به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه ایران نوشت: «روشا چادر مادر را میآورد تا با نیلوفر دختر همسایه گوشه اتاق برای خودشان خانه بسازند. قرار است مادر میهمان خالهبازیشان باشد و حسابی از او پذیرایی کنند. روشا مادر خانواده میشود، نیلوفر پدر و مادر هم بچه آنها. نقش بازی کردن بچهها حسابی سرشان را گرم میکند و متوجه گذر زمان نمیشوند. روشا مثل مادر گوشی موبایل به دست میگیرد و همان طور که دارد حرف میزند مشغول خردکردن سیبزمینی میشود. نیلوفر هم نقش پدر را بهخوبی بازی میکند و مشغول مطالعه روزنامه میشود.
نقش بازی کردن و خالهبازی بچهها اطرافیان را کنجکاو میکند. بچهها کارهای پدر و مادر را تقلید میکنند و گاهی اوقات در نقش آنها غرق میشوند. مادر عروسکی به دست میگیرد و نقش مادربزرگ را برای بچهها بازی میکند. عروسک برای بچهها قصه تعریف میکند و از قهرمانیهای یک کودک در جنگل میگوید. بچهها بعد از قصه دوباره سراغ خالهبازی میروند و از عروسک مادربزرگ میخواهند میهمان آنها باشد.
نقش بازی یکی از مهمترین زمینههای رشد اجتماعی کودک است که میتواند او را برای ورود به اجتماع آماده کند و آنها را در مسیر درست قرار داده و در جهت رشد و تعالی هدایت کند. این موضوع در بسیاری از خانوادهها جدی گرفته نمیشود. دکتر محمدرضا عابدی، روانشناس کودک که اوایل آبانماه در اولین همایش نقش بازی اصفهان نیز حضور داشت با یادآوری اهمیت این شیوه برای رشد کودکان تأکید میکند، از این طریق میتوانیم درون کودک را ببینیم و به خلق و خوی واقعی او پی ببریم:
«نقشبازی از مهمترین زمینههای تربیتی کودکان و ابزاری است که درجهت رشد آنها به کار گرفته میشود. متأسفانه در کشور ما از نقش بازی بسیار کم استفاده میشود و بسیاری از خانوادهها با این شیوه آشنایی ندارند. در نقش بازی هر چیزی که میتواند نیاز یک کودک را برآورده کند میتواند مورد استفاده قرار گیرد. اما نیازهای کودک چیست؟
امنیت، استقلال و سرگرمی از مهمترین نیازهای کودکان هستند که در زمینه نیاز به سرگرمی میتوانیم با نقش بازی کودک را در جهت رشد و تعالی قرار دهیم. بچهها هرچیزی را باور میکنند و از قدرت تخیل بالایی برخوردارند. ابزار سرگرمی میتواند آنها را بشدت سرگرم کند و چیزهایی را که لازم دارند به شکلی غیرمستقیم به آنها بیاموزد. نیازهای دیگر کودک احترام، آزادی و محدودیت است که در مجموع ۶ نیاز اصلی را شکل میدهند. در نیاز به آزادی کودک باید هر چیزی را که میخواهد بگوید و برای بیان آن آزادی داشته باشد. بنابراین وقتی یک کودک با عروسک بازی میکند و به جای آن حرف میزند در واقع حرفهای خود او از زبان عروسک بیان میشود که از این طریق میتوانیم به درون کودک پی ببریم. همچنین وقتی از ابزار نقاشی برای نقش بازی استفاده میکنیم کودک درون خودش را روی کاغذ میکشد و به همین دلیل بسیاری از روانشناسان از نقاشی کودک پی به خلق و خوی او میبرند.»
هادی حسنعلی، مربی قصه و بازی و نمایش برای کودکان نیز در همایش نقش بازی اصفهان، با عروسکی در دست برای مادران و مربیان کارگاه نقش بازی گذاشت. او در اهمیت این شیوه تربیتی میگوید: «نقشبازی یکی از بهترین شیوهها برای خودشناسی و پرورش هوش درونی فردی است.» او به خالهبازی به عنوان یکی از معروفترین نقش بازیها اشاره میکند و میگوید:
«در خالهبازی کودک با ابزار و ادوات مختلف مثل ملافه، چادر یا بالش برای خودش خانه میسازد و با نقشها بازی و دنیای بزرگسالی را تجربه و تمرین میکند. در واقع مجموعه بازیهایی را که تحت عنوان بازیهای تقلیدی میشناسیم، نقش بازی کردن هستند.
