شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۸

طائب: ارزش اسلام وقتی بهتر فهم می‌شود که «دیگری»اش را دقیق معرفی کنیم

کارشناس مسائل زنان معتقد است: شخصیت مستقل و آزاده‌ای که خداوند از زن در قرآن معرفی می‌کند، برای در امان ماندن از آسیب‌ها و کنشگری در بطن جامعه نیازمند رعایت موازینی در پوشش و عفاف است.
طائب: ارزش اسلام وقتی بهتر فهم می‌شود که «دیگری»اش را دقیق معرفی کنیم
کد خبر: ۵۴۰۸۵۶

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، بیشتر از چهار دهه است که زنان ما با موقعیت‌های مناسبی که برایشان ایجاد شده، رشد کرده‌اند. افزایش سطح تحصیلات و دانش زنان موجب ارتقای کیفیت زندگی آنها در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی شده است. هرچند که افزایش آگاهی، مطالباتی را برای زنان ایجاد کرده که بسیاری از آنها به‌عنوان خواسته طبیعی زنان محسوب می‌شود. به این ترتیب ما امروز با زنی متفاوت از گذشته مواجهیم؛ زنی که خواستار حضور اجتماعی و کنشگری در عرصه فرهنگی است: «زن اجتماعی جدید».

ایران اکونومیست با چنین رویکردی، گفتگویی با دکتر حمیده طائب، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مسائل زنان، انجام داده که بخش دوم و پایانی این گفتگو را می‌خوانید.

انقلاب اسلامی، داعیه‌دار گفتمان نوینی در عرصه هویتی زن است. الگوی نوینی که در محافل فکری به‌عنوان الگوی سوم شناخته می‌شود؛ یعنی زنی که در بعد فردی رشد فکری و تهذیب اخلاقی دارد، در بعد خانوادگی از خانواده‌گرایی و خانواده‌محوری برخوردار است و در بعد اجتماعی هم مسئولیت‌پذیری اجتماعی دارد و در عین هنجارمندی، در جامعه نقش ایفا می‌کند. به اعتقاد شما آیا چنین الگویی امروز در جامعه ما محقق شده است؟ چه الزامات و اقتضائاتی دارد؟

متأسفانه ما تکثر الگو نداریم. این را به عنوان یک آسیب می‌گویم که ما الگو در همه زمینه‌ها نداریم.

به چه معنا؟

به این معنا که وقتی به زنان قرآنی مراجعه می‌کنیم، آیا خداوند تنها یک مدل زن را در قرآن به صورت الگو مطرح کرده یا نه، اقسامی داریم؟ در قرآن حضرت آسیه همسر فرعون را داریم یا حضرت مریم را. اینجا دو مدل داریم؛ یک خانمی که همسرش با او همراه نیست ولی با او زندگی می‌کند و در عین حال استقلال شخصیتی خودش را دارد، راهش را انتخاب می‌کند و تا آخر پای آرمان‌هایش ایستاده است و همچنین حضرت مریم که یک خانمی است در آن شرایط با رویکرد خاص یهود در مورد زن که حضرت مریم در چنین شرایط فرهنگی وارد شده، علم‌آموزی می‌کند، ارکع مع الراکعین می‌شود. آن هم در جماعتی که زن را جنس دوم می‌دانستند و برای عقل زن شأن لازم را قائل نبودند. خداوند نشان می‌دهد که این زن چه شجاعت و روحیه قوی داشته که با این‌ها پیش می‌رود و یک سری کلیشه‌های زمانه خود را می‌شکند و با عفاف هم حرکت می‌کند. در حالتی که نگاه ابزاری به زن بوده، آن حضرت به خوبی با این مدل جلو می‌رود و قرآن این شخصیت را معرفی می‌کند که عفاف خود را حفظ کرده است.

ما انواع مختلفی از زنان داریم که خود، جای بررسی دارد. حتی در مورد مدل حکومت‌داری ملکه صبا قابل بحث است که او چه مدل مواجهه‌ای با حرکت انبیا داشته و سایر پادشاهان مرد چگونه بوده‌اند و با تبلیغ و دعوت به توحیدی که انبیا داشتند، چه مواجهه‌ای شده است.

 
اگر مدل‌هایی مثل همسر فرعون را بازنمایی و معرفی نکنید، نتیجه این می‌شود که یک خانم می‌بیند همسرش با او همسو نیست، پس به فکر جدایی می‌افتد. چون فرهنگ غربی تبلیغ طلاق را راحت می‌کند و این فروپاشی و بی‌اعتمادی و عدم تداوم ارتباط، راهی جز طلاق ندارد! در حالی که اگر الگوی همسر فرعون بازنمایی می‌شد، این اندازه طلاق در جامعه ترویج نمی‌شد.
 

