به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، فیلمهای سینمایی زیادی با موضوع سیاهان ساخته شده است که حتما برخی از آنها را تا به حال از تلویزیون تماشا کردهایم. اما جدیدترین فیلم سینمایی که به طور تلویحی به مشکلات سیاه پوستان اشاره دارد، فیلم «پلنگ سیاه» است که در اکران به سر میبرد و شاید برخی از ما آن را تماشا کرده باشیم.
تاریخ سینما همواره به موضوع سیاهپوستان اشاره داشته و دارد زیرا نمی تواند یکی از مهمترین واقعیتهای تاریخ بشریت را نادیده بگیرد. سیاهان که دوره طولانی را در بردگی داشتند، امروز نیز در کشورهای غربی وضعیت چندان خوبی ندارند و همواره با آنان برخوردهای ضدانسانی و اخلاقی میشود. رفتارهایی که دون شأن یک انسان واقعی است. از این رو هنوز فیلمهایی با موضوع سیاهان و تبعیض نژادی برای مردم دنیا ساخته میشود.
از میان این فیلمها برخی یا بهواسطه شهرت ادبی اقتباسشان موفقتر بودند یا در ساخت و نمایش این موضوع توانستند بهتر از دیگر فیلمها عمل کنند و ماندگار بشوند. البته نکته مهم درباره
در ادامه به معرفی برخی از این فیلمها میپردازیم.
یکی از مطرحترین رمانهایی که دستمایه ساخت اثر درباره سیاهان شده است، رمان «ریشهها» نوشته آلکس هیلی است که در سال 1976 منتشر میشود. درست یک سال بعد این رمان برای اولین بار در سریالی به همین نام در سال 1977 مورد اقتباس قرار گرفت.
این سریال به کارگردانی ماروین جی. چومسکی، جان ارمن، دیوید گرین و گیلبرت موسز بود و توسط شبکه ایبیسی آمریکا ساخته و پخش شد.
داستان این رمان درباره یک آفریقایی به نام «کونتا کینته» است که در زادگاه خود توسط تاجر بردهای ربوده میشود. نویسنده این رمان در حقیقت زندگی نیاکانش را به نگارش درآورده است.
از این رمان سریالهای دیگری نیز ساخته شده که میتوان به «ریشهها: نسل بعدی» 1979 و «ریشهها» محصول 2016 اشاره کرد.
رمان معروف و شاهکار «کلبه عمو تام» نوشته هریت بیچر استو نوشته در سال 1852 بارها به فیلم سینمایی تبدیل شده است. اولین فیلم آن در سال 1903 به صورت صامت توسط ادوین پورتر ساخته شده است. در همان سالهای سینمای صامت 9 فیلم دیگر با اقتباس از این رمان ساخته شده است یا ارجاعاتی به آن وجود دارد.
همچنین در سالهای سینمای ناطق تا به امروز حداقل 10 بار این رمان مورد اقتباس یا ارجاع به آن بوده است که میتوان به فیلم دارودسته نیویورکیها اشاره کرد. اما مطرحترین فیلم با اقتباس از رمان کلبه عمو تام برای سال 1987 به کارگردانی استن لاتان و با بازی ایوری بروکس، بروس درن، فیلیسیا راشاد و ادوارد وودوارد است.
استیون اسپیلبرگ کارگردان آمریکایی که او را یکی از مهمترین کارگردانان و سینماگران هالیوود میدانند، در کارنامه خود فیلمهای متنوعی در ژانرها و موضوعات گوناگون دارد. اما دو فیلم نیز درباره سیاهان و تاریخ سیاه بردهداری دارد که یکی از آنان به «رنگ ارغوان» و دیگری «آمیستاد» است. به رنگ ارغوان درباره دختر جوان سیاهی است که با بدبینیهای روزگار خود مبارزه میکند. فیلم فضای غمناکی دارد و به موضوعاتی چون فقر، نژادپرستی و تبعیض جنسی در نسبت با زندگی سیاهان میپردازد، اما پایان آن روشنای امید و زندگی را نشان میدهد. این فیلم بر پایه رمان رنگ ارغوانی از آلیس واکر نویسنده آمریکایی است. رنگ ارغوانی برای 11 جایزه اسکار، نامزد شد که از این میان میتوان به بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل زن اشاره کرد.
