به گزارش ایران اکونومیست، امیر سرلشکر منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ در یکی از روستاهای ورامین متولد شد. او در سال ۱۳۴۶ و پس از اخذ دیپلم متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوره دانشکده، به درجه ستوان دومی نائل آمد. در سال ۱۳۵۰ جهت طی دوره علمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یکساله، در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد.
او افسری مؤمن، متعهد، شجاع، آگاه، تیزهوش و کاردان بود. طرحها و ابتکارهای زیادی در تجهیز سیستمهای راداری - پدافندی به اجرا گذاشت که در طول جنگ تحمیلی توان نیروی هوایی را در سرنگونی هواپیماهای متجاوز دشمن دوچندان کرد.
سرانجام امیر سرلشکر منصور ستاری در تاریخ ۱۵ دیماه ۱۳۷۳ پس از انجام مأموریت در اصفهان، در حالی که به مقصد تهران باز میگشت، هواپیمای حامل وی وهمراهانش دچار سانحه شد و سقوط کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این امیر سرافراز در زمان شهادت «فرماندهی نیروی هوایی ارتش» را بر عهده داشت.
طرح ابتکاری شهید ستاری در عملیات الیبیتالمقدس
اردیبهشت ماه ۱۳۶۱، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک آتشبار کامل موشک «هاک» را در ۲۳ کیلومتری آبادان، بین جاده ماهشهر – آبادان مستقر کرده بود. با آغاز عملیات «الی بیتالمقدس» که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، این سایت مورد بهرهبرداری قرار گرفت و نیروها و رزمندگان مستقر در آنجا را زیر پوشش دفاعی خود قرار داد. بعد از گذشت چند ساعت در حالی که عملیات به اوج خود رسید، ناگهان سیستم خنک کننده اتاق کنترل موشک از کار افتاد و با اینکه متخصصان حاضر در آنجا تلاش زیادی را برای راهاندازی آن انجام دادند، ولی موفق نشدند و در آن شرایط سخت، سایت غیرقابل استفاده شد.
منصور ستاری که به عنوان فرمانده در بخشی دیگر حضور داشت، وقتی از این موضوع مطلع شد خود را به آنجا رساند و طرحی ابتکاری ارائه داد و مشکل را برطرف کرد.
سرهنگ نعمتالله شعتی کریمی در خاطراتش طرح شهید ستاری را چنین بیان میکند: «شهید ستاری از ما سؤال کرد، حداکثر چه مدت میتوانید اتاق کنترل موشک را به صورت فعال نگه دارید؟ با توجه به حرارت زیادی که دستگاهها تولید میکردند گفتیم: حداکثر ۵ تا ۶ دقیقه، بیش از این ممکن است دستگاهها بسوزند. شهید ستاری مقداری فکر کرد و سپس به طرف آنتن رادار رفت، روی این دستگاه، اسکوپ (صفحه نشان دهنده رادار) که متخصص تعمیر دستگاه فقط برای تنظیم آنتن رادار از آن استفاده میکند قرار دارد. ستاری در پشت اسکوپ قرار گرفت که فاصلهشان تا اتاق کنترل موشک حدود ۸۰ تا ۹۰ متر بود. ایشان در آنجا به محض دیدن هواپیما در اسکوپ رادار به شخصی که در کنارشان بود اطلاع میدادند، آن شخص نیز به ما علامت میداد و ما بلافاصله سیستم اتاق کنترل را برای چند دقیقه روشن میکردیم و هواپیما را در کنترل گرفته و مورد اصابت موشک قرار میدادیم. با خلاقیت و ابتکاری که شهید ستاری از خود نشان داد توانستیم به همین طریق در ظرف یکی دو ساعت، سه فروند از هواپیماهای دشمن را که قصد حمله به لشکرهای منطقه را داشتند منهدم کنیم.
نمایش دو شاخص فرماندهی از سوی شهید ستاری
تعدادی از رزمندگان که از موضوع اطلاع داشتند با دیدن سرنگونی هواپیماهای دشمن، تکبیرگویان به داخل سایت آمدند و در حالی که از خوشحالی اشک شوق میریختند، بچههای سایت را در آغوش کشیدند و به آنها تبریک گفتند.
در اینجا شهید ستاری دو خصیصه مهم نبوغ نظامی را که فقط در افراد با نبوغ نظامی بالا یافت میشود از خود به نمایش گذاشت.