خداوند چند مدل زن را در قرآن معرفی می‌کند. حتی کلیشه را می‌شکند که همسر تو در دین و مرام تو نقشی ندارد، تو می‌توانی همسر پیامبر باشی ولی خلاف او باشی. مدل «مثل الذین کفروا...» را به همسر حضرت لوط و همسر حضرت نوح اشاره می‌کند و استقلال شخصیتی و فکری زن را نشان می‌دهد. چنان که تو می‌توانی همسر فرعون باشی ولی هم‌سوی او نباشی و همسر پیامبر خدا هم باشی و باز هم همسوی او نباشی. خودت مستقل هستی و در قله هم می‌توانی بایستی. ـمثل الذین امنوا» و «مثل الذین کفروا» قله‌ها را نشان می‌دهد.

این‌ها مهم است؛ این تکثر و دیدن انواع و اقسام زنان. ما به این طریق با زنان جامعه خود مواجه نشده‌ایم. حتی اگر بخواهید در تاریخ اسلام تک‌مدلی جلو بروید، خیلی ریزش دارد و جذب کم است. چون شرایط افراد مختلف است. همه شرایط حضرت زهرا یا حضرت زینب سلا‌الله علیهما را ندارند.

باید الگوهای مختلف را معرفی کنیم. برخی چهره‌ها را باید به‌عنوان بزرگترین قله‌ها و برترین‌ها معرفی کنیم ولی نمی‌توان بقیه را از این دایره حذف کرد. تک‌الگوها گاهی حتی زنانی را مأیوس می‌کند که ازدواج نکرده‌اند یا صاحب فرزند نمی‌شوند. وقتی همه موارد را لحاظ نکنید، زنانی را ناامید می‌کنید در حالی که در رویکرد توحیدی ناامیدی اصلاً معنی ندارد.

یعنی در عین حال که زمینه‌هایی را برای ازدواج جوانان ایجاد نمی‌کنید، او را از رحمت خدا ناامید می‌کنید که ازدواج نکرده است!

همین طور است. خدایی که انسان را آفریده، در سیستم آفرینش خود انواع مدل را ارائه می‌دهد. اما ما برای خانم به قدری فشار اجتماعی ایجاد می‌کنیم که او را از زندگی ناامید می‌کنیم یا عزت نفس او را کاهش می‌دهیم.

به عنوان مثال در بحث جمعیت، سیاست‌گذار یا اعضای اجرایی موظف هستند که این کشتی انقلاب را به سرمنزل مقصود هدایت کنند و برای آنها جا افتاده که بحث جمعیت مهم است و باید به آن بپردازند. در این روند به موضوع ناباروری می‌رسند که عامدانه یا به طور طبیعی اتفاق می‌افتد. حتی خداوند به این موضوع هم پرداخته و در سوره شورا می‌فرماید به بعضی پسر می‌دهیم، به بعضی دختر، به بعضی هر دو و به بعضی هیچکدام را نمی‌دهیم. خداوند همه را در نظر می‌گیرد و به آن اشاره می‌کند. اما اگر ما تنها یک مدل را ببینیم و گفتمان‌سازی کنیم، کسی که نابارور است دچار فشار روحی می‌شود و احساس بی‌ارزشی در جامعه می‌کند. در اینجا به او ظلم شده. ظلم‌ها را ببینید، به خاطر ندیدن تکثر‌هایی که خدا دیده ولی ما آن را نادیده گرفته‌ایم. چون ما نگاه جامع قرآنی را هنوز نداریم.

توقع بی‌جایی است اگر این تحول را سریع بخواهیم. نهادینه کردن اسلام ناب چیزی نیست که دفعتاً پیش بیاید. یک حرکت و جریان است. خود امام هم در بیاناتشان از منطق فرهنگ و تغییر فرهنگی یاد کرده‌اند که باید گام به گام جلو بروید. بحث قانون اساسی و نظام‌سازی به صورت کلان مطرح بوده ولی ادامه‌دار است. تأکید می‌کنم بحث دشمن را جدا بگذاریم، ما خلأهای خود را باید ببینیم و روی آن کار کنیم.

به هر حال توجه به ضربه‌های احتمالی هم نشانگر خلأهاست.