فیلم دیگر اسپیلبرگ با موضوع تاریخ بردهداری در آمریکا است. در این فیلم مورگان فریمن و آنتونی هاپکینز بازیگران مطرح سینمای هالیوود بازی میکنند. موسیقی فیلم را جان ویلیامز ساخته که یکی از بهترین آهنگهای او در کارنامه بلندش و خصوصاً در فیلمهای اسپیلبرگ است که به خوبی فضای حماسی، اعتراضی و در عین حال غم و سوز روزگار تلخ سیاهان را نشان میدهد. این فیلم که محصول 1997 است بر اساس داستان واقعی رخدادهای کشتی «برده لا آمیستاد» در سال 1839 ساخته شدهاست که در طی آن مردان قبایل منده به منظور تجارت برده ربوده شده بودند، و در نهایت توانستند کنترل کشتی را در سواحل کوبا به دست بگیرند. در این فیلم نقش برخی سیاستمداران مخالف بردهداری نیز به تصویر کشیده شده است.
به نظر میرسد که این دو فیلم اسپیلبرگ در ساخت فیلمهایی درباره سیاهان در سالهای بعد هالیوود اثرگذار بوده است. به رنگ ارغوان در ساخت فیلم خدمتکار و آمیستاد برای ساخت فیلم 12 سال بردگی. زیرا موضوع، متن روایت و فضاسازی آنها به یکدیگر شباهت بسیار دارد.
یک فیلم به شدت تلخ درباره ربودگی، شکنجه و تحقیر سیاهان آفریقایی که با ربودنش توسط عدهای تاجر برده . فیلم به کارگردانی استیو مک کوئین و تهیهکنندگی برد پیت و با بازی دیدنی چیویتل اجیوفور در نقش یک برده به نام سالومون نورثاپ و مایکل فاسبندر در نقش ارباب یکی از بهترین فیلمها درباره تاریخ بردهداری در آمریکا در اواسط قرن 19 است.
این فیلم برندهٔ بهترین فیلم درام از هفتاد و یکمین مراسم گلدن گلوب و همچنین بهترین فیلم سال 2013 اسکار شدهاست. جایزهٔ اسکار برای بهترین بازیگر زن در نقش مکمل هم به این فیلم رسید. این فیلم هچنین جوایزی مانند اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی، بفتای بهترین فیلم و بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را تصاحب کرد.
همواره در فهرست فیلمهای اعتراضی اسم تارانتینو دیده میشود؛ کارگردانی که درباره عدالتخواهی و انتقام فیلمهای زیادی ساخته است اما درباره سیاهان و تبعیض نژادی یکی از خوشساختترین فیلمها را کارگردانی کرده؛ جانگوی زنجیر گسیخته با بازی بازیگرانی چون دیکاپیریو، جیمی فاکس و ساموئل ال.جکسون. در این فیلم که در ژانر وسترن است، دکتر «کینگ شولتز» که یک شکارچی جایزهبگیر است، بردهای سیاه پوست به نام «جنگو» را میخرد تا به او در به دام انداختن سه برادر خلافکار کمک کند، پس از کشتن آن خلافکاران دکتر «کینگ شولتز» به جنگو کمک میکند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» با بازی دیکاپیریو است را نجات دهد.
تارانتینو این فیلم را بسیار خشن و خونین ساخته است. او که در فیلم «حرامزادههای پستفطرت» نیز دز خشونت را در فیلمش بسیار بالا برده بود، در این فیلم نیز صحنههای دلخراشی را ساخته تا سنگدلی و بیرحمی اربابان را علیه سیاهان نشان دهد.
جانگو توانست جایزه اسکار را برای بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش مکمل مرد به دست آورد.
