جایزه ادبی «جلال» (جلال آل احمد) یکی از جایزههای ادبی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که به منظور معرفی آثار برگزیده ادبیات داستانی در ایران پایهگذاری شده است. این جایزه که به نام جلال آل احمد نویسنده مشهور ایرانی نامگذاری شده و از سال ۱۳۸۷ شروع به کار کرده است، گرانترین جایزه ادبی ایران است. ابتدا قرار بود این جایزه به برگزیدگان خود ۱۱۰ سکه بدهد که در اولین دوره برگزاری خود، اعلام کرد در هیچکدام از رشتههای داستان کوتاه، رمان، نقد ادبی و تاریخ، برگزیده ندارد و به اعلام آثار شایسته تقدیر اکتفا کرد. این موضوع در سالهای بعد هم تکرار شد و کم پیش آمده، نویسندهای گرانترین جایزه را با خود به خانه ببرد.
هرچند چندسالی است که این جایزه از سکه افتاده، به برگزیدگان تا سال گذشته مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان اهدا میکرد و امسال هم قرار بود ۲۵۰ میلیون تومان به برگزیده بدهند که به روال سالهای قبل، امسال نیز نویسندهای موفق به دریافت گرانترین جایزه نشد و فقط حمیدرضا اسماعیلی نویسنده «سازمان سیاسی بهاییت» بهعنوان برگزیده مستندنگاری معرفی شد و هیئت داوران جایزه، در بخشهای (رمان و داستان و نقد ادبی) به معرفی شایسته تقدیر و اهدای جایزه ۵۰ میلیونی اکتفا کرد.
این روند باعث شد، برخی این گمانه را مطرح کنند که دبیرخانه برای کاهش هزینهها، قصد ندارد به کسی جایزه بدهد. این موضوع را با وجیهه سامانی، دبیر علمی جایزه در میان گذاشتهایم که در ادامه پاسخ مکتوب او را به پرسشهای ایران اکونومیست میخوانیم:
در انتخاب شایسته تقدیر هم دچار تردید شده بودیم
در طول ۱۵ دوره برگزاری جلال تنها در چند دوره موفق به انتخاب کتاب برگزیده شده است، این موضوع این بحث را در فضای مجازی و گاه در رسانهها ایجاد کرده که جایزه جلال برای کاهش هزینهها، نویسنده و کتابی را به عنوان برگزیده انتخاب نمیکنند. در این باره توضیح میدهید که چرا چندسالی کسی گرانترین جایزه را به خانه نمیبرد؟
اولا باید بپذیریم داشتن یا نداشتن برگزیده، به نظر و خواست دستاندرکاران و متولیان جایزه، دبیر علمی و اهالی رسانه و جامعه ادبی برنمیگردد. بلکه کیفیت و کمیت کتابهای موجود در هر دوره، تعیینکننده این مطلب است. این فشار و تحمیل از سوی رسانهها در طول زمان داوری هم وجود داشت که به نوعی دخالت در امر قضاوت و مهندسی کردن داوری در جهت خواست جامعه ادبی و اصحاب رسانه بود.
در مورد قسمت اول سوالتان در جایگاه دبیر علمی پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال و امانتدار آرای داوران، باید به صراحت عرض کنم در طول فرایند داوری، هرگز محدودیت و منعی در دادن جایزه و هیچ تذکری نسبت به نداشتن برگزیده در جهت کاهش هزینهها نداشتیم. این پرسش نادرستیست که در این مدت از سوی رسانهها زیاد مطرح شد.
حقیقت این است از اولین روز پذیرش این مسئولیت، عمیقا مایل بودم در هر چهار بخش اصلی جایزه جلال، برگزیده داشته باشیم. این را در جلسه اول با داوران گروههای چهارگانه مطرح کردم و گفتم هم بنده به عنوان دبیر علمی و هم تمام مدیران و متولیان این جایزه ادبی، مایلند این اتفاق بیفتد و از داوران خواستم با این نیت و با این دید و رویکرد به روند داوری ورود کنند. اما در ادامه و با بررسی دقیق آثار، شرایط به نحوی پیش رفت که حتی در یکی دو بخش، داوران در انتخاب کتاب شایسته تقدیر هم دچار تردید شده بودند، چرا که آثار به لحاظ تکنیک و ساختار یا محتوی و مضمون دچار ضعف های عمده و جدی بود.
