی یک صندلی گذاشتند که به میکروفن برسم.»
پرویز یاحقی درباره یادگیری موسیقی گفته است: «تمرینات روزانه که چه عرض کنم، هم روزانه و هم شبانه، این تمرینات برای من یکی از عجیبترین و شاقترین، البته نه به منظور اجبار و زور بلکه به دلخواه بود. البته حالا که نگاه میکنم واقعا یکی از دوران عجیب و پرمشقت را پشت سر گذاشتم. من آنقدر به موسیقی و تمریناتم عشق داشتم که به خاطر میآورم ساعت ۵:۳۰ صبح بیدار میشدم، قبل از اینکه اهل خانه بیدار شوند. اتاق خیلی کوچکی که بیشتر به زیرزمین شبیه بود، مادرم در یک کنجی برای من درست کرده بود، به علت اینکه صبح زود بود و اهل خانه خواب بودند من به این اتاق میرفتم و در را به روی خود میبستم و شروع میکردم به تمرین و این کار تا ساعت ۷:۳۰ صبح ادامه پیدا میکرد. بعد از آن به سرعت و عجله از توی سفره صبحانه چیزی برمیداشتم و خودم را به مدرسه میرساندم. بعد از تعطیلی مدرسه عوض اینکه با دیگر بچهها بازی کنم، به سرعت به خانه میرفتم و در همان اتاق تا نزدیک دو بعد از ظهر تمرین میکردم. دوباره تا چهار بعد از ظهر در مدرسه بودم و شبها که استاد مرحومم در منزل کلاس داشت تا نیمههای شب در آنجا بودم. به یاد دارم این کار بسیار به سلامتی من آسیب زد و مشکل ریوی پیدا کردم و بعد اهل خانه و همسایه ما از سر و صدای مداوم تمرین من شاکی شدند و حتی در جایی همسایه تهدید کرد که شکایت میکند. این برنامه را شش یا هفت سال ادامه دادم.»
به گزارش ایران اکونومیست، یاحقی در ۱۷ سالگی به وسیله جواد بدیعزاده نخستین تجربه آهنگسازی خود را با شعری از معینی کرمانشاهی به نام «در دامن مهتاب» به سرانجام رساند. او درباره حضورش در برنامه «گلها» میگوید: «مرحوم داوود پیرنیا، مبتکر برنامه گلها، قبلا این برنامه را شروع کرده بودند و به بهترین شکلش با امکانات و مقتضیات آن زمان رسیده بود. به خاطر دارم آهنگی به نام «ای امید دل» را با شعر آقای نواب صفا در برنامه گلها و ارکستر آن زمان گلها که مرحوم استاد یاحقی، محجوبی و استاد صبا هم در آن حضور داشتند، به ضبط رساندیم. با توجه به علاقه و دقتی که استاد پیرنیا به همه سولیستها داشتند، ما با علاقه مفرطی در این برنامه کار میکردیم و یکی از افتخاراتم در دوره همکاریام با رادیو کار با آقای پیرنیا بود.»
یاحقی دربارهی علت اینکه برخی از نوازندگان با وجود اینکه سالها ویولن مینوازند ولی نمیتوانند آنگونه که باید کاری را ارائه دهند نیز بیان کرده است: «ویولن در دنیای موسیقی یکی از مشکلترین سازهایی است که بشر به وجود آورده است. یعنی اگر بخواهیم نسبت مشکل بودن و فراگیری ویولن را با پیانو بسنجیم، اصلا قابل مقایسه نیست. ویولن سازی است که با یک دهم میلیمتر جای انگشت و آرشه روی سیم، صدای ناهنجار و گوشخراشی از آن به گوش میرسد. ولی برای سازهایی مثل پیانو یا سازهای ایرانی که پرده دارند، آن حساسیتی که در ویولن عرض کردم نداریم. اگر سنتوری داشته باشیم که خوب کوک شده باشد، حتی اگر فردی اصرار داشته باشد صدای ناهنجاری از آن تولید کند، این امکان وجود ندارد. ویولن سازی است که یک نوازنده باید با تمام احساس و مغز خود روی آن کار انجام دهد.»