فیلم خدمتکار با فاصله از فضای تاریخ بردهداری و سیاسی، نگاهی دوباره به زندگی زنان سیاه در خانههای اربابان دارد. این فیلم محصول سال 2011 به کارگردانی تیت تیلور به نمایش درآمد و وایولا دیویس، اما استون، برایس دالاس هاوارد و... در آن بازی میکنند. فیلم در زمان خودش سروصدای زیادی به پا کرد. تصویر غمناک زن کارگر و خدمتکار سیاه در خانه ارباب سفید پوست به گونهای بود که دل مخاطبین را به درد میآورد.
این فیلم که بر پایه رمانی به همین نام از کترین استاکت ساخته شده است، در دهه 1960 در جنوب آمریکا میگذرد و سرگذشت چند زن خدمتکار سیاهپوست است که برای سفیدپوستان کار میکنند.
چند سال بعد یکی از بازیگران این فیلم یعنی برایس دالاس هاوارد در صحبتهایی علیه فیلم حرفهایی زد که نشان داد که فیلم چندان هم به نفع سیاهان نیست که در آخر این گزارش به آن اشاره میشود. این فیلم توانست در همان سال جایزه بهترین فیلم و بازیگر اسکار را بدست آورد.
نام این فیلم بیگمان آشنایان با تاریخ ادیان را متوجه داستان عیسی بن مریم میکند. یهودا که خائنی بود که حضرت مسیح را به رومیان معرفی کرد در این فیلم در جایگاه مفهومی خود یعنی یک خیانتکار به حزب سیاهان به نام پلنگ سیاه نشسته است. اینکه چرا از عنوان مسیح سیاه نیز استفاده شده است نیز ارجاع تاریخی خاصی دارد. برخی مورخین اعتقاد دارند که عیسی علیه السلام اصلاً پوستی سیاه داشته است چیزی که در برخی تصاویر و روایتهای تاریخی نیز به آن اشاره شده است. در این فیلم نیز مسیح سیاه شخصیت اصلی داستان یعنی فرد همپتون با بازی دنیل کالویا رئیس گروه حزب در ایلینوی آمریکا است.
یکی از دلایلی که میتوان فیلم پلنگ سیاه را نیز ارجاعی به همین حزب دانست، تقارن اسمی آن و فضای قهرمانی سیاهان در آن علیه دشمنانشان است.
کارگردان فیلم شاکا کینگ است و بازیگرانی چون دنیل کالویا و کیت استنفیلد در آن بازی میکنند. فیلم ماجرای خیانت را با روایتی جذاب به تصویر کشیده و توانست جزو فیلمهای مطرح سال 2021 باشد.
نمی توان از فیلمهای سیاهان نام برد و اشارهای به فیلمهای اسپایک لی کارگردان سیاهپوست آمریکایی نکرد. اسپایک لی در کارنامهاش فیلمهای زیادی درباره سیاهان که همنژاد خود او هستند دارد اما بدون شک نه تنها یکی از بهترین فیلمهای او بلکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سیاهان در آمریکای سده بیستم این فیلم است. دنزل واشنگتن در این فیلم به شکل خیرهکنندهای نقش مالکوم ایکس رهبر مسلمانان آمریکا را بازی میکند. صحنههای حج مالکوم در فیلم بسیار زیبا و جذاب است. برای افرادی که دوست دارند تا فیلمها را با زبان شیرین فارسی ببینند، پیشنهاد میشود که این فیلم را دوبله تماشا کنند؛ صدای استاد خسرو خسروشاهی صداپیشه فوقالعاده ایرانی، در نقش مالکوم ایکس یکی از زیباترین صداپیشگیهای تاریخ دوبله در ایران است.