کودکان چهار دسته بازی جدی دارند؛ بازیهای تقلیدی، بازیهای وانمودی، بازیهای تخیلی و بازیهای نمادی. اینها بدون ابزارهای نمایشی انجام میشود و به نوعی همان نقش بازی کردن است. کودک با تقلید یا همان نقش بازی زبان یاد میگیرد و از طریق وانمود کردن به نقشهای مختلف مثل مادر یا پدر و دیگران به نوعی به دیگران توجه کرده و به کسانی که اطرافش قرار دارند علاقه نشان میدهد و با بازیهای نمادین سعی میکند اینها را خلاقانهتر جلوه دهد و خلاقیتش را پرورش دهد. از منظر روانشناسی بازی، نقش بازی کودک از ۹ ماهگی و با تقلید آواهایی که پیرامون خود میشنود شروع میشود و در سنین مختلف ادامه پیدا میکند. خیال در سه سالگی و وانمود کردن هم در چهار سالگی شکل میگیرد و نقش بازی را به اوج میرساند. کودکان با بازی کردن نقش چیزهایی که در اطراف خود میبینند مهارتهای اجتماعیشان را گسترش میدهند.
حالا نقش مربی و والدین میتواند این باشد که مثل یک تسهیلگر به بازیها تنوع دهند تا بچهها تجربیات متنوعتری داشته باشند. نقش بازی هر وقت با ادوات نمایشی مثل عروسک همراه باشد تبدیل به بازیهای نمایشی میشود. همه این ترفندها چیزهایی است که بلدیم اما آنقدر مهم هستند که باید برایشان برنامهریزی و سازماندهی منسجمی داشته باشیم.»
کودکی خیلی از ما با نقش بازی و قرار گرفتن در جایگاه شخصیتهای پررنگ و مهم زندگیمان سپری شد. خالهبازی و خرید از مغازههای خیالی و رانندگی با جعبههای کارتنی، بازی خیلی از ما بود. تا اینکه عصر اینترنت و گوشیهای هوشمند و تعدد شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای از راه رسید و کودکان نقش بازی را فراموش کردند و در نقشهایی غرق شدند که واقعی نیستند.
سید محمد رجایی، مدیر دپارتمان مهارتهای فکری دانشگاه اصفهان با تأکید بر اینکه کودک باید به مرور زمان استقلال خود را پیدا کند، میگوید: «کودک پس از تولد برای سازگاری با محیط و بقا وابسته به پیرامون خود از جمله مادر است. اما وقتی پا به بیرون از خانه گذاشت باید خودش بتواند به طور مستقل سازگار شود و برای سازگاری هم قاعدتاً با شرایط پیچیدهای روبهرو میشود مثل خلبانی که برای اولین بار پرواز میکند و دیگر در آسمان کسی نیست که به او کمک کند. او باید به خودش وابسته باشد و از تجربیاتش و آنچه آموخته است، استفاده کند. خلبانها قبل از پرواز واقعی ابتدا در محیطی شبیهسازی شده نقش خلبان واقعی را تجربه میکنند تا بتوانند خودشان را برای ورود به محیط و شرایط پیچیده آماده کنند. گرچه ممکن است بعد با شرایطی هم مواجه شوند که تجربه نکردهاند ولی به هر حال آمادگی کلی دارند. کودک هم بزودی وارد محیط واقعی میشود و باید از قبل همه نقشها را بازی و تمرین کرده باشد. باید نقش محصل، مادر و راننده را بازی کرده باشد تا در محیط واقعی بتواند نقشهای مختلف را برعهده بگیرد. بنابراین به تمرین نقشهای واقعی بازی گفته میشود. بچهها چرا ماشینبازی میکنند؟ چون میخواهند برای آینده نقش راننده را تمرین کنند. بچهها در این مسیر هرچقدر به سمت تکامل پیش میروند حس خوشایندتری پیدا میکنند.»
رجایی با تأکید بر اینکه همه ما در زندگی نقشهای مختلفی بازی میکنیم، میگوید: «بازی در واقع همان شبیه سازیای است که همه ما در مسیر یادگیری به آن نیاز داریم که البته برای کودکان پررنگتر است. بنابراین بچهها وقتی بازی میکنند در واقع با تمرین و تکرار در حال یادگیری چیزی هستند که ممکن است مدیریتی روی آن نداشته باشیم. پس مهم است که بدون دخالت حواسمان به بازی آنها باشد تا هدفمندتر، سازمانیافتهتر و متنوعتر بازی کنند.»