البته هشدار در مورد این بخشها از ادوار پیش جایزه داده شده بوده و این در بیانیه دبیرعلمی دورههای قبل این جایزه هم مستند و موجود است و این ضعفها فقط منوط به این دوره نمیشود. مثلا در بخش نقد ادبی از مجموع پانزده دوره، فقط چهار دوره اثر برگزیده داشتهایم و بقیه دورهها فقط اثر شایسته تقدیر معرفی شده است که این نیازمند بررسی و آسیبشناسی دقیق در این حوزه است.
چرا داوران برگزیده انتخاب نکردند
در این دوره چون از نزدیک شاهد بررسی دقیق و بحثهای تخصصی و مشفقانه داوران بودم، میتوانم ادعا کنم همه تلاششان را برای انتخاب اصلح کردند. اما به این جمع بندی رسیدند که اگر کتابی با ضعفهای جدی ساختار یا محتوی را به عنوان برگزیده و برنده گرانترین جایزه ادبی کشور معرفی کنند، از یک طرف زیر تیغ تیز منتقدان و اصحاب رسانه خواهند رفت که چطور چنین اثری برگزیده شده است و شان و اعتبار علمی آنها را زیر سوال خواهند برد. از طرف دیگر، اگر به خیرالموجودین آثار اکتفا میشد و اثری با حداقل امتیازات برگزیده اعلام میشد، به نوعی در حق ادبیات جفا شده بود. وظیفه اخلاقی و حرفهای داوران حکم میکرد به جامعه ادبی و دست اندرکاران و متولیان حوزه نشر و کتاب، هشدار بدهند و اعلام خطر کنند تا در این حوزه ها آسیب شناسی جدی شود.
ادبیات دچار جمود و درجا زدن شده است
البته در بیانیه هیئت داوران اذعان شده که تا رسیدن آثار شاخص و ماندگار راه زیادی در پیش داریم، آیا این موضوع توجهها را بیش از پیش به کتابهای ترجمه جلب نمیکند؟ آیا ضعف در بخش تالیف به این معناست که آثار ترجمه در جایگاه رفیعی ایستاده اند و آثار قابل توجهی هستند؟
قطعا خیر. اگر ما آثار تالیفیمان را نقد و آسیبشناسی میکنیم و به جامعه ادبی این هشدار را میدهیم که سطح کیفی آثار پایین آمده و ادبیات داستانی که روزگاری با نویسندگان شهیر خود، با شتاب خوبی به سمت قله در حرکت بود، حالا از سرعت افتاده و دچار نوعی جمود و درجا زدن و فقر محتوی و ضعف ساختار شده، به معنای خوب بودن آثار ترجمه و تشویق به خواندن آنها نیست؛ بلکه هدف دلسوزانه و مشفقانه کارشناسان و داوران، اعلام خطر، آسیبشناسی و کمک به حرکت رو به جلو و رشد صعودی ادبیات است تا دوباره در مسیر درست و رو به قله قرار بگیرد.
اوضاع داستان کوتاه خوب نبوده است
همچنین در بیانیه هیئت داوران نسبت به داستان کوتاه نقد بسیاری شده از فقر موضوعی و تا پرداختن به ناهنجاریهای اخلاقی و بزرگنمایی مسائل. البته این نکته یاد آورد شده است که این موضوع بدون نگاه آسیبشناسانه و نقادانه مطرح شده و با معنای ادبیات فاصله دارد، منظور شما چه بوده است؟ نگاهتان به ادبیات چیست با بهتر است بپرسم ادبیات به نظر شما باید چگونه باشد؟
ادبیات، زبان گویای هر جامعه و نمایانگر احوال روزگار و منعکسکننده صفات نیک و بد مردمان آن جامعه است. اما در کنار این که وظیفه دارد همچون آینهای، منعکسکننده زشتیها و زیباییها باشد، باید متعهد هم باشد. یعنی در راستای هدف متعالی و به قصد اصلاح، تیرگیها و رذایل اخلاقی را به تصویر بکشد، نه این که صرفا روایتگر محض باشد و با استفاده از قدرت خیال و تصویر، باعث انحطاط فکری مخاطبان شود. یعنی برآیند اثر باید نقادانه و آسیبشناسانه و به قصد اصلاح آن رذیله اخلاقی باشد، نه تشویق و دامن زدن و تایید آن.