اتفاقاً حملاتی که از سمت دشمن می‌شود یک حسنی که دارد و بهترین فرصت برای بازنگری به خودمان است که ما چه خلأهایی را ایجاد کردیم که دشمن توانسته از آن سوءاستفاده کند. به نظر می‌رسد یک ساحت بزرگ مربوط به بحث الگوهاست؛ مانند الگوی سوم که صرفاً یک قالب بزنید و بعد افرادی را پیدا کنید که با آن قالب جور هستند و فقط آنها را بازنمایی کنید. مثلاً صدا و سیما را به خط کنید که شما فقط این قالب‌ها را بگویید!

اگر شما مدل‌هایی مثل همسر فرعون را بازنمایی و معرفی نکنید، نتیجه این می‌شود که یک خانم می‌بیند همسرش با او همسو نیست، پس به فکر جدایی می‌افتد. چون فرهنگ غربی تبلیغ طلاق را راحت می‌کند و این فروپاشی و بی‌اعتمادی و عدم تداوم ارتباط، راهی جز طلاق ندارد! در حالی که اگر الگوی همسر فرعون بازنمایی می‌شد، این اندازه طلاق در جامعه ترویج نمی‌شد. به این ترتیب پیوندها سست می‌شود و ارتباط انسانی، ایثار و گذشت در معرض خطر قرار می‌گیرد. در عین حال اصل اینکه باید بنیان خانواده را حفظ کرد، بی‌ارزش می‌شود.

در چنین جامعه‌ای گسست به لحاظ سیاسی هم راحت رخ می‌دهد، چون افراد یاد نگرفتند که به خاطر ارتباط و برای حفظ ماندن در کنار هم، گذشت داشته باشند. به مرور به لحاظ اجتماعی هم دچار همین بلیه خواهیم شد.

خانواده , عفاف و حجاب , قرآن ,  , سبک زندگی ,

در بحث کنشگری و حضور اجتماعی زنان به مفاهیم اسلامی اشاره کردید که باید الگوهای قرآنی در جامعه اجرا شود. زیرمجموعه ای از قوانین اسلامی در اصل چهارم قانون اساسی به طور کلی بیان شده؛ مبنی بر اینکه تمام قوانین در جامعه اسلامی ازجمله قوانین جزایی، مدنی و ... باید بر مبنای اسلام باشد. موضوع حجاب هم یکی از موضوعات مهم در زمینه حضور اجتماعی زنان است و در این زمینه دو نظر مخالف وجود دارد؛ عده‌ای معتقدند جامعه ما زیست دینی دارد و به همین دلیل حکومت اسلامی می‌تواند فارغ از اینکه مردم جامعه موضوع حجاب را قبول دارند یا خیر، حجاب را لازم‌الاجرا کند. در مقابل عده‌ای این نظر را رد می‌کنند و معتقدند بر اساس شرایط فعلی جامعه، باید قانون اساسی مورد بازنگری قرار بگیرد، ازجمله اینکه مسئله حجاب باید پشتوانه مردمی داشته باشد؛ چون مادامی که پشتوانه مردمی نباشد، نمی‌توانیم موضوع حجاب را به عنوان یک امر اجتماعی لازم‌الاجرا کرده و مردم را وادار کنیم که به این مسئله تمکین کنند. نظر شما در این مورد چیست؟

 
باید الگوهای مختلف را معرفی کنیم. برخی چهره‌ها را باید به‌عنوان بزرگترین قله‌ها و برترین‌ها معرفی کنیم ولی نمی‌توان بقیه را از این دایره حذف کرد. تک‌الگوها گاهی حتی زنانی را مأیوس می‌کند که ازدواج نکرده‌اند یا صاحب فرزند نمی‌شوند. وقتی همه موارد را لحاظ نکنید، زنانی را ناامید می‌کنید در حالی که در رویکرد توحیدی ناامیدی اصلاً معنی ندارد.
 

یا می‌خواهیم جامعه را با رویکرد توحیدی جلو ببریم یا غیرتوحیدی. ما این نکته را پذیرفتیم که می‌خواهیم حکومت الله باشد. قیام للله هم کردیم و بابت آن هم هزینه زیادی دادیم، مانند خون‌هایی که پای انقلاب ریخته شده به این علت بود که می‌خواستیم حاکمیت الله باشد، آن هم در دنیایی که با گفتمان غیرتوحیدی پیش می‌رود. اقلیتی این گوشه دنیا، در ایران گفتند ما می‌خواهیم حکومت الله را پیش ببریم و مبنای قانون‌گذاری هم خدا باشد یعنی همان اسلامی که در این بند قانون اساسی آمده است.

