جامجهانی فوتبال که دههها است همچون رقابتهای المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیونها نفر را به خود خیره میکند، هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیستودومین دوره جام جهانی بهانهای است برای اینکه این رویداد را از زاویهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهمترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.
برگزاری جام جهانی با ترس و لرز
حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ باعث شد تا جهان در یک شوک فرو برود و حالا یک سال بعد هنگامی که قرار بود بزرگترین جام فوتبالی در جهان برگزار شود، تامین امنیت به بزرگترین دغدغه تبدیل شده بود. به همین دلیل هم هنگامی که قرار شد هفدهمین دوره جام جهانی از می تا ژوئن ۲۰۰۲ در دو کشور کره جنوبی و ژاپن برگزار شود، در اطراف سکوها پدافند نصب شد تا بتوانند از حملات هوایی احتمالی جلوگیری کنند.
هرچه که بود جام جهانی شروع شد تا غولهای فوتبال به مصاف یکدیگر بروند اما در این میان یک مساله توجه بسیاری را به خود جلب کرد و تا به امروز نیز با یک علامت سوال مواجه است؛ آن هم بازی دو تیم ایتالیا و کره جنوبی میزبان است. این بازی با قانون گل طلایی باعث حذف ایتالیا از جام شد و کره جنوبی را به یک چهارم نهایی فرستاد.
صعود کره از گروه صخرههای سخت
هنگامی که کره جنوبی با پرتغال، آمریکا و لهستان همگروه شده بود، شانس کرهایها برای صعود خیلی زیاد تصور نمیشد اما بازی آنها با لهستان خیلی از پیشبینیها را تغییر داد، تیم ملی کره جنوبی توانست در نخستین دیدار خود لهستان را با نتیجه ۲ بر صفر شکست دهد و نشان دهد که میخواهد در این جام شگفتیسازی کند.
بازی دوم آنها با آمریکا بود؛ بازی که بر خلاف انتظاری که مردم کره جنوبی از تیمشان داشتند با نتیجه مساوی به پایان رسید. حالا آنها باید به مصاف پرتغال قدرتمند با ستارهای همچون لوییس فیگو میرفتند؛ بازی که کمتر کسی پیشبینی برد کره را داشت اما در عین ناباوری تک گل دقیقه ۷۰ پارک جی سونگ باعث شد تا پرتغال در دور گروهی با جام خداحافظی کند.
قربانی کردن اسپانیا
کره جنوبی که پرتغال را از جام حذف کرده بود و نیز ایتالیایی که وصف آن را در ادامه خواهیم گفت، برای رفتن به جمع چهار تیم برتر، میبایست به مصاف یکی دیگر از غولهای فوتبال یعنی اسپانیا می رفت؛ تیمی که از بازیکنانی همچون کاسیاس، ژاوی، رائول، پویول، لوئیس انریکه و ... برخوردار بود و آمده بود تا کره میزبان را از جام حذف کند اما همه چیز در مستطیل سبز تغییر کرد و آن هم به کمک سوتهایی بود که جمال القندور داور مصری به صدا در میآورد.
القندور که ناداوریهایش را بسیاری از ایرانیها در یکی از حساسترین مسابقهها با عربستان از یاد نبردهاند، در قضاوت عجیب دیگر، آن هم در جام جهانی دو گل سالم لاروخا بازیکن اسپانیا را نادیده گرفت تا بازی به ضربات پنالتی ختم شود و در نهایت اسپانیا قربانی دیگر این جام لقب بگیرد. تصمیماتی که در این بازی گرفته شد، همچنان مورد سوال بسیاری قرار گرفته است و بسیاری معتقدند که شکست اسپانیا برنامهریزی شده بوده است.
چند سال بعد روزنامه ایتالیایی «کوریهره دلّو اسپورت» (The Corriere dello Sport) نوشت داور این دیدار را جک وارنر نایب رئیس فیفا تعیین کرده بود. این روزنامه ادعا کرد که وارنر وظیفه داشته تا در آن تورنمنت برای برخی مسابقات داورانی را تعیین کند که بازی کره جنوبی و اسپانیا هم یکی از آنها بوده است. وارنر چندی بعد به دلیل فساد از سوی دادگستری آمریکا دستگیر شد و کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال جهانی او را به صورت مادامالعمر از فعالیت در عرصه فوتبال محروم کرد.
کره جنوبی،-ایتالیا؛ جنجالبرانگیز و همچنان مبهم
در مرحله یک هشتم نهایی و پیش از دیدار با اسپانیا، مستطیل سبز استادیوم دئجون شاهد یک دیدار جنجالبرانگیز و پرحاشیه بود؛ یعنی مصاف کره جنوبی مقابل ایتالیا. کره جنوبی که تا اینجای کار هم با حرف و حدیث های فراوان بالا آمده بود حالا به ایتالیای قدرتمند روبرو شده بود و به نظر میآمد که راهی جز خداحافظی با جام ندارد. با این حال، همیشه آن طوری نمیشود که ما فکر میکنیم و دستهای نامرئی قرار بود کار خودش را بکند.
بازی شروع شده بود و در دقیقه پنج بازی درخشش بوفون پنالتی اعلام شده به نفع کره را برباد داد تا کریستین ویری در دقیقه ۱۸ با یک گل آتزوری را پیش بیاندازد اما این گل آغازی برای شروع جنگ درون زمین بود. حالا ساق پاهای پائولو مالدینی، فرانچسکو توتی و الساندرو دلپیرو با تکلهای خشن و خطاهای خطرناک تیم میزبان به شدت ضربه میخورد.