فقدان تعهد در آثار ادبی باعث افتادن نویسندگان و مخاطبان در گرداب بیهویتی، سردرگمی و ابتذال میشود و با ادبیات زرد و داستانهای پاورقی مجلات که فقط به قصد لذت و سرگرمی و البته دامن زدن به انحطاط اخلاقی جامعه نوشته میشود، هیچ تفاوتی ندارند.
در مورد بخش داستان کوتاه اوضاع در همه ادوار جایزه جلال مطلوب نبوده است. از مجموع ۹ دورهای که این ژانر ادبی در جایزه جلال گنجانده شده است، به جز دوره نهم که مشترکا دو برگزیده داشته، بقیه دورهها برگزیدهای نداشته و فقط یک یا دو شایسته تقدیر داشته است! در دوره سیزدهم حتی داوران هیچ اثری را شایسته تقدیر اعلام نکردهاند و این بخش هیچ برنده و منتخبی نداشته اشت.
پس سالهاست که ما در بخش داستان کوتاه که اتفاقا هنرمندانهترین و رساترین قالب ادبیات داستانی است که متر و معیار خوبی در ارزیابی قلم نویسندگان است، دچار ضعفهای جدی در تکنیک و ساختار یا محتوی و مضمون هستیم و باید اهالی دلسوز ادبیات، فکری به حال این گونه ادبی بکنند.
در مراسم پایانی جایزه جلال، شاهد حضور پرشمار ناشران، نویسندگان و فعالان حوزه کتاب بودیم. رویکرد شما به این موضوع چیست، آیا فکر میکنید برگزاری مراسم پایانی با حضور پرشمار فعالان میتواند توجهها را به جایزه جلب کند و تأثیری بر تولید در این حوزه بگذارد؟
این که اهالی خانواده بزرگ ادبیات، از ناشران و نویسندگان گرفته تا فعالان حوزه کتاب و اهالی رسانه، حضور پررنگ و پر شوری در اختتامیه جایزه ادبی جلال داشتند، اتفاق خوب و مبارک و البته دلگرمکننده بود. این که حوزه نشر و جریان ادبی کشور، به رغم تمام مشکلات و چالشهای چند سال اخیر، علیالخصوص رکود سخت دوران کرونا و تنگناهای اقتصادی و گرانی کاغذ و مشکلات عدیده دیگر که از آن باخبریم، در یک رویداد ادبی حول محور کتاب و کلمه گرد هم میآیند، نشاندهنده زنده بودن و پویایی حوزه نشر ماست و این که مردم ما همچنان میراثدار فضیلت و دانایی و تمدن اصیل نیاکان خود بوده و هستند.
وجیهه سامانی مدرس داستان و نویسنده آثاری همچون «خواب باران»، «آن مرد با باران می آید»، «بادبادک ها»، «عروس آسمان» و غیره است.
در کارنامه او نامزدی چهره هنر سال انقلاب حوزه هنری، برگزیده جشنواره شهید حبیب غنی پور، برگزیده جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری، برگزیده جایزه شهید اندرزگو، برگزیده جشنواره نویسندگان جوان وزارت ارشاد و... به چشم میخورد.
دبیری جایزه «قلم زرین»، دبیری «جشنواره جوان سوره»، دبیری جشنواره داستانی «میخواهم بمانم» ، همچنین داوری جشنوارههای مختلف ادبی از جمله: «جشنواره اشراق»، «جایزه ادبی یوسف»، «کتاب سال دفاع مقدس»، «جایزه قلم زرین»، «جایزه شهید اندرزگو»، «جشنواره تلوزیونی شبکه مستند»، «جشنواره سبک زندگی» و «جایزه ادبی خودنویس» از دیگر سوابق اجرایی او است.