نخست ذکاوت و هوشیاری: هرچه توانایی ذهنی و قدرت فکری، هوشیاری و آمادگی ذهنی فرد بالاتر باشد، در اتخاذ تصمیم و ارائه خلاقیت کاربردی و ابتکار عملی موفقتر خواهد بود. فرماندهی که ذکاوت و هوش بالایی نسبت به دیگران دارد، مسلماً خیلی مؤثرتر از دیگر یکانها عمل میکند و روشهای بهتر و دقیقتری به کار میگیرد.
و دیگری سرعت عمل و عکس العمل در اجرای ابتکارات: انجام واکنش سریع و اتخاذ تدابیر لازم در کمترین زمان ممکن در ابتکار عمل، بسیار اهمیت دارد. تصمیماتی موجب خلاقیت میشوند که با حداکثر سرعت و کمترین مقدار اتلاف زمان همراه باشند، زیرا خلاقیت در بستر زمان محقق میشود. در میدان نبرد و مبارزه که هر آن دشمن منتظر غفلت و اشتباه ماست، اگر درنگ کرده و تعلل نماییم و در هدف و عمل خود سستی نشان دهیم، دشمن از فرصت استفاده کرده و ما را تهدید میکند، اما اگر فرمانده با تصمیمات مبتکرانه سریع و ضربالاجل خویش ابتکار عمل را از دشمن بگیرد، میتواند با موفقیت جنگ را هدایت کند.
خودکفایی نخستین اولویت کارهایش بود
همچنین در طول جنگ تحمیلی، هواپیماهای ترابری (سی – ۱۳۰) به علت تحریم اقتصادی از سوی کشور آمریکا با کمبود قطعه مواجه شده بودند. از جمله این قطعهها، شاسی چرخ جلو این هواپیما بود که برای تعمیر و بازسازی به کشورهای آلمان و انگلستان فرستاده میشد و این کار هزینه هنگفتی را به نیروی هوایی تحمیل میکرد. زمانی که شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد، دستور داد که کارکنان متخصص فرماندهی لجستیکی نیروی هوایی باید خودشان این شاسیها را بسازند. ایشان برای اینکه این باور را در متخصصان نیرو به وجود آورند، یک روز همه را جمع میکند و طی سخنانی می گوید: «اولین هدف من، خودکفایی نیروست و این مهم به دست توانای شما متخصصان امکانپذیر است. باید با توکل به خدا، دست به دست هم بدهیم و کار را شروع کنیم. »
شوخی با متخصصان نیروی هوایی
کارکنان متخصص وقتی از حمایتهای همه جانبه فرمانده نیرو مطمئن میشوند، بازسازی را شروع میکنند و پس از مدتی توانستند اولین شاسی را تولید و روی هواپیما سوار کنند. علی رغم آزمایشهای متعددی که روی این شاسی انجام شد، در آخرین آزمایش که هواپیما با سرعت زیاد روی باند حرکت میکند، شاسی تاب نیاورده و میشکند. دماغه هواپیما به زمین اصابت کرده و مقداری خسارت میبیند. کارکنان که حاصل تلاش چند ماهه خود را بیثمر میبینند، افسرده و ناراحت میشوند.
امیرعلی غلامی در خاطراتش میگوید: وقتی شهید ستاری از ماجرا مطلع شد، دستور داد همه کارکنان را جمع کنند و با رویی گشاده، پس از احوالپرسی به شوخی گفت: «برای من تعریف کنید که چگونه توانستید آهن به این کلفتی را به صورت گِرد ببرید. فکر نمیکنم کسی این هنر شما را داشته باشد!» کارکنان که انتظار چنین برخوردی را از فرمانده خود نداشتند خندیدند، چرا که شاسی کاملا به صورت گرد شکسته بود، اما کسی به آن توجه نکرده بود. شهید ستاری پس از این شوخی اضافه کرد: «ناموفق بودن کار در مرحله اول نباید شما را مأیوس کند. کار را دنبال کنید و بگردید ببینید مشکل تان چه بوده؟» شهید ستاری در موقع رفتن ضمن قدردانی، به کارکنان پاداش داد و آنها با این حرکت فرمانده جان تازهای گرفتند و با شور و شوق بیشتری کار را ادامه دادند. شاسی جدیدی ساخته و روی هواپیما نصب شد و این بار هواپیما کاملا موفق پرواز کرده و به زمین نشست.