به گزارش ایران اکونومیست، ترکیه و جمهوری آذربایجان در هفدهمین کمیته بینالدولی پاسداری از میراث ناملموس یونسکو، مشترکا «فرهنگ چای» را به عنوان «نماد هویت، مهماننوازی و تعامل اجتماعی» به نام خود ثبت کردند، درحالی که در همین اجلاس، چین در پروندهای مجزا و به صورت ملی، «تکنیکهای سنتی پردازش چای و شیوههای اجتماعی مرتبط با آن» را ثبت کرد، اما آنچه ثبت چای در یونسکو را واکنش برانگیز کرد، اقدام دو کشور همسایه شمال شرقی ایران بود.
مشارکت نداشتن ایران در پروندههایی که از سوی کشورهای همسایه و یا حوزه فرهنگی ایران، انحصارا در یونسکو ثبت میشود، همواره حساسیتزا، چالشبرانگیز و گاه مناقشهساز بوده است، همچون پرونده «فرهنگ پهلوانی» که جمهوری آذربایجان در آخرین اجلاس یونسکو به نام خود ثبت کرد، درحالیکه ایران سال ۲۰۱۰ آیین «ورزشهای باستانی و زورخانهای» را به نام خود ثبت کرده بود و با منطق و قواعد کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو، جمهوری آذربایجان به جای ثبت پروندهای مجزا و ملی میتوانست به پرونده ایران ملحق شود.
ثبت فرهنگ چای از سوی دو همسایه شمال شرقی بدون مشارکت کردن و یا به مشارکت گرفتن ایران و حتی دیگر کشورها، درحالی پرسشبرانگیز شده است که علی دارابی، معاون میراث فرهنگی کشور نسبت به آن، اینگونه پاسخ داده است: «در پروندههای مشترک باید طرف دیگر آمادگی داشته باشد. هیچ مشکلی نیست. ما پروندههای چای را آماده میکنیم و با کشورهای دیگر ثبت خواهیم کرد. گاهی همکاری با کشورهای دیگر سادهتر است تا برخی از کشورها که دم دست هستند و ملاحظات سیاسی دارند.»
به گفته او، طبق قاعده یونسکو و کنوانسیون ۲۰۰۳ تهیه پرونده مشابه منعی ندارد. از طرفی، نظر کارشناسان ثبت میراث فرهنگی بر این است که در جریان ثبت میراث ناملموس در یونسکو، رقابتجویی، قدمت، اصالت، کمال و حتی خاستگاه "مردود" است و ثبت میرات فرهنگی ناملموس یک کشور در یونسکو نمیتواند دیگر کشورها را از ثبت همان اثر منع کند.
اما درباره فرهنگ نوشیدن چای یا چایخوری، سوای این بحث که چرا ایران با توجه به جریان فرهنگ نوشیدن چای در بین مردم، در ثبت چنین پروندهای مشارکت ندارد و یا به مشارکت گرفته نشده، این مسأله مطرح است که ایران چقدر در معرفی و حفاظت از این فرهنگ، مؤثر عمل کرده است؟
سنت نوشیدن چای در بین کشورهای آسیایی رایج و کهن است و سالهاست هند، چین، سریلانکا، انگلستان، تایوان، ترکیه و به تازگی کنیا، کانادا و جمهوری آذربایجان توسعه «گردشگری چای» را آغاز کردهاند.
چای که پس از آب، دومین نوشیدنی پرمصرف جهان است، دیگر یک محصول ساده کشاورزی به شمار نمیآید، مفاهیم قوی اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی یک ملت را نشان میدهد، تاریخ دارد و میراثی ارزشمند است و حتی برخی کشورها همچون چین، هند و در سالهای اخیر ترکیه برای آن موزه هم ساختهاند.
چای محبوبترین نوشیدنی ترکها به شمار میآید که در حقیقت، روش زندگی و گوشهای از فرهنگ مردم این کشور را نشان میدهد. ترکها معتقدند چای را باید با اصالت برای گردشگران سرو کرد. روش تهیه چای ترکی نزدیک به ایران است، اما چای ترکیه نزد گردشگران، محبوبتر، شناخته شدهتر و معروفتر است. در دهههای اخیر ترکیه چای و فرهنگ نوشیدن آن را به یک مزیت گردشگری تبدیل کرده و در تمام فیلمهای تبلیغاتی و حتی سینمایی خود اشارهای به آن دارد و چای ترکی را به تجربهای برای گردشگران تبدیل کرده است. در سراسر این کشور نیز چایخانهها به وفور در دسترس قرار دارند و این تجربه را به سادگی در اختیار گردشگران قرار میدهد، حتی کارگاههای آموزشی در زمینه دم کردن چای برای توریستی که چند لحظه قرار است در آن چایخانه یا کافه استراحت کنند، برگزار میکنند.
جریان فرهنگی و تجربه چایخوری به سبک ترکیهای حتی به ایران و کافههای شمال تهران نیز نفوذ کرده، به طوری که نوشیدن چای در استکانهای کمرباریک ترک همراه با باقلوای ترکی، قیمتی قابل توجهی دارد.
اکنون جمهوری آذربایجان در مسیری مشابه با ترکیه گام برداشته است. جمهوری آذربایجان از سال ۲۰۱۶ همزمان با تبغلیات گسترده گردشگری در سطح بینالملل، سنت نوشیدن چای را نیز در کشورهای دیگر تبلیغ کرده و مشخصا یک بخش از ویژه برنامه تلویزیونی «کارت پستال از جمهوری آذربایجان» را که از شبکههای کشورهای دیگر، بهویژه در قاره اروپا پخش میشد را به سنت نوشیدن چای در جمهوری آذربایجان اختصاص داد. جمهوری آذربایجان چایخانههایی که در سراسر این کشور در دسترس قرار دارد را به عنوان مکانی برای آشنایی با فرهنگ و مردم آذربایجان معرفی کرده است.
در ایران اما به نظر میرسد حرکت در این مسیر معکوس شده است؛ بیشتر کارخانههای چای رو به تعطیلی رفتهاند و به جای باغها و مزارغ چای، ویلا سبز شده است. در بیشتر کافهها و رستورانها معمولا یک استکان چای دم کرده، قیمت بالایی دارد، در نتیجه مصرف چای کیسهای خارجی رایجتر و آسانتر شده است. بیشتر چایخانهها در مناطق شهری مکان مناسبی برای استراحت مسافران و تجربه چایخوری به شیوه ایرانی نیست و اگر مکانی به این منظور ایجاد شده باشد قیمت گزاف سفارش یک فنجان و یک استکان چای که گاه با قهوه برابری میکند، ممکن است به حذف این گزینه منجر شود. در گذشته در برخی شهرهای ایران، بهویژه در مناطق شمالی و شمال شرقی چای در کنار غذا رایگان سرو میشد، اما با افزایش قیمت چای، این گزینه درحال حاضر حذف شده است.
در نتیجه گردشگری که به ایران میآید تصویر روشنی از فرهنگ و میراث چای در ایران ندارد، آنچه میداند بیشتر به چین و یا ترکیه مربوط میشود. البته که گردشگران خارجی در سفر به ایران، «چای و نبات» و «چای قندپهلو» را با عنوان روشی از زندگی مردم تجربه میکنند و گاهی تورهایی در باغهای چای برگزار میشود، اما نه مثل چین، هند و یا ترکیه که برنامهای هدفمند برای آن دارند و در مسیر توسعه آن به عنوان یک نماد فرهنگی پیش میروند. حال پرسش این است ثبت این عنصر از سوی ایران در یونسکو، وضعیت موجود را چقدر میتواند تغییر دهد؟