شما مثال حجاب را زدید. همه شئون زندگی ما باید اسلامی شود، من جمله پوشش در اجتماع. در این مورد شکی نیست. پس قانون مشخص است. اینکه چطور اجرایی شود، مورد بحث است. حال اگر مردم نخواهند چه می‌شود؟ در اینجا وظیفه حکومت است که مردم را توجیه کند تا خیر خود را بخواهند. چطور در ماسک زدن دوره کرونا یا واکسن کرونا می‌خواهید مردم را به هر قیمتی شده نجات بدهید؟ بابتش هر کاری می‌کنید. سریال می‌سازید و...

به هر قیمتی؟

به هرقیمت را باید ترجمه کنیم. شما وقتی می‌خواهید فردی را نجات دهید رویکردتان مهم است که شما چه چیزی می‌بینید. اگر واقعاً می‌دانید این مصلحت جامعه است، شمای حاکمیت همه توان خود را در میدان می‌آورید که او را به خیر برسانید.

اصلاً وظیفه حکومت اسلامی این است. او مسئول است. مسئول این است که ما زیست سالمی داشته باشیم؛ چه مادی باشد و چه معنوی.

یک بحثی سابقاً مطرح می‌شد که نظام نمی‌تواند مردم را به زور به بهشت ببرد.

این هم قابلیت بحث دارد. نمی‌خواهد به زور بهشت ببرد. چون ساحت فردی مطرح است و افراد در خانه می‌توانند هرطور باشند. ولی سوال اینجاست که انسان زندگی اجتماعی دارد یا ندارد؟ به ذات یا به ضرورت، بالاخره زندگی اجتماعی دارد. همین موضوع ضرورت وجود قانون را اثبات می‌کند، والا اجتماع از هم می‌پاشد و هرج و مرج می‌شود.

در گام بعدی وارد رویکرد اسلامی می‌شویم که باز همان مبانی عقلانی را دارد. قانون را از کجا بیاوریم؟ از خدا بگیریم که خالق نظام هستی است یا از غیرخدا بگیریم؟ اینجا انقلاب اسلامی خود را نشان می‌دهد. قانون اسلامی نظام ما مبانی عقلانی دارد، به خاطر همین هم سرپا مانده است؛ علیرغم همه هجمه‌هایی که علیه او می‌شود.

پس قانون را باید از خدا بگیریم. خدا در مورد هر موضوعی مطلب دارد. در قرآن صراحتاً آداب حضور اجتماعی زن و پوشش او مطرح شده است. البته در مرحله اجرا باید کار به درستی انجام شود. یک نکته این است که قانون، خوب باشد و نکته دیگر آنکه باید قانون به خوبی اجرا شود. در این بخش ناراحتم از رسانه‌ها مخصوصاً صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد و کسانی که برای جامعه الگو می‌سازند و خلاف اسلام عمل می‌کنند.

 
توقع بی‌جایی است اگر این تحول را سریع بخواهیم. نهادینه کردن اسلام ناب چیزی نیست که دفعتاً پیش بیاید. یک حرکت و جریان است. خود امام هم در بیاناتشان از منطق فرهنگ و تغییر فرهنگی یاد کرده‌اند که باید گام به گام جلو بروید. بحث قانون اساسی و نظام‌سازی به صورت کلان مطرح بوده ولی ادامه‌دار است. تأکید می‌کنم بحث دشمن را جدا بگذاریم، ما خلأهای خود را باید ببینیم و روی آن کار کنیم.
 

موضوع رساله دکترای من «مادری در سینمای ایران با تطبیق به دیدگاه امام خمینی(ره)» بود. پنج فیلم را تحلیل روایت کردم. شبیه‌ترینش فیلمی برای دهه 60 بود که به رویکرد امام نزدیک بود. در بقیه فیلم‌ها همچنان دعوای سنت و مدرنیته بود و  اصلاً به الگوی سوم فکر نشد. اسلام در فیلم‌ها مظلوم است و اسلام ناب دیده نشده است.

