به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست ، بر کسی پوشیده نیست که جهان غرب به طور خاص پس از جنگ جهانی دوم و تعریف موقعیت هژمونیک برای خود در عرصه بینالمللی، سعی در تبلیغ و ترویج روایتها و گفتمانهایی داشته که به بهترین نحو در خدمت اهداف و منافع آن باشند. در این راستا، جدای از طرح مواضع خاص از سوی دولت های غربی در موضوعات گوناگون، شاهد همراهی جریانهای رسانهای غربی نیز که از بُرد و گسترده کاری وسیعی هم برخوردارند، با این دسته از دولتها بودهایم.
در این چارچوب، غرب شدیداً نسبت به ظهور و اوجگیری گفتمانهای رقیب در عرصه بینالمللی حساس بوده و بلافاصله پس از مشاهده رقیب یا رقبا در این زمینه، کل امکانات سیاسی و تبلیغاتی خود را علیه آنها به کار گرفته و به دنبال خاموش کردن صدایشان بوده است. در این راستا، اخیراً اتحادیه اروپا و البته پیشتر آمریکا، تحریمهای گستردهای را علیه شبکه پرستیوی و شمار دیگری از شبکههای برونمرزی کشورمان وضع کرده و به طور خاص شبکه پرستیوی را از پلتفرم پخش ماهوارهای یوتلست نیز کنار گذاشتهاند.
اقدامی که جهت آنچه حمایت از حقوق بشر و دموکراسی در ایران عنوان شده، از سوی کشورهای غربی انجام شده است. در واقع، غرب با این اقدام خود عملاً بر خلاف بسیاری از شعارها و دعاویاش در زمینه تعهد به آزادی بیان و دموکراسی و امثالهم عمل کرده است. با این حال، نکته جالب این است که به تازگی نشریه بدنام شارلی ابدو فرانسه که پیشتر سابقه انتشار کاریکاتورهایی توهین آمیز علیه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را نیز در کارنامه خود دارد، اقدامی مشابه را علیه رهبر انقلاب اسلامی در پیش گرفته است.
در این راستا، نکته جالبتر این است که برخی مقام های ارشد فرانسوی در واکنش به انتقادات مقام های کشورمان مبنی بر اقدام نشریه شارلی ابدو، گفتهاند که در غرب آزادی بیان و مطبوعات وجود دارد. از این رو، در رابطه با این استدلال آنها بایستی دو نکته اساسی را مد نظر قرار داد: اولاً در هیچ جای جهان، توهین به افراد و اعتقادات انسان ها، جلوهای از آزادی نیست و اتفاقا یکی از اصول ساده دموکراسی و آزادی، احترام گذاشتن به عقاید و تفکرات دیگران است.
جدای از اینها، چطور میشود که در فرانسه همچون آنگونه که مقامهای فرانسوی میگویند به مثابه مهد آزادی بیان و رسانه، نشریههای هتاک نظیر شارلی ابدو از آزادی برخوردارند اما شبکهای نظیر شبکه پرستیوی که کار خبری و رسانهای میکند و یک صدای جدید را در عرصه بینالمللی نمایندگی میکند، هدفِ اقدامات مخرب و سانسور قرار میگیرد و کمپانی فرانسه یوتلست نیز این شبکه را از پلفرم پخش ماهوارهای خود حذف میکند؟
آیا این استانداردهای دوگانه و فرصتطلبانه کشورهای غربی در رابطه با مساله آزادی و مصادیق آن، جلوهای از بازیچه شدن این مفاهیم در دستان کشورهای غربی نیست؟ آیا نمودی عینی از برخورد منفعتطلبانه آنها با این مفاهیم به حساب نمیآید؟ برخوردی که تأکید میکند تا زمانی تعهد به آزادی و دموکراسی وجود دارد که در راستای منافع غرب باشد والّا انجام هرگونه برخورد قهری و غیردموکراتیک کاملاً لازم و ضروری است.
شبکه پرستیوی در سالهای اخیر با تعهد به کار خبری و رسانهای حرفهای، بارها و بارها هدف اقدامات تخریبی کشورهای غربی قرار گرفته و با حذف خود از پلتفرمهای پخش ماهوارهای مواجه بوده است. آنچه در این میان مهم است این نکته مطرح است که مسئله اصلی غرب با رسانههایی نظیر پرستیوی، نه مبتنی بر ادعاهای ظاهری آنها علیه این شبکه بلکه مرتبط با این مسئله است که این قبیل رسانهها، صداها و جریانهای آلترناتیو برای روایت ها و رسانههای غربی را تشویق و ترغیب میکنند و درست به همین دلیل غرب خود را در برخورد سخت و نامشرروع با آنها محق میداند.
حال کشورهای غربی نظیر فرانسه و آمریکا برای اینکه به این قِسم رویههای نامشروع خود لباس مشروعیت و موجه بودن بپوشانند، چارهای جز این ندارند که به طرح دعاوی واهی در مورد ایران و شبکههای رسانهای این کشور بپردازند. مسالهای که نمود عینی خود را در نوعِ برخوردهای اخیر اروپا و آمریکا با شبکه پرستیوی، به عینه به نمایش گذاشته است.