فیلم فراز و فرود زندگی مالکوم را نشان میدهد تا زمان شهادت او توسط تروریستها. فیلم درون خود تنها به مسأله اسلام اشاره ندارد بلکه موضوع تبعیض نژادی توأمان اشاره دارد. در جایی در فیلم زمانی که مالکوم نامهای به همسرش از سفر حج ارسال کرده نوشته است: 'هرچه بیشتر در میان برادران مسلمانم میمانم، بیشتر میفهمم در آمریکا چه میگذرد، سیاهان آمریکایی قربانیان آن نظام لجام گسیختهاند. زمانی من برادرانم را به خاطر مبارزه با سفیدپوستان تحسین میکردم، اما حالا میفهمم که نژادپرستان راهی جز انتحار برای آنان نگذاشتهاند. من در اینجا (مکه) به این معتقد شدم که روزگاری نسل جوانی دستنوشتههایی را روی دیوارها خواهند دید، که همین نوشتهها آنان را به سوی رستگاری، معنویت و اسلام رهنمون خواهد شد؛ تنها راهی که به رستگاری منتهی خواهد شد و چه بسا دنیاطلبان و نژادپرستان روزی به سمت آن هدایت شوند'.
این فهرست میتواند تا چندین فیلم و سریال دیگر نیز ادامه پیدا کند، به فیلمهایی از کارگردان جوان سیاهپوست یعنی جردن پیل که فیلمهایی چون برون بیرون و فیلم تازهای به نام جواب منفی را ساخته است که در ژانر ترسناک به سراغ موضوع تبعیض نژادی سیاهان رفته است. فیلمهای دیگری چون، افتخار، شخصیتهای پنهان، بردگی، هریت، بل، لینکولن و... در این فهرست طولانی قرار دارند.
همچنین در تاریخ سینمای آمریکا فیلمی مانند برباد رفته نیز دیده میشود که اگرچه رسماً یک فیلم ضدسیاه است و حتی در مراسم اسکار آن سال، بازیگر سیاهش را به سختی به مراسم اسکار راه دادند، اما برای فهمیدن رنج و مشقت سیاهان در تاریخ آمریکا اهمیت فراوان دارد.
نکته مهم این متن توجه به این است که فیلمهای فوق اگرچه عموما به رنج و مشقت سیاهان در تاریخ بردهداری آمریکا اشاره دارد، اما الزاما تصویری کامل و دقیق از ریشههای نهفته در سیاست و ایدئولوژی آمریکایی نیست. زیرا شاید ارائه این تصویر کامل، شفاف و دقیق تصویر حقیقی نظام سیاسی غرب را برملا کند که با رویکرد رهبران سیاسی آن در تضاد باشد. نکته دیگر همان چیزی است که بازیگر فیلم خدمتکار بیان کرد که در اینجا به آن اشاره میکنیم. رایس دالاس هاوارد در مصاحبهای درباره فیلم خدمتکار گفت:
«خدمتکار» داستانی خیالی است که از زاویهی دید یک شخصیت سفیدپوست بازگو میشود و توسط نویسندگان غالباً سفیدپوست خلق شده. میتوانیم فراتر از دیدن این فیلم برویم.»
او ادامه میدهد: «اگر میخواهید در مورد جنبش حقوق شهروندی، اعدام غیرقانونی، تبعیض نژادی، جیم کرو، و تمام مسائلی که بر امروز ما تأثیر گذاشته بیشتر بدانید، این فهرست از فیلمها و سریالهای استادانه، ضروری و تأثیرگذار با محوریت بازیگران و نویسندگان سیاهپوست و داستانهایی در مورد جان سیاهپوستان را ببینید.»
اوارد سپس فیلمهایی فهرست میکند که بیشتر این فیلمها دقیقاً آثاریند قهرمان آنها بیشتر خود سیاهاناند؛ فیلمهایی مانند «مالکم اکس» که در خدمت و منافع سیاهان بهطور کاملاند.
حقیقت همین است که فیلمهایی با موضوع قهرمانی سیاهان که مظلومیت آنان به تصویر کشده شده باشد و خود آنان نیز این موضوع را خلق، نگارش و به تصویر کشیده باشند جزو فیلمهای کمرنگترند. مانند همین مالکوم ایکس و فیلمهای جردن پیل و یا در سالهای دورتر فیلمهایی مانند کلبه عمو تام یا سریال ریشهها.