ساحت رسانه و هنر ما از اسلام فاصله دارد. شما مورد خاص حجاب را اشاره کردید، چقدر از حجاب بازنمایی درستی شده؟ چقدر زن چادری به عنوان زن موفق علمی، معرفی شده است؟ به عنوان یک زن قویِ چند بعدی که هم ساحت علم را دارد، هم خودسازی فردی، معنوی و اخلاقی را دارد و هم خانواده را حفظ کرده، در ساحت سیاسی و اثرگذاری در پیشبرد حرکت تمدنی هم نقش دارد. ما چقدر این زن باحجاب موفق را بازنمایی کرده‌ایم؟

اما خلافش را بسیار ترویج داده‌ایم. مثلاً یک خانم چادری را طوری در تلویزیون و سینما نشان دادیم که یا زن معتاد است، یا زندان رفته و چادر بر سر کرده، یا با فقر و فلاکت و بدبختی زندگی می‌کند و... یعنی به لحاظ قواعد ارتباطی، یک بررسی تحلیلی در بحث ارتباطات این است که همنشینی‌ها را بررسی می‌کنید. جانشینی‌ها و روابط همنشینی را بینید که مقوله حجاب با چه چیزی همنشین شده است. چقدر زن باحجاب شاد و سالم است و زندگی مطلوب دارد؟

به لحاظ سنی هم در بسیاری موارد در فیلم‌ها می‌بینید که زنان با سن بالا محجبه‌اند و چادر دارند. گویا اگر شما می‌خواهید «به‌روز» دیده شوید، نباید چادری باشید.

خانواده , عفاف و حجاب , قرآن ,  , سبک زندگی ,

ما شرایط زیست توحیدی را به طور کامل برای مردم فراهم نکردیم. البته باید تلاش‌ها و رشد 40 ساله خود را هم ببینیم. سینمای بعد انقلاب را با قبل انقلاب مقایسه کنید، به شدت سینمای عفیف و خوبی شده است. یعنی این آسیب‌شناسی به معنای نگاه صفر و صدی نیست. دلخوری ما از یکسری کوتاهی‌هاست. اگر دست روی منفی‌ها می‌گذارم به معنای انکار مثبت‌ها نیست. بله، خیلی رشد کردیم ولی خیلی کم است.

همین مواردی که در صحبت‌هایتان اشاره کردید، نشان از نوعی خلأهای هویتی دارد. به نظر می‌رسد به طور کلی‌ ما با یک زیست‌جهان جدید مواجهیم. زیست‌جهانی که بنیان‌های آن بر فردگرایی، عقلانیت ماده‌گرا، اصالت سود، لذت و منفعت‌طلبی گذاشته شده است و خیلی‌ها از این طریق، کسب منفعت می‌کنند. یک عده معتقدند افراد مخصوصاً جوانان و نوجوانانی که در این روزها کف خیابان آمدند، بیشتر تحت تأثیر همین زیست‌جهان جدید بوده‌اند. چقدر فکر می‌کنید این موضوع فارغ از زیست توحیدی، ایجاد خلأهای هویتی کرده است؟ به هر حال ما جوان‌ها و نوجوان‌هایی داریم که در خانواده‌هایی به دنیا آمدند که پدر و مادر مسلمان و شیعه بوده‌اند. منتها به نظر می‌رسد اسلام را تنها از طریق خانواده دریافت کردند و راه دیگری برای دریافت اسلام نداشتند. این نوع خلأهای هویتی باعث شده جاهایی مثل این روزها بروز پیدا کند.

توجه به دیگری هم در ادبیات قرآنی دیده می‌شود و هم در حرکت پیامبران. یعنی اسلام باب مقایسه را باز می‌کند. اجازه می‌دهد خوبی‌ها و بدی‌های هر موضوع را ببیند و انتخاب کند. ادعای ما در بحث اسلام این است که جامع و کامل است و همه چیز را می‌بیند. اما در جاهایی ما خوب معرفی نکردیم، یعنی اسلام ناب را به نسل نوجوان و جوان خود منتقل نکرده‌ایم. غیریت‌های اسلام ناب را معرفی نکردیم. یعنی فرد آگاهانه بداند که این حرکت در چه خط فکری است.

حتی نسبت به زن این نوع نگاه وجود داشته است. بعضی می‌گفتند که دختر برای خداست و جنس زن را به خدا نسبت می‌دادند و پسر را برای خودشان می‌دانستند. بعضی دختردار می‌شدند، رویشان سیاه می‌شد و دخترشان را زنده به گور می‌کردند.

نگاه توحیدی که نگاه برتر است، این است که ما اساساً چقدر این غیریت‌ها را هوشیارانه دیده‌ایم و آگاهانه به نسل جوان گفتیم نسخه‌ای که به تو داده می‌شود ناظر به این نگاه است و این رویکرد فلسفی و جهان‌بینی را دارد. این مدل تفکر نه در سیستم آموزش و پرورش است و نه دانشگاه ناظر به این است.

 

آخرین اخبار