ضربات پی در پی بازیکنان کره جنوبی هوش از سر بایرون مورنو داور اکوادوری برده بود اما این دلیلی نمیشد تا او چشم بر روی هر خطای کرهایها ببندد. ایتالیاییها در مقابل یکی از خشنترین تیمهایی که در طول تاریخ با آن رو به رو شده بودند، قرار گرفتند و در دقایق پایانی بازی گل تساوری را دریافت کردند.
بازی با خشونت تمام دنبال میشد و گل صحیحِ دامیانو تومازی در وقت اضافه اول از سوی داور مردود شد اما کارت زرد دوم توتی آب سردی بر روی ایتالیا ریخت، در حالی که داور با صحنه فاصله زیادی داشت فرانچسکو را به جرم فریب برای گرفتن پنالتی، با کارت زرد دوم از بازی اخراج کرد تا دقیقه ۱۱۸، آن یونگ هوان با قانون گل طلایی همه چیز را برای ایتالیا در جام تمام کند.
سوت پایان بازی به صدا در آمد و لاجوردیپوشان با سناریویی مشابه اسپانیا از جام حذف شدند. زننده گل کره جنوبی در آن زمان به صورت قرضی پیراهن پروجا ایتالیا را بر تن داشت اما همه چیز برای او هم تمام شده بود و آن زمانی بود که فردای دیدار، لوچانو کائوچی ریاست باشگاه اعلام کرد «من صلاح نمیبینم به بازیکنی دستمزد بدهم که فوتبال ایتالیا را نابود کرده است!» و یونگ هوان را از جمع بازیکنان این تیم کنار گذاشت و قراردادش یک طرفه فسخ شد.
البته زدن گل تنها جرم بازیکن کرهای نبود بلکه شاید مصاحبهاش پس از دیدار و شادی گل او باعث اخراجش از ایتالیا شد. ۲۰ سال بعد از آن بازی عجیب، هوان در مصاحبه با نشریه «گاتزتا دلواسپورت» گفت «به خوبی آن دیدار را به خاطر دارم. انگار که دیروز بود. یک شب فراموش نشدنی برای من و تیم ملی کشورم. هیچ کس باور نمیکرد ما ایتالیا را شکست دادهایم. گاس هیدینک سرمربی ما بود و به خوبی چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ بدنی، تیم را آماده ورود به مسابقات کرد. از هیچ تیمی ترس نداشتیم»
کره جنوبی البته نتوانست به فینال راه پیدا کند و با شکست مقابل آلمان به دیدار ردهبندی رفت تا مقابل ترکیه نیز شکست بخورد و برزیل بتواند با شکست ۲ بر صفر آلمان، قهرمان جام شود.
در «جام جهانی ۱۹۳۸؛ در منگنه نازیسم، به کام فاشیسم» گفتیم چگونه نخستین ادوار جام جهانی زیر سایه جنگطلبی رهبران اروپا قرار گرفت اما سقوط آنان سبب نشد بلافاصله شرایط به زمان پیش از جولان هیتلر، موسولینی و ژنرال فرانکو برگردد.
فوتبال و جام جهانی همچنان تحت شعاع آثار جنگ و کشمکشهای سیاسی قرار گرفت و آنچنان که در «جام جهانی ۱۹۵۰؛ فرودستان هندی و رویای بربادرفته» و «جام جهانی ۱۹۵۴؛ ظهور و سقوط قدرتها» روایت شد، با مباحث مربوط به «شمال _ جنوب» در معادلات روابط بینالملل و تقابل اغنیا و فقرا گره خورد.
در ادامه، «ژوست فونتین» فرانسوی با ۱۳ گل در «جام جهانی۱۹۵۸؛ آقای گل پَرپَر شده» لقب گرفت و در «جام جهانی ۱۹۶۲؛ بیرحمانهترین بازی فوتبال» در سانتیاگو پایتخت شیلی به نمایش گذاشته شد و اما در «جام جهانی۱۹۶۶؛ توفانی زرد که از اردوگاه کار اجباری سر در آورد»، همان بازیکنان تیم ملی کره شمالی بودند که بعد شگفتیساز شدن در یک چهارم نهایی ناکام ماندند و پس از بازگشت به کشورشان به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند.
با رنگی شدن فوتبال روی صفحه میلیونها تلویزیون، «جام جهانی ۱۹۷۰؛ خداحافظی شادترین اسطوره فوتبال» هنرمندی پله اسطوره فوتبال جهان را واضحتر به تصویر کشید. چهار سال بعد از آن یعنی «جام جهانی ۱۹۷۴؛ دو آلمان در یک مستطیل سبز» ظاهر شدند و به دنبال آن «جام جهانی ۱۹۷۸؛ قهرمانی که شکنجهگر و زندانی را لحظهای همبسته کرد» ماجرای قهرمانی آرژانتینیها در فضای پرالتهاب سیاسی بود.
«جام جهانی ۱۹۸۲؛ هنرنمایی چگوارای فوتبال» دکتر سوکراتس چشم میلیونها نفر را خیره کرد تا پس از آن نوبت به مارادونا دیگر نابغه فوتبال برسد و این فریاد پرطنین شود؛«جام جهانی ۱۹۸۶؛ دیهگو تو بهترینی».
صحنه ماندگار دوره بعدی «جامجهانی ۱۹۹۰؛ ظهور استعدادی تازه اما شکننده/اشکهایی که مردم را عاشق فوتبال کرد» بود. سیزدهمین زاویه کمتر دیده شده هم به «جامجهانی ۱۹۹۴؛ پاسخ گل به خودی با گلوله» اختصاص یافت.
«جام جهانی ۱۹۹۸؛ سیاسیترین بازی در پایان قرن» برای میلیونها ایرانی یادآور بازگشت ایران به جام پس از دههها دوری از بزرگترین رقابت فوتبالی جهان بود.